گنجور

حاشیه‌ها

رضا در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۴۵ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۳۶:

سلام به گنجوریان ادب دوست
صیف یا سیف؟

داروگ در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۴۵ دربارهٔ شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳۷:

متاسفانه غزل فوق در اینجا با اشکالات اساسی درج شده. این ابیات در واقع مربوط به دو غزل مجزاست که در اینجا به اشتباه در قالب یک غزل ارائه شده آن هم به همراه چندین غلط املایی. شکل درست دو غزل بدین صورت است:
نعمت الله، غزل 1258: [تصحیح
ساقی سرمست رندان می دهد جامی به من وز لب او می رسد هر لحظه پیغامی به من
گاه زلفش می فشاند گاه بر رو می نهد می نماید روز و شب صبحی و خوش شامی به من
منشی دیوان اعلی از قضا و از قدر می نویسد خوش نشانی می نهد نامی به من
من دعا گویم دعای دولتش گویم مدام در عوض او می دهد هر لحظه دشنامی به من
نعمت اللهم به من نعمت خدا بخشیده است این چنین خوش نعمتی فرموده انعامی به من
نعمت الله، غزل 1259:
می دهد ساقی رندان هر زمان جامی به من وز لب لعلش رسد در هر نفس کامی به من
هر زمان سلطان به لطف خویش بنوازد مرا بخشدم تشریفی از نو می¬نهد نامی به من
من به شادی روی ساقی باده می¬نوشم مدام او به هر دم می¬دهد جامی غم انجامی به من
در خرابات مغان مست خراب افتاده ایم هرچه خواهد گو بگو عامی کالانعامی به من
دام و دانه می نهد صیاد حسن از زلف و خال تا بگیرد مرغ روحی می کشد دامی به من
در شهادت هرچه می بینم رسول حضرتند هر نفس می آورند از غیب پیغامی به من
نعمت الله مجلس رندانه¬ای آراسته چشم مستش می دهد در هر نظر جامی به من
سپاس از تلاش تحسین برانگیزتان در گردآوری این مجموعۀ بینظیر.

گمنام در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۲۲ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۴۲:

ببخشایید، مهناز بسیار گرامی
شیخ می فرماید:
جز خط دلاویز تو، بر طرف بناگوش
سبزه نشنیدم، که دمد بر گل سوری
وهم
همه دانند که من سبزه خط دارم دوست
نه چو دیگر حیوان ، سبزه سحرایی را

گمنام در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۱۴ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۴۲:

مهنز گرامی،
موجبی به پوزش خواهی نیست و نیازی.
باری در جستجوی مانای خط بودم در دهخدا، ماناهای شگفت یافتم ،نخستین،،
که از نوشتنش شرم دارم.
و دیگرها " شکافتن گور " کم و اندک خوردن و.......
تا به خط شب رسیدم ، و من شبرنگ پنداشتم که ارزق است از هفت خط جام . جامی که ای بسا جام جم باشد
جام کیخسرو که بیژن را در چاه افراسیاب یافت به هرمزد روز از ماه فروردین
تندرست و شادکام بوید

گمنام در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۴۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰:

زلف آشفته گرامی،
اگر نشانی آن دبیرستان و ایام تدریس استاد را به آگاهی دوستداران ایشان از جمله این کمترین برسانید،بسیاری را سپاسگزار خواهید فرمود.

گمنام در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱:

جناب حامد ،
بی گمان از خاطر انده زده شعر تر نمی تراود، و هم حدیث گلاب و گل که از روز روشن تر است.
اما اینکه می فرمایید : حضرتش پیش از زادان پدرانمان همه چیز میدانسته ،جمله گفته است، تنها بر حیرت و سرگردانی حقیرافزوده است.

سیدسعید در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۳۵ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۹۹:

دوست عزیزصرف وقت وپرداختن به این چیستان ها ومعماهای روزگار بیکاری نشانه انحطاط یک تمدن است. کاش جای پرداختن به این گونه سرگرمی های دوران قاجار به افکاربلند ونجات بخش این نادره دوران بپردازیم.امیدآنکه باتوجه به باورهای او که یاداور مکارم اخلاق پیامبر رحمت است جامعه یی بسازیم که آرزوی آن بزرگواربود:بعثت بالحنیفیه السهله السمحه پیروز باشید.

رهرو دشت سکوت در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۵۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱:

هرچند سخن گفتن روا نیست اما قصد دارم برای عزیزانی که گفتند با خواندن این حاشیه ها گیج شده اند ، چند خط بنویسم
زیرا اینان همان هایی هستند که میدانند که نمیدانند پس به سمت دانستن پیش میروند
کسانی که در توهم دانستن هستند جز ضلال نتیجه ای برای خود و دیگران نخواهند داشت و بر فرض اینکه بدانند اما حضور قلبی تداشته باشند جز نقشی خراب به جا نخواهند گذاشت :
هر کو نکند فهمی زین کلک خیال انگیز
نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد
هر کس از ظن خود به معنا میرسد و این معادله بسته به خود توست
تا خویش در کدام مرحله باشی ..
جواب تمام این بحث ها در خود موضوع بحث نهفته است
موضوع بحث بوی خوش است که هم گل آن را میتواند داشته باشد هم گلاب که عصاره ی گل است

در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود
کاین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد
و هر گلی که به ظاهرش بنازد و جز آن نبیند و نداند از گلاب شدن باز میماند
اگر چه حکم ازلی ، گل را شاهد بازاری و گلاب را پرده نشین کرده
اما هیچ یک را از داشتن بوی خوش محروم نکرده است !
اما حیف که به جای گرفتن دست هم و رقصیدن و شادی دور این وحدت زیبا ، هرکس که جز گل خویش ندیده است و توان دیدن جز گل را ندارد ، به دیدن گل خویش بسنده کرده و در ادعای کامل بودن خویش است و از وحدت وجود دور گشته و حزین خواهد بود:
کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد
یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد

و در آخر نظرتان را به این جلب میکنم که لسان الغیب حتی جواب همه ی این بحث ها را پیش از آنکه پدرانمان به دنیا بیایند در تک تک ابیات داده است
بحث هایی که از سر منیت و توهم دانستن است
بحث هایی که بوی خوش را فراموش کرده اند :
آن نیست که حافظ را رندی بشد از خاطر
کاین سابقه پیشین تا روز پسین باشد
بله و تا روز پسین ادامه خواهد داشت!

" بوی خوش "

زهرا در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۵۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۰۴ - قصهٔ آن زن کی طفل او بر سر ناودان غیژید و خطر افتادن بود و از علی کرم‌الله وجهه چاره جست:

در بیت چهارم آمده: هم اشارت را نمی‌داند به دست /
ور بداند نشنود این هم به دست
که صحیح آن چنین است: هم اشارت را نمی‌داند به دست
ور بداند نشنود این هم بَدَست
مرجع: نسخه‌ی مکتوب مثنوی معنوی، به تصحیح رینولد نیکلسن
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

سینا در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۴۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » سی‌ام:

هروقت ادمین نظراتی که اسلام رو نقد میکنن هم تایید کرد میفهمید مولانا منظورش اماما نیستن

هیوا در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۱۵ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱۴:

بیت داغ بی دردی نشاند آخر به خاک تیره ام
بود (زیر) چتر گل تا شمع در پا خار داشت
در گنجور به جای کلمۀ داخل قلاب، پر نوشته شده و اشتباه است.

داروگ در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۵۴ دربارهٔ شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳۷:

با سلام و خسته نباشید
به نظر میرسد مصرع
"هرچه خواهد گو بگو علم کالانعامی به من"
اشکال وزنی دارد.

محسن جمالی فر در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۵۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹۷:

با سلام و تشکر، بیت آخر چه خوش می چمی صحیح می باشد.

کمال داودوند در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۳۷ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۵۱:

‌. 6585

زلف پریشان در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۲۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰:

با سلام خدمت دوستان
میخواستم بگم یکی از دوستان نوشته بودن استاد شجریان تخصص ندارن محض اطلاع دوستان استاد شجریان در مقطع دبیرستان درس ادبیات تدریس کرده اند وبا توجه به آشنایی با بزرگان ادبیات و موسیقی کشور مطمئنا قبل از خواندن شعری از درست بودن و صحیح بودن شعر اطمینان حاصل میکنن

زلف پریشان در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۴۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۱:

این غزل رو استاد شجریان در سرود مهر اجرا کردن توصیه میکنم

سارا در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۱۰ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۱:

در بیت سوم به جای بی دردان , در جای دیگه نامردان اومده,کدوم درسته؟!

جمشیدیِ‌راد در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۱۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹:

آقا یا خانمِ ناشناس که که ٱستاد شجریان رو ٱستادِ از راه رسیده خطاب میکنید! خوشبختانه خوده خواجه جواب شمارو داده:
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت. که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت. من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش. هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت...
موفّق باشید.

وحید در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۴۵:

در جایی خواندم که این غزل خطاب به منصور حلاج است وقتی که دستهایش قطع شده و رخساره اش رنگ پریده است و در عین حال خلایق از درک آنچه او میگوید عاجزند و یا محرم چنین اسراری نیستند.
استفاده از عباراتی مثل فتنه برانگیخته شدن و.... هم به این میتواند اشاره داشته باشد

جواب: در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۱۸ دربارهٔ سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۳۲:

حضرت مشرف الدین مصلح بن عبدالله شیرازی معروف به سعدی
هم "شیخ" بوده و هم "مُلا" بوده است
با کمی جستجو در می یابید
مُلا به معنی: عالمی که درس می دهد(معلم) و فرد روحانی و بزرگوار را می گویند (تقریبا نزدیک به معنی کلمه ی "شیخ")
شیخ نیز به معنی: پیر بزرگوار و یا فرد با تجربه و روحانی

۱
۳۶۸۶
۳۶۸۷
۳۶۸۸
۳۶۸۹
۳۶۹۰
۵۴۷۸