گنجور

حاشیه‌ها

زلف پریشان در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳:

این غزل زیبا رو با صدای استاد شجریان و تار استاد لطفی در آلبوم چشمه نوش گوش کنید آواز و تار قشنگ و زیبا و شعر که دیگه هیچی

ali در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۰۹ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۳:

این شعر عالیه مخصوصا بیت سوم

مهناز ، س در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۳۴ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۴۲:

گمنام گرامی
با پوزش از ناآگاهیم ، که هیچگاه ازرق را بر این تعبیر و مانا ” خط شبرنگ یا خط شب “ نیافته بودم که هنوز هم.
در غزلی از ” نیا “ خوانده بودم
سپیده سر زد و از خط شب کناره گرفتم
ولی هنوز ز رویای دوش در به درم
که البته نظر چون شمایی صائب است
از روشنگری شما سپاس
مانا باشید

شهرام شریف‌زاده در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۱۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۷۸ - جواب گفتن مصطفی علیه‌السلام اعتراض کننده را:

به نظر می‌رسد که در بیت سوم "دست می‌زد" بجای "دسن می‌زند" صحیح است

امیر در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۴۶ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲:

حاش لله که جفا بیند از آن کان وفا
عاشق از جانب معشوق ، نزن حرف جفا
گر بلغزد به ره عشق و ثباتش نبود
هم به جبران گنه هست بلا بعد ولا

وهاب در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۳۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۳:

تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد

امیر در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۳۶ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۹:

بدان مدینه علم خداست پیغمبر (ص)
در مدینه علم رسول (ص) هم حیدر (ع)
بیا و خدمت راه علی عمران کن
کلید فتح دلست این و رحمت اکبر

امیر در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۸۷:

این غزل شرح حالیست بر زمانی که سالک الی الله چنان در سلوک و جذبه مستغرق می شود که توجه به هیچ مسئله حتی سلوک خود ندارد. عارفی که از معرفت خود هم بی خبر است . نظر او فقط به حقست و بس.

گمنام در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۳۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲:

بابک گرامی،
ار نه به شناسایی راز گل سرخ، به چه کاریم درین دیر خراب؟؟

گمنام در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۲۶ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۵۰:

دادوند گرامی،
با جمع رباعیم کار نیست،
بر خشنودیتان از جهان ، اندکی رشک میبرم.

گمنام در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۵۳ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۴۲:

مهناز بسیار گرامی،
به گمانم خط شب ( شبرنگ ؟ ) همان خط ازرق باشد
وگمان بر این بر دم که چون خطی بیشتر بنوشی شرمت کم شود، که خطی بیش بر حیای تو افزود
و من جز این می پنداشتم.
دریغا ! ستاره دیده فرو بست و آرمید، سپیده سر بر زد
و من در کاسه اشک فرو رفته ، در مانده.
تندرست و شادکام بوی.

نیما در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۰۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲:

گویند بهشت عدن با حور خوش است
من میگویم که اب انگور خوش است
این نقد بگیر و دست از ان نسیه بدار
کاواز دهل شنیدن از دور خوش است
خیام ب صراحت او واژه اب انگور استفاده نموده نه واژه مستی که برخی دوستان انرا به عرفان و مذهب سوق می دهند
از طرفی عشق و مستی عارفانه که هرگز ممنوعیت بهشت و عدم دسترسی ب انرا ب همراه ندار!!!!!

فرزاد شهزاد در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۰۹ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹۶:

سلام جناب علی عزیز با توجه به وزن شعر و شکست وزنی که اون مصرع شما فرمودید داره معلوم میشه که صحیح نیست،و درست هونطوری هستش که در خود شعر اومده

کمال داودوند در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۰۷ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۵۰:

شب زیبای تابستانیتون بخیر
جمع این رباعی: 7193

جان در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۰۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۰:

این غزل دوبار تکرار شده غزل شمارهٔ 650 با این غزل شمارهٔ 639 در 3 بیت اختلاف دارند:
ای قوم گمان برده که آن مشعله‌ها مرد
آن مشعله زین روزن اسرار برآمد
این نیست تناسخ سخن وحدت محضست
کز جوشش آن قلزم زخار برآمد
یک قطره از آن بحر جدا شد که جدا نیست
کدم ز تک صلصل فخار برآمد
این احتمال وجود دارد که کسی عامدانه مفهوم را تغییر داده و 3 بیت کذایی مذکور را بدان گنجانده است به نظز این دعاگو اصل همین غزل میباشد. شعر موصوف از این جهت نفی نژاد پرستی است که ارزش انسان را در روح او میبیند همان که از دیده برون مینگرد. نه به جسم میرا و فانی که بسیاری آن را با خود اشتباه میگیزند. با همین مفهوم شمس عزیز از زبان خداوند میفرماید که ما باز سفید خود (حضرت محمد) را فرستادیم تا ناجی شما باشد. پس برای شمس و مولوی صورت فاقد ارزش بوده و درون را میدیدند و حال را فارغ از ملیت و نژاد و باور داشتند که یک روح مینواند در غالب ملیت ها و نژادهای مختلف بر زمین حاضر شود (تناسخ)و …

نیما در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۰۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲:

درود خدمت تمامی دوستان عزیز و گرامی.
به نظر بنده حقیر نباید چنین اشعار خیام رو در پسرامون مسایل مذهبی و دین تفسیر نادست کنیم.
چون در جای دیگه هم می فرماید:
گویند بهشت عدن با حور خوش است
من میگویم که اب انگور خوش است
این نقد بگیر و دست از ان نسیه بدار
کاواز دهل شنیدن از ئور خوش
بنابراین غم و شکایت خیام از ممانعت شاب خواری ست
وگرنه مستی عارفانه هیچ ممنوعیتی در رسیدن به بهشت ندارد که
با صراحت چنین بیان نموده ک اب انگور نه مستی(ب تفسیر بعضی عزیزان,عشق عارفانه)

کمال داودوند در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۲۳:

بنده این غزل روبادوستان به اشتراک گذاشتم
شادوسرفرازبادگنجوریان

جان در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۹:

با سلام
این غزل دوبار تکرار شده غزل شمارهٔ 650 با این غزل شمارهٔ 639 در 3 بیت اختلاف دارند:
ای قوم گمان برده که آن مشعله‌ها مرد
آن مشعله زین روزن اسرار برآمد
این نیست تناسخ سخن وحدت محضست
کز جوشش آن قلزم زخار برآمد
یک قطره از آن بحر جدا شد که جدا نیست
کدم ز تک صلصل فخار برآمد
این احتمال وجود دارد که کسی عامدانه مفهوم را تغییر داده چراکه با مفهوم نتاسخ مشکل داشته داشته است. شعر موصوف از این جهت نفی نژاد پرستی است که ارزش انسان را در روح او میبیند همان که از دیده برون مینگرد. نه به جسم میرا و فانی که بسیاری آن را با خود اشتباه میگیزند. با همین مفهوم شمس عزیز از زیان خداوند میفرماید که ما باز سفید خود (حضرت محمد) را فرستادیم تا ناجی شما باشد. پس برای شمس و مولوی صورت فاقد ارزش بوده و درون را میدیدند و حال را فارغ از ملیت و نژاد و باور داشتند که یک روح مینواند در عالب ملیت ها و نژادهای مختلف بر زمین حاضر شود و ...

محمد در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » سی‌ام:

سلام بنظر من با توجه به این که حضرت مولانا از عرفای بزرگ بودن این شعر نمیتونه مخاطب دیگه ای بجز خداوند داشته باشه...

عامی در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۰۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۷:

تصنیف این شعر در افشاری در آلبوم غوغای عشق بازان رو حتما بشنوید همراهی همایون با استاد عالیه

۱
۳۶۸۷
۳۶۸۸
۳۶۸۹
۳۶۹۰
۳۶۹۱
۵۴۷۸