گنجور

حاشیه‌ها

روفیا در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۱۸ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۸:

آنک گویند اولیا در که بوند
تا ز چشم مردمان پنهان شوند
پیش خلق ایشان فراز صد که‌اند
گام خود بر چرخ هفتم می‌نهند
گر به ظاهر آن پری پنهان بود
آدمی پنهان‌تر از پریان بود
نزد عاقل زان پری که مضمرست
آدمی صد بار خود پنهان‌ترست
آدمی نزدیک عاقل چون خفیست
چون بود آدم که در غیب او صفیست
درود عبدالواحد گرامی
آیا آدمی که در مجلس بزم نشسته است براستی دلی خرم دارد ؟
آیا هر گریه ای غمبار است ؟
آیا انسان نمیتواند لبخند بزند ولی دلی فسرده ، بیمناک ، نا امید و طوفانزده داشته باشد ؟
بخشی در وجود آدمی نهاده شده غیر از کالبد او ،
آدمی میتواند در مجلل ترین کاخها بزید ولی هر روز صد مرتبه بمیرد !
آیا همین که کالبد او را ظاهرا در راحتی ببینیم بدین معنی است که او کامیاب است و رستگار ؟
مگر نیازهای این تن خاکی چقدر است ؟
چند وعده غذا و چند رختخواب و چند جفت نیاز دارد ؟
این همه زیاده خواهی بشر آیا گمان نمیکنید ریشه در ناکامی های روح او دارد که بشر به اشتباه آن را به کمبود های جسم نسبت میدهد و با افزایش
دارایی ها از هر طریق ممکن در جستجوی شادی حقیقی به بیراهه میرود ؟
سزای گناه ( مردم آزاری ) بلافاصله پس از ارتکاب آن شروع میشود . اگر این مردم آزاری در حد کشتن انسان باشد مرگ تدریجی آن کشنده از لحظه ای که فردی را از هستی ساقط میکند آغاز میشود .
شاید ظاهرا در میان مردم باشد . بخورد و بیاشامد و ...
ولی ذهن او از موهبت رستگاری ، آسودگی ، شادی حقیقی و حس امنیت برای همیشه محروم خواهد بود !
ذهن آدمی همانجایی نیست که جسمش است !
گناه بشر جهل اوست و به محض ارتکاب جهل مجازاتش را میکشد .
همین که درجاتی از شعور انسانی و آنچه باید یک انسان در طی حیاتش دریابد تنزل پیدا کند و به درجه حیوانی نزدیک شود مجازات اوست ، اینطور فکر نمیکنید ؟

 

محمد مهذب رحیم زاده در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۰۵ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲:

«غمزه هایت همه اسباب طرب » صحیح است

 

مجتبی خراسانی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۱۳ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۸:

پوزش، سهوالقلم: ستم کاران

 

مجتبی خراسانی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۰۳ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۸:

بسم الله الرحمن الرحیم
شاعر با بیان این که «تیغ برای آدم کشی نیست» و «هر کشنده ای سرانجام کشته می شود» خواننده و مخاطب را از فرجام بد مردم آزاری و آدم کشی بیم می دهد. وی داستانِ عیسی (ع) را می آورد که خطاب به مقتول گفت: « که را کشتی، تا تو را کشتند؟ و باز قاتل تو را که خواهد کشت؟ » تعبیر شاعر در این واقعه بیان گر این است که وی مکافات دنیوی را هم چون اصلِ مسلّمی می شمارد و گویی، هیچ تردیدی در آن ندارد.
(این شعر را به رودکی هم نسبت داده اند.)
بمنه و کرمه

 

حامد در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۵۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۹۰:

در جایی دیگر به جای کلمه «فتنه»،کلمه «حلقه» نگارش شده است.
زاهد بودم ترانه گویم کردی
سر حلقه بزم و باده‌جویم کردی

 

محمد در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۲۲ دربارهٔ شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱۱:

با سلام
طبق تاریخ جناب حافظ ( ما خاک را....) در ابتدا برای استاد عرفان خود حضرت شاه سروده اند و حضرت شاه نعمت ا... در جواب حافظ به ایشان فرمودند که ما خاک را ز هنر کیمیا کنیم

 

علیرضا در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۵۰ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳:

سلام جناب سها
همان «بدیع» به معنای نو و تازه درسته و صحیح بودن «بعید» خیلی بعید است. شاعر میخاد بگه: کم مهری دوستان با ما چیز تازه ای نیست.
موفق باشین

 

محمدجواد در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۵:۴۹ دربارهٔ وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۳:

حس شعرهای زیبای وحشی رو با صداش به ما القا می کنه . این شعر مخصوصا بیت اولش فوق العاده است ...

 

شکوفه در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۲۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۲:

به به
بسیار عالی....خیلی از خوندنش لذت بردم.

 

مسعود در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۲۱ دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷:

سلام . وقتی میریم تو بحث عرفان دیگه ظاهر کار دیگه مهم نیست مهم مفهوم شعره و هرکس به اندازه ضمی که داره برداشت میکنه از شعر خدا خیلی دور نیست از ما خیلی هم مراحل پیچیده ای نداره که بخواد بهش برسی هرجاکه یه لبخند از روی عشق دیدی هرجا که یه مهربونی دیدی هرجا که یه نیت خیر دیدی بدون خدا همونجاست یکی راه ارتباطش باخدا تو مسجده یکی تو کارشه یکی تو فکرشه یکی میخونه مثل داستان موسی و شبان پس شیخ حرف بدی نزده ولی مطمءن باشید پیام درستی را در نظر گرفته و این شعر رو گفته

 

رفیق باد در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۸ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۴۱ دربارهٔ وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۵:

بسیار عالی آقای چاوشی این کار رو اجرا کردن

 

Hamishe bidar در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۸ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۲۲ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۳۷ - جواب:

...برخاست و گفت: از مسیر ما خبر بده که آیا براثر قضا و قدر خداست؟ امیر مؤمنان(ع) فرمود: آری شیخ، بر هیچ تلی بالا نرفته و در بستر هیچ دشتی فرود نیامده‌اید مگر به قضا و قدر خدا. پیرمرد گفت: پس من این رنجها را به حساب خدا می‌آورم! حضرت فرمود: آرام باش! گویا خیال کرده‌ای این قضا، قضای حتم و قدر لازمی است! اگر چنین باشد، ثواب و عقاب و امر و نهی و زجر باطل خواهد بود و معنای وعد و وعید ساقط خواهد شد؛ در این صورت هیچ گنهکاری مستحق سرزنش، و هیچ نیکوکاری سزاوار ستایش نخواهد بود و حتی نیکوکار بیش از بدکار مستحق ملامت است و گنهکار بیش از نیکوکار سزاوار احسان، این گفتار بت‌پرستان و دشمنان خدا و قدریه و مجوس این امت است. ای شیخ، خداوند مردم را در حال اختیار تکلیف فرموده و آنان را به منظور تحذیر و ترساندن از عقاب سوء اعمالشان، نهی فرموده و برعمل اندک پاداش زیاد داده است. معصیت خدا در حال مغلوبیت معصیت‌کار انجام نگرفته و فرمانبرداری او هم از روی اکراه نیست. وما خلقنا السماء والارض و ما بینهما باطلا ذلک ظن‌الذین کفروا فویل للذین کفروا من النار: خدا آسمانها و زمین را باطل و بیهوده نیافریده است. این گمان کسانی است که کافر شده‌اند؛ وای برکسانی که کافر شده از آتش>.

 

Hamishe bidar در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۸ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۲۰ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۳۷ - جواب:

...برخاست و گفت: امیر مؤمنان(ع) فرمود: پیرمرد گفت: حضرت فرمود: .

 

Hamishe bidar در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۸ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۱۸ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۳۷ - جواب:

من نمیتوانم جبر کامل را قبول کنم که این با کلام معصوم تقارن نداره: روایات زیادی به حد استفاضه از امامان اهل‌بیت(ع) رسیده است که فرموده‌اند: در کتاب عیون اخبار الرضا(ع) به چند طریق روایت کرده است که وقتی حضرت امیر(ع) از صفین برمی‌گشت، پیرمردی که شاهد واقعه بود، برخاست و گفت: امیر مؤمنان(ع) فرمود: پیرمرد گفت: حضرت فرمود:

 

مسعود سعیدی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۸ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۱۴ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هیچ است [۱۰۷-۱۰۱] » رباعی ۱۰۷:

هم چهارپاره است و هم رباعی

 

مسعود سعیدی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۸ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۵۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۸:

جناب ناشناس ناشناس
راست میگویید
گمان میکردم همه ی خرافات از غلو ها ناشی میشود
ولی گویا تعصب و خشک اندیشی هم ید طولایی دارد
باز هم همت والای شما که ایستاده اید
این حقیر کم جراًت ترم

 

ناصر در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۸ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۴۵ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۱:

خیام » ترانه‌های خیام (صادق هدایت) » هیچ است [۱۰۷-۱۰۱] » رباعی ۱۰۷
!!!?

 

ناشناس ناشناس در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۸ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۲۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۸:

جناب سعیدی

گفتگو از اغراق شاعرانه نیست ، سخن از برخی بد آموزیهاست ، واقع گریزی ، خرافه گستری و..

 

مسعود سعیدی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۸ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۰۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۸:

جنابان ، ناشناس و ناباور
خواهش میکنم سخت نگیرید
غلو در ادبیات فارسی کولاک میکند
اجازه دهید هرکس با عقاید خود اگر چه نادرست خوش باشد
شما نیز برعقاید خود پابیند
زنده و شاد باشید

 

ناشناس ناشناس در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۸ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۲۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۸:

جناب خراسانی
حقیر مرتکب هیچ گونه اسایه ادب یا بی احترامی نشده است.
گمان می برم کسی که از کودکی خدارا میدیده و بر زیروزبر عالم علم داشته است استغفروالله
از پیامبران نیز بالاتر بوده است ور نه مصداق همان است که گفته آمد.

 

۱
۳۶۸۴
۳۶۸۵
۳۶۸۶
۳۶۸۷
۳۶۸۸
۵۰۵۷
sunny dark_mode