گنجور

حاشیه‌ها

نیلوفر در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۸ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸:

استاد شهرام ناظری این شعر رو بی نظیر اجرا کردند و پیشنهاد میکنم حتما گوش کنید و لذت ببرید

کمال داودوند در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۸ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۰۹ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۶۰:

7029

۷ در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۱۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶:

آخر عهد شبست اول صبح ای ندیم
صبح دوم بایدت سر ز گریبان برآر
اول صبح یا صبح کاذب،بام دروغین:روشنی بامداد که پیش از صبح دوم برآید و اندکی ببعد ناپدید شود
صبح دوم یا صبح صادق،بام راستین:سفیدی آفتاب که سیاهی شب را کنار میزند
ندیم همان آمیزگار در بیت نخست است.میگوید شب نشینی به پایان رسیده اکنون از فرورفتگی در خود بیرون آی و خود را بنمای همچون خورشید از پس شب.

مهران در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۱۷ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۲۵:

با درود و احترام
استاد محمدرضا شجریان این دوبیتی را به شکل دیگری می خوانند
در بیت دوم : همه گویند طاهر تار بنواز / صدا چون می دهد تار شکسته

۷ در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۴۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۱:

بیت دوم اینگونه خوانده میشود:
آن دوست که ما را به ارادت نظری هست با او،مگر او را به عنایت نظری بود
مگر او را به عنایت نطری بود:که شاید(به امید آنکه) از روی مهربانی نگاهی نماید:
ای که پنجاه رفت و در خوابی
مگر این پنج روزه دریابی
مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی
که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم
یا به زبان امروزی (تو نگو اینجوری بود ولی من نمیدانستم)
من نمیدانستم ولی تو نگو او با من مهربان بود.
یکی از دوستان مخلص را
مگر آواز من رسید به گوش

نیلوفر در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۳۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:

با سلام ...
بیت چهارم چه معنی میدهد ؟ جان ها هر کدام به چه معنی ای هستند ؟

۷ در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۰۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۰:

چه کسی که هیچ کس را به تو بر گذر نباشد
که نه در تو بازماند مگرش بصر نباشد
کسی نیست که گذرش به تو نیفتد و مبهوت نشود مگر چشم نداشته باشد
شب و روز رفت باید قدم روندگان را
چو به مآمنی رسیدی دگرت سفر نباشد
مآمن:جان پناه،امانگه،سامه

سیده فاطمه در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۴۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵:

این وزن اصلی رباعی که نوشتید درسته اما همونطور که میدونید رباعی 24 وزن داره و این رباعی از خیام وزنش مفعول مفاعیل مفاعیلن فاع هستش .

دوست... در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۲۸ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۹۲:

از هر طرف که رفتم جز حیرتم نیفزود
زنهار از این بیابان وین راه بی نهایت...
حافظ

شاهرخ najafishahrokh۹۲@gmail.com در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۴۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۵:

ناگهان بیضه شکافد مرغ معنی برپرد
تا هما از سایه آن مرغ گیرد فال‌ها
نور پنهانی که بر روح تابیده ، بیضه حرف و صوت را می شکافد .
مرغ معنی آزاد میگردد.
چنان سایه مقبلی که ، قدرت همای از اوست ، در ظل چنین روحی!!
چه اقبال و شگونی که مایه ، باروری
همای شده !!

ناشناخته در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴:

جناب شمس،
فراموش نکنید که " دار " مانای درخت دارد .
دار چینی = درخت چینی
آنکه شما میگویید داربست است و کس را بر داربست
حلق آویز نمیکرده اند، مگر در برخی فیلم های وسترن.

هانیه سلیمی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۴۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۲۹:

دوستان برای روشن شدن بحث مربوط به این غزل با ردیف " الّله مولانا علی" شما رو ارجاء میدم به سخنرانی دکتر عبدالکریم سروش با عنوان"وجوه اشتراک و افتراق مولانا وامام علی"-یک ساعت و سی و هفت دقیقه- ایشون طی این سخنرانی به طور مبسوط از ارادت مولانا به امام علی میگن و همینطور از تفاوتهای این دو در جهان بینی، به ویژه نحوه ی نگرش به مرگ...و از قضا در این سخنرانی صریحا اشاره میشه که چنین سروده هایی مثل این غزل "ای شاه شاهان جهان الّله مولانا علی" از مولانا نیست و دراویش ارادتمند به علی چنین اشعاری سرودند./ جدای از اینها من هم موافقم که غزل مذکور اشکالات جدی در وزن و عروض داره. مثلا در این مصرع"آدم که نور عالم است عیسی که پورمریم است" / البته من هم واقفم که همه ی اشعار جناب مولانا در غایت فصاحت و بلاغت نیست اما برخلاف دوستانی که نظر مولاناپژوهان برجسته رو فاقد وجاهت دونستند، معتقدم باید در گفتار کسانی که عمرشون رو در همنشینی با کلام مولانا گذروندند(مثل کریم زمانی- سروش- فروزانفر و...) تامل و اعتماد بیشتری کرد.

behrouz در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۱۸ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱۴:

گفتا که نشان راه جایی است
کانجا نه تویی و نه نشانی

طلا در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۴۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۸۸ - شکایت گفتن پیرمردی به طبیب از رنجوریها و جواب گفتن طبیب او را:

زحیر همانگونه که در داستان بعدی گفته به معنی معذب بودن و در عذاب بودن است .مفهوم کلی شعر اینست که ما قبول نداریم که پیر شدیم و همه ی بدیها از ماست .تنها اولیا پیر نیستند و ما که اونها رو نمیشناسیم پس مثل همان کسانی هستیم که برای مسجد مجاز مسجد حقیقی را خراب میکنند

مجید در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۲۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۱:

چون در مصرع اول باغ تفرج آمده است

نچیز در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲:

با سلام بر نیستی و هستی
این غزل مطمئنا در عروج بر حضرت، وحی شده . اگر خود را متصل به عدم نمایید پرواز خود را در افلاک، که تجلی گاه عدم و هستی هستند خواهید دید. سبک شوید و بپرواز در آیید خواهید دید که: گر افلاک نباشد بخدا باک نباشد دل غمناک نباشد مکن بانگ و علالا
خواهید دید باده مدهوشید فقط باید آنی در فرجه صندوق خود را بپالایید تا ناب شوید. بپالایید و دست به پالوده میالایید
هر آنچه آرزو میکنید هر آنجه حسهایتان در میابد از اوست و در می یباید اگر آنجه حسهایتان در می یابد اگر نماند تازه به جل جلالا می رسید.
همه همه و همه غرقه در دریای عدم سبک و عین کف هر آنجه می خواستید بر روی این دریا می بینید

مجید در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۲۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۱:

در بیت دوم
سرو درخت قامتش درست است
چون در بیت اول باغ تفرج آمده است

سپیدار م در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۸:

بیت نه، چو یوسف در برم گیرم؟ نباید در برم گیرد باشه؟

مجید در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۳۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:

دوستان این شعر اکیدا ربطی به واقعه کربلا و شهادت امام حسین و اصحابش نداره،سعدی از فراق و ندیدن روی دوستی شکوه و ناله میکنه در بیت،《مارا همه شب نمیبرد خواب》 ، بی خوابی بخاطر فراق از اون دوست هست و 《ای خفته روزگار دریاب》 دقیقا به اون دوست میگه ای کسی که خودتو به خواب زدی و از من غافلی مرا دریاب، بیت آخری هم که به وضوح اشاره میکنه سعدی رو نمیشه کشت جز با فراق و ندیدن روی دوستانش دوری کردن دوستان ازش،تو بیتی که مربوطش میکنین به واقعه کربلا 《در بادیه تشنگان بمردند از حله به کوفه میرود آب》 منظورشون اینه هرچند آب عظیم فرات از حله به کوفه بره ولی یکی ممکنه از تشنگی تو بادیه جایی که آب نباشه بمیره، داره به اون دوستی که از فراقش ناله میکنه میگه هر چند تو نسبت به من ارادت و دوستی زیادی داشته باشی ولی وقتی نبینمت و ممکنه از دوری رویت بمیرم

رضا در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۵۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۰۵ - روان شدن شه‌زادگان در ممالک پدر بعد از وداع کردن ایشان شاه را و اعادت کردن شاه وقت وداع وصیت را الی آخره:

تا به هر حیوان و نامی که نگرند
-----
صورت خود بیند ای صاحب‌بصر

۱
۳۵۳۹
۳۵۴۰
۳۵۴۱
۳۵۴۲
۳۵۴۳
۵۴۷۱