گنجور

حاشیه‌ها

بابک چندم در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۷ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۴۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۸۹:

فضه جان،
دو مصراع نخست این بیت و بیت بعد را ببین و قیاس کن، جان با جسم در تضاد است و هوا (یعنی هوا و هوس>>>بی خردی) که در تضاد با خِرَد است.در مصراع نخست بیت آغازین نیز تضاد را می بینی.
در مصراع دوم بیت مورد نظر شما، "ببردی تو جان" دو معنا می دهد:
یکی آنکه تو بَرنده جان شدی (پیروز شدی، جان را یافتی)، و دیگری آنکه تو جان را گرفتی (مانند "تو جانم را گرفتی"، یعنی جان را کُشتی)...
در این غزل او از تضاد یعنی دوگانگی می گوید، و سپس از وحدت یا یگانگی ...

عمر شیردل در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۷ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۵۲ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱۹:

در نسخهٔ دیگر کلیات بیدل، بیت اول ، مصرع دوم ، چنین آمده:
آن دل که تهی باشد بی کینه نمی باشد

۷ در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۷ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶۷:

به این دلیل صدای مهیب میداد که در آن روزگار مانند این زمانه تشت پلاستیکی نبود و جنس تشت چه بسا از مس بوده با آن سنگینی که هر بار که بادکی میوزید و پرت میشد احتمال تلفات و آسیب مغزی این و آن کم نبود.

حسین چمنسرا در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۷ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۲۶ دربارهٔ حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۰:

بیت اول این طور اصلاح شود :
آدینه مست دید مرا محتسب ، خراب
می آمدم برون ز خرابات بی نقاب

فضه در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۷ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۲۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۹۲:

سلام .... جز خون نبود نقل و خور من نقل چه طور خوانده شود و به چه معناست؟

منوچهر تقوی بیات در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۷ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۱۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷:

فیلسوف ها و نویسندگان بزرگ دنیا مانند نیچه، گوته، ویلیام جونز و ... از راه ترجمه های دست و پا شکسته به اندکی از اندیشه های حافظ آگاهی یافتند. آن ها اندیشه ها و شعر های حافظ را به مقیاس جهانی ستودند. شیعه چیست ؟ سنی کدام است؟ چرا حافظ را با کوته بینی از دریچه ی تنگِ چشمان متعصب خود نگاه می کنید؟ حافظ از شیخ صنعان و از ندیده گرفتن بدنامی می گوید. تسبیح و زنار یعنی دین و کفر را در کنار هم می گذارد و یکی می داند. انعکاس بام و قصر یار خود را در چشمان خودش با بهشت مقایسه می کند و سیل اشک های خود را چون از میان تصویر بام و قصر یارش می گذرد به جوی های بهشت تشبیه می کند که همه کفر است. از حافظ شناسان و فرهیختگان ادب و فرهنگ ایران در شگفتم که چرا در برابر این خرافه های ضدفرهنگی چیزی نمی نویسند و میدان را در گنجور خالی گذاشته اند.
منوچهر

فضه در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۷ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶۷:

@7 ریشه ی این کنایه خیلی جالب و خنده دار بود ممنونم.

ولگرد در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۷ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۳۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیخسرو شصت سال بود » بخش ۱:

ویرگول گذاری بیت بیست و هفتم غلط است , چون سام نریمان در زمان شاه نوذر مرده است "خبر شد که سام نریمان بمرد" ازینرو خوانش بیت اینگونه است:
ابا زالِ سامِ نریمان بهم بزرگان کابل همه بیش و کم
(زال پسر سام نریمان)

امین زرا در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۷ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۱۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۴۹:

آهنگ شوریده و سرمست؛ گروه شمس
پیوند به وبگاه بیرونی

۷ در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۷ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۰۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶۷:

تشت درست است نه طشت
ز فلک فتاد تشتم: بیچاره شدم.بدبخت شدم
یک مثلی هم هست که: تشت فلانی از بام افتاد: رسوا شد
زنی حائضه همیشه کاری می کرد پارچه های قرمز رنگ حیض را در جایی پنهان کند که حتی کسی از خانواده چشمش ناگهانی نیز به آن نیفتد.
برای این کار هیچ جایی بهتر از پشت بام نبود زیرا در بلند ترین نقاط خانه و دور از چشم و رفت و آمد قرار داشت.
گاهی اتفاق می افتاد که باد شدیدی می وزید و تشت از پشت بام به حیاط منزل پرتاب میشد. از بر خورد تشت با کف حیاط منزل صدای مهیبی بلند میشد و پارچه های حیض به زمین می ریخت و تمام افراد خانواده و حتی همسایگان متوجه آن صدا می شدند و راز پنهان فاش می گردید.
تشت رسوایی همان تشت محتوی پارچه های مورد بحث است که چون آشکار می شد زنان عفیفه از این برملایی احساس شرم و آزرم می کردند و تا مدتی روی نشان نمی دادند .
مولوی در اینباره ضرب المثل بالا سروده:
دردمندی کش ز بام افتاده تشت
زو نهان کردیم حق پنهان نگشت

فضه در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۷ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۴۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶۷:

زفلک فتاد طشتم به چه معنایی است؟

فضه در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۷ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۳۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۸۹:

@بابک
اگر یار خرد یار عقل باشد در مصرع معنی نمی دهد وزنش هم خوب نمی شود ولی اگر خرد به فتح خ و سکون راء وبه معنای گل باشد شاید استعاره ای از جسم باشد.

۷ در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۷ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۵۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸:

میشود برداشت نمود که اگر زنبور عسل آن نوار زردرنگ را نداشت تشخیص اینکه کمر باریک تو و زنبور کدام زیباتر باشد سخت است ولی زنبور با این تن دردادن کار را تمام کرده و از پیش پذیرفته که چه جایگاهی دارد. مانند اهل کتاب در میان مسلمانان یا پیشتر یهودیان در میان مسیحیان
جبر و اختیار || قضا و قدر

۷ در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۷ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۰۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸:

اول پدر پیر خورد رطل دمادم
تا مدعیان هیچ نگویند جوان را
رطل نیز از واژگان معرب است و در اصل "لتر" بوده که میشود نیم من تبریز یا 300 مثقال
همانند کفت و کتف
دول و دلو
در عربی لیتر را لتر گویند
لیتر. (فرانسوی ، اِ) واحد حجم و اندازه گرفتن مایعات و آن معادل هزار گرم آب خالص چهار درجه سانتیگراد

همیرضا در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۷ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۰۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۳:

در مصرع آخر به غزل معروف دیگرش اشاره کرده:
«می‌روم وز سر حسرت به قفا می‌نگرم
خبر از پای ندارم که زمین می‌سپرم»

همیرضا در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۷ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۰۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۳:

در حاشیه تصحیح فروغی پیرامون شعر با مطلع «سعدی اینک به قدم رفت و به سر باز آمد» و عنوان برگشت به شیراز آمده:
«در نسخه‌های قدیم این اشعار در غزلیات پس از غزل می‌روم وز سر حسرت به قفا می‌نگرم آمده و شایسته همین بود.»
ضمنا سعدی در مقطع غزل دیگری به این شعر اشاره کرده:
راه عشق تو دراز است ولی سعدی وار
می‌روم وز سر حسرت به قفا می‌نگرم

مهرداد در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۷ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۵۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۲:

برماند در بیت دهم به معنی: فراری بدهد، بگریزاند

همیرضا در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۷ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۵۹ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵ - برگشت به شیراز:

در حاشیه تصحیح فروغی آمده:
«در نسخه‌های قدیم این اشعار در غزلیات پس از غزل می‌روم وز سر حسرت به قفا می‌نگرم آمده و شایسته همین بود.»

مهرداد در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۷ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۵۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰۸:

در مصراع:
سراندازان سراندازان سراندازی سراندازی
سرانداختن حالتی است که مستان در رقص انجام می دهند. یا مانند رقص سماع دراویش قادری

۷ در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۷ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۴۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸:

آنک عسل اندوخته دارد مگس نحل
شهد لب شیرین تو زنبورمیان را
درست این بیت چنین باشد:
آنک عسلی دوخته دارد مگس نحل
شهد لب شیرین تو زنبور میان را
زنبور میان:کمر زنبوری
عسل(شهد) لب شیرین تو زنبور میان(کمر زنبوری) زنبور عسل را چنان خوار کرده تا عسلی بر تن دوخته دارد(مانند غیرمسلمان در برابر مسلمان)
زنبور اگر میانش باشد بدین لطیفی
حقا که در دهانش این انگبین نباشد.
رنگ چشات عسل طعم لبت عسل
اسمت که شیرینه اونم بذار عسل
داود بهبودی
پیوند به وبگاه بیرونی

۱
۳۳۴۳
۳۳۴۴
۳۳۴۵
۳۳۴۶
۳۳۴۷
۵۶۴۰