روفیا در ۸ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۶ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۱۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۰۷ - حکایت آن شخص کی از ترس خویشتن را در خانهای انداخت رخ زرد چون زعفران لبها کبود چون نیل دست لرزان چون برگ درخت خداوند خانه پرسید کی خیرست چه واقعه است گفت بیرون خر میگیرند به سخره گفت مبارک خر میگیرند تو خر نیستی چه میترسی گفت خر به جد میگیرند تمییز برخاسته است امروز ترسم کی مرا خر گیرند:
مگر خ ر حرف بدی است که فیلتر گنجور بدان حساس است؟!
این اشعار خود پر از واژه خ ر هستند، چطور می شود درباره شان حاشیه نوشت بدون ذکر واژه خ ر؟؟
به یاد دارم دوست متدینی هر وقت می خواست در سخنش بگوید سگ با کلی شرم و حیا عذرخواهی و طلب عفو می کرد!!
اگر به زبان آوردن نامش آن همه مایه شرمساری باشد آفرینشش چقدر شرم آور باید باشد؟!
شاهین در ۸ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۱۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷۷:
عرض سلام و ادب
عزیزانی که گفتن باید عوض میزنم،میزنی باس نوشته بشه در بیت
گر غایبی هر دم چرا آسیب بر دل میزنم
دقیقتر به وزن و معنا دقت کنند میبینند درسته ولی باید قشنگ معنا رو حلاجی کنند
اصلا اگه میزنی بنویسیم معنی شعر به هم میریزه
مازان در ۸ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۵۱ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲:
البته بنده هیچ تخصصی در ادبیات ندارم و فقط یک علاقمند هستم- اما به نظرم با توجه به این که در بیت قبلی از تزویر و پندار می گوید:
تا کی از تزویر باشم خودنمای
تا کی از پندار باشم خودپرست
در بیت بعدی هم همین دو موضوع را نقد و نفی می کند:
یعنی:
پردهٔ پندار میباید درید
توبهٔ تزویر میباید شکست
حسین ۱ در ۸ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۳۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۰۷ - حکایت آن شخص کی از ترس خویشتن را در خانهای انداخت رخ زرد چون زعفران لبها کبود چون نیل دست لرزان چون برگ درخت خداوند خانه پرسید کی خیرست چه واقعه است گفت بیرون خر میگیرند به سخره گفت مبارک خر میگیرند تو خر نیستی چه میترسی گفت خر به جد میگیرند تمییز برخاسته است امروز ترسم کی مرا خر گیرند:
نویسنده جان
یعنی مصمم و جدی هستند
نادر.. در ۸ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۴۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷:
تو پاک پاکی از صورت ولیک از پرتو نورت
نمایی صورتی هر دم، چه باحسن و چه با بالا!..
روفیا در ۸ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۲۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۰۷ - حکایت آن شخص کی از ترس خویشتن را در خانهای انداخت رخ زرد چون زعفران لبها کبود چون نیل دست لرزان چون برگ درخت خداوند خانه پرسید کی خیرست چه واقعه است گفت بیرون خر میگیرند به سخره گفت مبارک خر میگیرند تو خر نیستی چه میترسی گفت خر به جد میگیرند تمییز برخاسته است امروز ترسم کی مرا خر گیرند:
یعنی بس جدی اند در امر بگیر بگیر!
جدی و گرم!
آنقدر جوگیر شده اند که ممکن است صاحب خر را به جای خر برند!
معلوم است هیجانات قوه تمییز را دچار خلل می کند!
گنجور خوان در ۸ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۲۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۵۹ - قصهٔ مکر خرگوش:
با سلام و تشکر بابت زحماتتان
فایل صوتی نصفه است
اگر امکان دارد فایل کامل را قرار دهید
باز هم ممنون
پوریا در ۸ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۰۰ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱:
این آهنگ توسط همایون شجریان در آلبوم رگ خواب به نام ابر می بارد اجرا شده.
هیچ در ۸ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۴۷ دربارهٔ عطار » اشترنامه » بخش ۲۵ - رسیدن سالك با پرده پنجم:
خسته نباشید
لغت نامه دهخدا بعضی از کلمات رو نمیتونه ترجمه کنه کتابی برای تفسیر این ابیات نوشته نشده؟
مرتضی در ۸ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۳۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶:
وزن شعر
فعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لن
است. چنانچه صلاح می دانید تصحیح فرمایید.
نویسنده ناشی در ۸ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۰۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۰۷ - حکایت آن شخص کی از ترس خویشتن را در خانهای انداخت رخ زرد چون زعفران لبها کبود چون نیل دست لرزان چون برگ درخت خداوند خانه پرسید کی خیرست چه واقعه است گفت بیرون خر میگیرند به سخره گفت مبارک خر میگیرند تو خر نیستی چه میترسی گفت خر به جد میگیرند تمییز برخاسته است امروز ترسم کی مرا خر گیرند:
جدند
میترا در ۸ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۵۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۵۵:
با سلام. آیا منبع این رباعیِ آمده، معتبر است یا می تواند از کس دیگری هم باشد؟
نویسنده ناشی در ۸ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۴۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۰۷ - حکایت آن شخص کی از ترس خویشتن را در خانهای انداخت رخ زرد چون زعفران لبها کبود چون نیل دست لرزان چون برگ درخت خداوند خانه پرسید کی خیرست چه واقعه است گفت بیرون خر میگیرند به سخره گفت مبارک خر میگیرند تو خر نیستی چه میترسی گفت خر به جد میگیرند تمییز برخاسته است امروز ترسم کی مرا خر گیرند:
گفت بس (جدند) و گرم اندر گرفت
گر خرم گیرند هم نبود شگفت
معنی جدند چیست
فرخ مردان در ۸ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۰۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۱:
@زهرا
واقعا یه دکترای ادبیات/تاریخ ادبیات این حرفا رو زده؟! بعد از کجا فهمیده اینا رو؟ حدس زده؟!
نادر.. در ۸ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۳۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۶:
جز نشانت همنشین جستیم، نیست..
میم الف در ۸ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۱۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:
کسی میداند تضمین بیت آخر از کیست؟ (همان مصرعی که در گیومه گذاشته شده)
مجتبی صفی خانی در ۸ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۳۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴ - از خداوند ولیّ التوفیق در خواستن توفیق رعایت ادب در همه حالها و بیان کردن وخامت ضررهای بیادبی:
به نظر بنده حقیر از آنجایی که فیض دائم است،و لطف ممکن است منقطع شود احتمالا درست تر همان لطف میباشد. در صورت اشتباه بنده اساتید و بزرگواران تصحیح بفرمایید.
با سپاس فراوان
صفی
مهدی ملک زاده در ۸ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۱۰ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۵ - ارباب زمستان:
به: منصور
شاید منظور شهریار این بوده که کاخ فرمانروایان ویران بوده و برکت و صفایی در آن وجود ندارد و از خداوند میخواهد کاخ ها به همین وضع بمانند
۷ در ۸ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۵۲ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۱۷:
درباره استر(خراسب)یا قاطر این را هم بگویم قاطر واژه سغدی است که باید به گونه غاتر نوشته شود.
نام دیگر آن چمنا است
کمال داودوند در ۸ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۶ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۰۹ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۳۴: