گنجور

حاشیه‌ها

مهرداد پارسا در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۰۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۳:

شعری که خانم افضلی از فریدون مشیری ذکر کردند دقیقا دارد به دیدگاه "تناسخ‌گونه" خیام اشاره می‌کند که تجدید پیکره‌های انسان را در قالب کوزه بارها و بارها در اشعار خود گوشزد کرده‌است. شاید در یک مضمون به قطعیت بشود گفت که خیام سراینده رباعیات بوده، و آن اشعار "کوزه‌نامه‌ای" است که رجعت انسان را از خاک در قالب کوزه‌ها یا گیاه و نبات بی‌جان همراه با نگاهی تراژیک ترسیم می‌کند
درباره این رباعی فکر می‌کنم خیام در بیت پایانی دارد نوعی کنایه را بکار می‌گیرد: یعنی همین لفظ "ای کاش" نوعی "لحن بعید" از خواسته شاعر است. از سایر رباعیات معتبر می‌شود فهمید که خیام امید چندانی به زنده شدن دوباره مردگان ندارد، اما باز با نگاهی تراژیک گویی آرزویی محال را که قصه همان "کاش را کاشتیم در نیامد" خودمان هست با اندوهی بشری بیان می‌کند

در کل شاعر در دو بیت به صورتی موجز سرنوشت اندوه‌ناک بشر و سیر تراژیک زندگی یک انسان مرگ‌اندیش را که به عمق هستی و نیستی پی برده به تصویر می‌کشد. این رباعی داستان خیلی از آدم‌ها و جدال‌های درونی‌شان برای غلبه بر حس "پوچی" در تمام عمر را روایت می‌کند
من ظاهر نیستی و هستی دانم
من باطن هر فراز و پستی دانم
با این هـمه از دانش خود شرمم باد
گـر مرتبه ای ورای مستی دانم

ایوب در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۱۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱۰:

صرف نظر از مفهوم کلی شعر ، در بیت یکی مانده به آخر مولانا می فرماید " من دهان بستم تو باقی را بدان " و در تعداد زیادی از شعر های مولانا که خوانده ام ، مولانا در انتهای شعر به " دهان بستن " دعوت میکند ؛ چون میداند که زبان بسیار ناتوان است ." این زبان بربند و خامش چون صدف ، کاین زبانت خصم جان است ای پسر" . گاهی ما نماییم که از مولانا یاد بگیریم و به سمت کامل شدن حرکت کنیم . تنها میاییم که شعرهای مولانا و حافظ و سعدی و دیگر شاعران بزرگ را حفظ کنیم تا در موقعیت مناسب نشان بدهیم چقدر باسوادیم ؛ یا از شعر مولانا و دیگر شاعران در جهت تخریب شخص دیگری استفاده کنیم ؛ یا در جهت دفاع از منافعمان از این شاعران و حتی قرآن آیه بیاوریم . من نظرات روفیا را زیر چند گنجور خوانده ام و سخنان او بیشتر به رنگ حقیقت هستند . امیدوارم روحش هم به زیبایی نظراتش باشد .خواستم اگر این حاشیه را میبیند ، به او بگویم که : "ممنون"
" در حقیقت کفر و دین و کیش نیست
عاشقان را جستجو از خویش نیست"

همایون در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۹:

در غم او یعنی‌ در آروزی او که به معشوق مربوط است
اندوه به این جهان و مسائل آان بر میگردد
در آان یکی‌ باید غرق شد و فرو رفت و این را باید فرو خورد و نابود کرد
وگرنه به خشم و کینه تبدیل میشود و سینه را تار میکند و آیینه ات کار نمیکند
جهان غیر از نور دیدنی یک نوری دارد که شادی میاورد و اندوه و ماتم آان را بی‌ اثر میکند
بسیاری از این غم‌ها به همان رابطه زن و مرد و بطور کلی‌ انسان‌ها بر میگردد
این رابطه‌ها عشق را آلوده میکند در حالیکه عشق باید مستقل از روابط رشد کند
این روابط ما و من را برجسته میکند که همچون دیوی جلوی پیشرفت و تعالی را میگیرد
آسمان از خودش نمیگوید بنابراین همه چیز را در خود دارد
ما هم خیلی‌ چیز‌ها در کنار خود داریم که بیهوده کنار ما قرار نگرفته اند
بلکه تا ما را در راه شکوه و گشایش هدایت کنند که نام این راه صبر است
که یک راز است نه‌ برای بیان بلکه برای بکار بردن. همین راز اگر فقط برای حرف زدن
باشد با راز‌های برتری خنثی و بی‌ اثر میگردد
پیدایش انسان از همین راه صبر صورت گرفته است که سود بردن طبیعت از آنچه
در اختیار داشته بدون هیچ طرحی از خود است، رازی بزرگ

شمس شیرازی در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۴۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴:

خواجه خود در جایی دیگر می گوید:
گفتمش زلف به خون که شکستی ؟ گفتا
حافظ ! این قصه دراز است به قرآن که مپرس
زلف و شب و قصه و.... چنین روشن دوستان به کار وصله پینه و اکستنشن!! سر گرم کرده اید؟؟

کمال داودوند در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۳۸ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۵۴:

بنده این رباعی را با دوستان خود به اشتراک گذاشتم وجمع این رباعی از 4126

زهرا در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۱۰ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی استغنا » بیان وادی استغنا:

در بیت آخر... در یک نسخه هفت دریا آمده است

موریانه در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۴۷ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۶۳:

ما هم، در مصرع نخست باید تصحیح شود و فاصله از میانِ این دو واژه حذف شود و ماهم شود!
باری سخن این نبود و ما در اینجا یک شعر با بیانی شاعرانه داریم که یک نوعِ بی بدیلی هست. اصلا زبان و کلامِ من ناتوان است از بیان حسِ عظیمی که در فرمِ شاعرانه ی این شعر است. روانت شاد خواجو

کرمانشاهی در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۵۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۷:

چیست در بیت دوم؛ چیَست خوانده می شود

۷ در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۴۴ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۱۰ - حکایت کرم مردان صاحبدل:

شباهت این داستان به داستان روانه شدن فردوسی سوی محمود غزنوی در بخش منتسب(هجونامه) این را میرساند شاید آن هجونامه از روی همین حکایت نسخه پیچی شده است.

۷ در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۳۳ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۱۰ - حکایت کرم مردان صاحبدل:

تنی زنده دل، خفته در زیر گل
به از عالمی زندهٔ مرده دل
دل زنده هرگز نگردد هلاک
تن زنده دل گر بمیرد چه باک؟
این فروغی واقعا پس گردنی نیاز داشته.
دل زنده هرگز نگردد هلاک
تن مرده دل گر بمیرد چه باک؟

۷ در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۲۴ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۱۰ - حکایت کرم مردان صاحبدل:

به نظر میرسد اگر هم نه همه بلکه شمار زیادی از ابیات هجونامه منتسب به فردوسی ساختگی باشد و از آنجا که به زبان سعدی شباهت دارد دور نیست از روی بوستان سعدی ساخته شده باشد.

۷ در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۱۸ دربارهٔ فردوسی » هجونامه (منتسب):

که سفله خداوند هستی مباد
جوانمرد را تنگدستی مباد
این بیت در بوستان سعدی باب دوم در باب احسان ( حکایت کرم مردان صاحبدل) آمده است.به نظر میرسد این ابیات ساختگی که به زبان سعدی نزدیکی دارد از روی بوستان سعدی ساخته شده باشد.
سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۱۰ - حکایت کرم مردان صاحبدل
اگر همه ابیات ساختگی نباشد شمار بسیاری از آنها ساختگی میباشد.

۷ در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۰۹ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۱۰ - حکایت کرم مردان صاحبدل:

که سفله خداوند هستی مباد
جوانمرد را تنگدستی مباد
این بیت در هجونامه منتسب به فردوسی آمده است.(شماره 34 )
به سی سال بردم به شهنامه رنج
که شاهم ببخشد بسی تاج و گنج
به پاداش من گنج را در گشاد
به من جز بهای فقاعی نداد
فقاعی نیرزیدم از گنج شاه
از آن من فقاعی خریدم به راه
که سفله خداوند هستی مباد
جوانمرد را تنگدستی مباد
سر ناسزایان بر افراشتن
وز ایشان امید بهی داشتن
سر رشتهٔ خویش گم کردن است
به جیب اندرون مار پروردن است
فردوسی » هجونامه (منتسب)

محمد.خ در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۰۰ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵:

بیت پنجم فکر میکنم مرسانی به وی ای باد صبا درست باشد

نادر.. در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۳۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷۳:

هزار موج باده!!....

امیر طلوعی در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۲۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴:

#ﻣﻌﺎﺷﺮﺍﻥ ! ﮔﺮﻩِ ﺯﻟﻒ ﯾﺎﺭ ﺑﺎﺯ ﻛﻨﯿﺪ
ﺷﺒﯽ ﺧﻮﺵﺳﺖ ﺑﺪﯾﻦ ﻭُﺻﻠﺘﺶ ﺩﺭﺍﺯ ﻛﻨﯿﺪ

ﻭُﺻﻠﻪﺍﺵ ‏(ﯾﺎ ﻭَﺻﻠﻪﺍﺵ ‏) : 31 ﻧﺴﺨﻪ ‏( 801 ، 803 ، -814 813 ،
819 ، 821 ، 822 ، 823 ، 824 ، 825 ﻭ 22 ﻧﺴﺨﮥ ﺩﯾﮕﺮ ‏) ﺧﺎﻧﻠﺮﯼ،
ﺟﻼﻟﯽ ﻧﺎﺋﯿﻨﯽ - ﻧﻮﺭﺍﻧﯽ ﻭﺻﺎﻝ، ﺛﺮﻭﺗﯿﺎﻥ
ﻭُﺻﻠﺘﺶ : ﺩﻭ ﻧﺴﺨﻪ ‏( 813 ، 862 ‏) ﻋﯿﻮﺿﯽ، ﺳﺎﯾﻪ
ﻓﻀﻠﻪﺍﺵ : 2 ﻧﺴﺨﻪ ‏(816 ، 818 ‏)
ﻗﺼّﻪﺍﺵ : 4 ﻧﺴﺨﻪ ‏« 827 ، 893 ، 894 ﻭ ﺑﯽﺗﺎﺭﯾﺦ ‏( ﻣﺢ«(
ﻗﺰﻭﯾﻨﯽ - ﻏﻨﯽ، ﻧﯿﺴﺎﺭﯼ، ﺧﺮﻣﺸﺎﻫﯽ- ﺟﺎﻭﯾﺪ
ﺣﯿﻠﻪﺍﺵ : 2 ﻧﺴﺨﻪ ‏( 854 ﻭ ﺑﯽﺗﺎﺭﯾﺦ ﺍﺯ ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﮥ ﻣﺠﻠﺲ ‏)
41 ﻧﺴﺨﻪ ﻏﺰﻝ 239 ﻭ ﻣﻄﻠﻊ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻧﺪ.
ﻗﺼﻪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺳﻪ
ﺧﻮﺍﻧﺶ ﺑﻪ ﻓﺘﺢ ﻭ ﮐﺴﺮ ﻭ ﺿﻢ ﺍﯾﻬﺎﻡ ﺩﺍﺭﺩ ﻣﻘﺒﻮﻝﺗﺮ ﻣﯽﻧﻤﺎﯾﺪ ﺍﻣﺎ
‏« ﻭُﺻﻠﺖ ‏» ﺑﺎ ﺗﻘﺎﺑﻠﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ‏«ﻓُﺮﻗﺖ ‏» ﻭ ﺣﺎﻝ ﻭ ﻫﻮﺍﯼ ﺑﯿﺖ ﻭ ﻏﺰﻝ
ﺩﺍﺭﺩ ﻧﯿﺰ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻪ ﺍﺳﺖ ﺿﻤﻦ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺿﺒﻂ ﺍﮐﺜﺮﯾﺖ
ﻧﺴﺦ ﻧﯿﺰ ‏« ﻭُﺻﻠﻪ‏» ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﺍﻣﻼﯾﯽ ﺩﯾﮕﺮ. ﻫﺮﭼﻨﺪ
ﺩﮐﺘﺮ ﺍﺑﻮﺍﻟﺤﺴﻦ ﻧﺠﻔﯽ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﺼﺮﻉ ﺩﻭﻡ ﭘﺲ ﺍﺯ
‏«ﺑﺪﯾﻦ‏» ﺑﺎﯾﺪ ﻣﮑﺚ ﮐﺮﺩ : ‏( ... / ﺷﺒﯽ ﺧﻮﺵ ﺍﺳﺖ ﺑﺪﯾﻦ، ﻗﺼﻪﺍﺵ
ﺩﺭﺍﺯ ﮐﻨﯿﺪ ‏) ﺍﻣﺎ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺗﻘﻄﯿﻊ ﺍﺯ ﺭﻭﺍﻧﯽ ﻭ ﺳﻼﺳﺖ ﺑﯿﺖ ﺑﻪ
ﻣﻘﺪﺍﺭ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﮐﺎﺳﺘﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ .
ﻧﮏ : ﺍﺑﻮﺍﻟﺤﺴﻦ ﻧﺠﻔﯽ، ‏« ﻣﻌﺎﺷﺮﺍﻥ ﮔﺮﻩ ﺍﺯ ﺯﻟﻒ ﯾﺎﺭ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﯿﺪ‏» ،
ﻣﺠﻠﮥ ﮐﺘﺎﺏ ﻣﺎﻩ ﺍﺩﺑﯿﺎﺕ ﻭ ﻓﻠﺴﻔﻪ ، ﺱ 7 ، ﺵ 82 ‏( ﻣﺮﺩﺍﺩ 1383 ‏)
ﺻﺺ -41 .38
@hafezsharafi

شمس الدین عراقی در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۱۱ دربارهٔ شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

درود فراوان
هرچه می خواهید از حضرت شاه بخواهید
اما پیش از خواستن بسیار فکر کنید آنچه می خواهید ، رواست یا نا روا
بسیار کسان از درگاهش خواسته اند و دادنی ها را داده است

طلا در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۴۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۳۰ - سبب هجرت ابراهیم ادهم قدس الله سره و ترک ملک خراسان:

کلمه تنبور که یکی از قدیمی ترین سازهای زهی زخمه ای است در اینجا با طنبوره عربی اشتباه گرفته شده . در واقع در شعر مولانا منظور همین تنبور است که یک ساز عرفانی و مقامیست .
کلمه * تنبور به اینگونه صحیح می باشد.

s-j emm در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۴۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۱:

سلام
چنین می نماید که واژه «عام» در سخن حافظ در اینجا منظور پند و اندرزهای عام و به سخنی دیگر نسخه هایی است که یک پزشک یا یک راهنما و مرشد به دیگران می گوید. یعنی حافظ تلاش دارد خواننده را به این سمت رهنمون کند که اگر در راه معرفت راه عشق راه کمال چیزی خودیافتی آن را دریاب و قدر بدان که پر ارزش است. و کجا یارای برابری با آن رهنمودهای عام نداشته و ندارد

حمید رضا۴ در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۱۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۵۷:

انسان زنده همواره در حال استفاده از عقل است، یا به درستی یا به نادرستی.
بدون استفاده درست از عقل، عاشق بودن ممکن نیست.

۱
۳۳۴۱
۳۳۴۲
۳۳۴۳
۳۳۴۴
۳۳۴۵
۵۶۷۷