مهدی آگاه در ۸ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۵۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۹:
استاد شجریان بیت سوم را اشتباه حوانده در کلمه نوبتی جرف یا قید را به اسم تبدیل میکند. مانند روز و روزی با تاکید بر روی چرف یا.
همیرضا در ۸ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۱۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۰:
بیت سوم (خار عشقت ...) در کتاب «بدین شیرین سخن گفتن - گزیدهٔ غزلهای سعدی» به انتخاب و توضیح دکتر علامحسین یوسفی و دکتر محمدجعفر یاحقی این گونه معنی شده است:
«خاری که از عشق تو در پای نشاطم فرو رفته و آن را چنان چرکین و تاول دار نکرده که دیگر هوش دیدن سبزه و توجه به گلستان برایم باقی مانده باشد.»
بابک چندم در ۸ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۲۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۶۵:
روفیای عزیز،
"...در دلم چیزی هست، مثل یک بیشه نور، مثل خواب دم صبح
و چنان بی تابم، که دلم می خواهد بروم تا سر کوه، بدوم تا ته دشت..."
----
من نیز خدمت شما و سایر بازماندگان تسلیت عرض می کنم، و برای مادر عزیزتان آرزوی آرامش و شادی بی کران دارم.
در خاطر دارم که یک یوگی آورده بود :
"...دردی در مرگ نیست، بلکه این پروسه مردن یا به مرگ رسیدن است که دردناک است."
در یکی از فیلمهای هری پاتر[ :)]، زمانی که هری از روح پدرش می پرسد که مرگ چگونه است؟ پاسخ گرفت که سریعتر از به خواب رفتن...
اما دیپاک چوپرا از یک شاعر انگلیسی (به گمانم بایرون بود) نقل کرده که:
"زندگی خواب روح است، و مرگ بیدار شدن او از این خواب...."
آنچه را که در وداها "آتمان" در اوستا "اور-وان" در پهلوی "رو-وان" و در فارسی "روان" خوانده اند دارای شاخصه ای است که آنرا "آمرتا" یا بی مرگ، جاودان توصیف کرده اند...
و چون با دل شروع کردم در بیانی از مولانا به آن ختم می کنم:
"دوش چه خورده ای دلا، راست بگو نهان مکن...
روز الست جان تو، خورد میی ز خوان تو
خواجه لامکان تویی، بندگی مکان مکن..."
روزگاری بلند و سرفراز، عاری از غم و تاریکی برای شما و عزیزانتان آرزو دارم.
علی در ۸ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۲۷ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۰۶:
در مصراع نخست حرف "ن" زائد است. صورت صحیح:
چو خطّ سبز ...
حسین در ۸ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۳۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۶۵:
سلام و درود
میخواستم ببینم در بیت:
با همگان پلاس کنی با چو منی پلاس هم
پلاس در این بیت به چه معنا است
محمد در ۸ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵:
جالبه این آقای بی دین زیر تمام پستهای این سایت بی ربطیات و خزعبلات نوشته و افکار ضد دین خودش رو به شعرای عارف و حکیم و فقیه ما نسبت داده
مسئولین سایت هم انگار بدشون نمیاد
واقعا جای تاسف داره
فرخ مردان در ۸ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۰۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۷:
به نظرم باید عادت کرد که این لقب های دکتر و مهندس و پروفسورو استاد رو حتی الامکان از اسم هامون حذف کنیم. من تو یه کشور انگلیسی زبون زندگی میکنم و ندیدم که کسی درهیچ زمینهُ صحبتی از این لقب ها استفاده ای کنه.
یه استثناء هست که برای پزشک ها از "دکتر" استفاده میکن که ظاهرا و به سنت تاریخی برای اینه که در مواقع اضطراری، طرف تو ذهنش باشه که این بابا میتونه کمک کنه.
در کشورهای پادشاهی که سیستم لقب های اشرافی وجود داره یرای مکالمات رسمی و تشریفات هم یه شیوه نامه هایی هست که مشخص کننده نحوه استفاده از لقب هاست.
مخصوصا هیچوقت ندیدم که یه دکترای فنی یا ادبیات وتاریخ جایی با لقبش ظاهر بشه. یکی تعریف میکرد که استاد راهنماش در آمریکا "تِئو وَن وینکِل" بوده و همه خیلی ساده" تِئو" صداش میکردن. میگفت من تا مدتی فکر میکردم که این بقول معروف خیلی عددی نباید باشه . بعدها متوجه میشه که طرف از خدایان مکانیک سیالاته وفقط یکی از کاراش محاسبه و طراحی چرخه انتقال حرارت انرژی گیری دراولین رآکتور هسته ای دنیا بوده.
ومثال وطنیش هم اینه که ما "دکتر پروفسور استاد آلبرت انیشتین " نداریم (ولی " استاد دکتر پروفسور مهندس سید محمود حسابی" داریم (!!) در حالی که این دومی شاگرده اون اولی هم حساب نمیشه) .
معصومه از در ۸ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۰۸ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد اول » غرق تمنای توام:
سلام عزیزان
من که از نوشته های آقای آذر کمان لذت بردم واقعا شعر گفته.
۷ در ۸ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۱۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹:
معنی به این سادگی چرا اینهمه پیچ و تاب و وارونگی.چیزی که این دوست ما را به اشتباه کشانده و نیز شما را واژه فضیلت است.فضیلت در اینجا به معنی اصلی آن یعنی برتری است و ربطی به اخلاق و مکارم آن و دانش ندارد.
و دیگر اینکه "که" در نیم بیت دوم به معنی "تا" میباشد.
که بخت راست فضیلت=که بخت را فضیلت(برتری) است=تا برتری با بخت است
سعدی میگوید من اینهمه کوشش هم کنم که به گنج یا مراد برسم تا بخت برتر است زور و بازوی من کاری از پیش نمیبرد چون من اصلا با بخت میانه خوبی ندارم.(بد شانسم)
این مضمون بخت نداشتن را در بسیاری غزلها آورده است.
به رنج بیهوده گنج نتوان برد تا برتری با بخت است و نه زور بازو
مینا مرادی در ۸ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۳۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹:
سلام دوست عزیز.
جناب سعدی در بیت یکی مانده به آخر می فرمایند:
کسی با قدرت نمایی ظاهری و جسمانی به گنج که همان برخورداری از بخت بلند است، دست نمی یابد .او تنها با این اظهار قدرت ظاهری رنج بیهوده ای را بر خود هموار کرده است.همانطور که بخت و اقبال بلند با فضیلت و دانش حاصل می شود و نه از راه قدرت جسمانی و زور بازو .در واقع شیخ نیروی تعقل و اندیشه را بر نیروی جسمانی ترجیح داده است . باید توجه کرد که بخت دراینجا به معنی معمول زمان ما یعنی شانس نیست بلکه کنایه از بهره مندی و دولت است.
khayatikamal@ در ۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۱۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۰۷ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۱۱:
بنده این رباعی را با دوستان به اشتراک گذاشتم وجمع این رباعی از 7181
مهناز ، س در ۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۱۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۰۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۶۵:
گرامی روفیا بانو
عزیزم ، هر چه به دنبال جمله ای می گردم تا شاید بیشتر از تسلیت گفتن کارا باشد نمی یابم، در غمتان شریکم .
گر تو داری باصفا تر از رخ مادر بیار
شهد و شیرین گر تو دیدی این چنین شکر بیار
عشق در چشمان پراحساس مادر دیده ای
گر متاعی پر بها تر خوب تر داری بیار
،
جای شیرین بوسه اش بر گونه های کودکی
سرخ تر گر میوه ای از این اثر داری بیار
،
گاه آید خاطراتش در ترنّم ، خوش نوا
” روفیا “ گر هدیه ای پر بار تر داری بیار
دیگر قلم تاب ندارد
محمدامین در ۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۱۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۵۱ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » منظومهها » ارمغان بهار » فقرۀ ۶۵:
سلام و درود
مُکِبًّا عَلَیٰ وَجْهِهِ
ملک/22
دکتر ترابی در ۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۱۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۶۵:
دوست جان، روفیای گرامی
دیشب خواندم، در غمتان شریکم ، خوشا که در " شب رحلت " بر بالین مادر بودید
من در جبهه بودم که رخت بر بست
دیر رسیدم، قطار رفته بود
او رفته بود، من مانده بودم
من مانده ام
سوزن بانی خسته، سر گردان
در ایستگاهی متروک.
به خویش بپردازیم، یادشان گرامی بداریم
گرامی می داریم
جز این چه می توانیم کرد؟
مهرداد پارسا در ۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۱۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۵۶ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹:
به راستی که عشاق بهترین افراد برای نشست و برخاست هستند؛ افرادی کمتر کینهجو، کمتر حسود، کمتر بخیل و بیشتر تابع احساس و به تبعِ آن دارای حس همذاتپنداری قویتر.
"رقّت قلب" یا "قلب سلیم" در بیشتر مکاتب و ادیان پایۀ اخلاق و انسانیت بیان شده که این حالت خود در عشاق بیش از هر گروهِ دیگری وجود دارد.
یاسر در ۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۱۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۳۵:
چه بحرهای عمیقی از معنا و عرفان در این غزل مولانا مسطور و مستتر است،جزو غرلهایی است که هر کس باید برای یکبار هم که شده آن را بخواند
محدث در ۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۱۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۳۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۶۵:
سرکار خانم روفیای گرامی
سلام
از خواندن خبر وفات ایشان ناراحت و محزون شدم.
ماه ها بود اینجا نیامده بودم و الان امدم و در بخش حواشی گنجور، متوجه شدم روح این عزیزتان به دیار باقی شتافته.
آغاز زندگی راستین و حیات واقعی بر وی مبارک و روحش شاد.
و شما و بقیه بازماندگان را صبر و اجر افزون باد
به حق حضرت امام رضا که میهمان سفره رحمت الهی و خوان کرم اولیای خداوند باشد.
یا علی
محدث در ۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۱۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۲۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰:
دیده را فایده آن است که دلبر بیند...
سمانه ، م در ۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۱۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۱۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۶۵:
مهربان روفیای عزیزم
بازگشتی نبود
تاب غم شما را نداشتم
سرتان سلامت باد
مهدی آگاه در ۸ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۴۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۹: