گمنام-۱ در ۸ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۳۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:
خوشا به حال سالکان؛
ار چه از شیوه سلوک شبانه شان با شاهدان صراحتا ذکری به میان نیامده است.
... در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۵۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:
خطاب می رسید که:«ای آدم! در بهشت رو و ساکن بنشین و چنانکه خواهی می خور و می خسب و با هر که خواهی انس گیر».
هر چند که می گفتند،او می گفت:
حاشا که دلم از تو جدا داند شد / یا با کس دیگر آشنا داند شد
از مهر تو بگسلدکه را دارد دوست / وز کوی تو بگذرد کجا داند شد
چون وحشت آدم هیچ کم نمی شد و با کس انس نمی گرفت، هم از نفس او حوّا را بیافرید و در کنار او نهاد تا با جنس خویش انس گیرد.
آدم چون در جمال حوّا نگریست پرتو جمال حق دید، بر مشاهده حوّا ظاهر شده، که «کُلُّ جَمیلٍ مِن جمالِ الله». ذوق آن جمال باز یافت. گفت:
ای گل تو به روی دلربایی مانی / وی می تو ز یار من به جایی مانی
وی بخت ستیزه کار هر دم با من / بیگانه تری به آشنایی مانی
(مرصادالعباد)
دوستان عزیزم، این بحثا که جنگ هفتاد و دو ملته. ولی یکی از دوستامون سوال جالبی پرسیدن: «من و خیلی های دیگه هنوز نفهمیدیم چرا این “عرفا” انقدر خدا را به شکل یه دختر خوشکل میدیدن و میستایند ؟؟ »
تا حالا با خودتون فکر کردین شاید این «عرفا» برعکس این حرف بودن؟ از کجا معلوم به معشوقه یا معشوقشون طوری ابراز عشق نمی کردن که ما فکر می کنیم منظورشون خدا بوده؟ برای مثال، تاحالا برای شما پیش نیومده به کسی که عاشقش هستین بگین: «می پرستمت»؟ اگه نگفتین (نه صرفاً با زبان، شاید با چشماتون، دستاتون و ...) بدونید اصلاً عاشقی کردن بلد نیستین.
اصولاً ما مردم بسیار کنجکاوی هستیم. حتماً می خوایم از جزئیات «زندگی شخصی» هنرمندامون سر در بیاریم. همون حرفی که دوستمون آرش بابادی هم تو حاشیه ها بهش اشاره کردن و من باهاشون موافقم. باور کنین به ما هیچ ربطی نداره که انقد ریز بشیم تو جزئیات زندگی شخصی شاعر (یا هر هنرمند دیگه ای). بله، شناخت شاعر برای تحلیل آثارش لازم هست، ولی شناخت سبک ادبی، ویژگی زبانی، دوره تاریخی، مختصات فکری و مسائلی از این دست. نه مسائل جزئی بی اهمیت.
شاعر یه هنرمنده. حافظ شاعر فوق العاده سخنوری هست و زبان رو خوب میشناسه. این میشه تکنیک. بخش بعدی خلاقیت ذهنی شاعر هست که با تخیلات شاعرانه نمود پیدا می کنه که تصویرسازی های بدیع حافظ نشان از قدرتش در این زمینه هم داره.
پس چرا این غزل تصویر خیالات شاعر نباشه؟ من نمیگم لزوماً این طوره، ولی میگم این هم گزینه محتملی هست. شاید مخاطب پسر باشه و شاید دختر، شاید خدا شاید انسان، شاید گل یا ماه یا فرشته یا شیطان یا هر چیز دیگه. موضوع مهم اینه که شما بتونین احساستون رو به معشوقتون به این تاثیرگذاری بیان کنید.
به هر حال من علاقه مندم اینطور تحلیل کنم که این عاشقانه هایی که همه فکر می کنن برای خداست، برای معشوقی باشه که برای عاشقش خدا میشه. این معشوق می تونه هر کسی یا چیزی باشه، مثلاً یه ساز.
با احترام.
آرا در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۳۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۷ - گفتار اندر ستایش پیغمبر:
خود حکیم فردوسی، پس از بیان نظراتش راجع به دین و آیین، در پایان شعر می فرماید که:
گرت زین بد آید گناه منست
چنین است و این دین و راه منست
و با توجه به نرفتن فردوسی زیر بیرق ارباب قدرت، می توان نتیجه گرفت که نظر حقیقی خود را گفته است و نه به خاطر خوشامد ارباب قدرت شعری سروده.
حافظ در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۱۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۴:
حقیر نمیداند که چگونه بعضی این شعر را ضد قرآنی !!! میدانند
و پراندوه که کمترین آگاهی را هم از مفاهیم عرفان اسلامی ندارند
آن بیتی که عزیزان اشاره کردند(بیت 3)
منظور این نیست که سدره و طوبی همه خواب و خیال است(که نیست و علم و فیزیک کوانتوم چیزی خلاف اینرا می گوید و جای مطرح کردنش این مکان نیست)
و اما بیت مورد نظر
منت سدره و طوبی ز پی سایه مکش**که چو خوش بنگری ای سرو روان این همه نیست
قبل از بیان منظور این بیت یک نگاهی به بیت قبل بنداریم مفهوم این بیت 3 قابل درک تر میشود
از دل و جان شرف صحبت جانان غرض است** غرض این نیست وگرنه دل و جان این همه نیست
در این بیت جناب حافظ می فرماید غرض از لذت و جام و شراب و می و ساقی و... جانان(محبوب ، معشوق و به اصطلاح عرفا خداوند است) است
وگرنه دل و جان بدون او هیچ ارزشی ندارد
و اما بیت مورد نظر
به دنبال سدره و طوبی بهشت نباش و سختی براش نکش و نخواه که بر زیر سایه ی اینان قرار بگیری
که چو خوش بنگری ای سر روان سهم تو بیشتر و بالاتر از اینان است
حضرت امیر المومنین علی علیه السلام
در دعای کمیل به ایزد منان می فرماید:
من تو را نه برای شوق بهشتت و نه از ترس جهنمت پرستیدم بلکه تو را شایسته ی پرستش یافتم...
و جایگاه اولیاء الهی بهشت و سدره و طوبی نیست بلکه مکانی که هیچ احدی توان تحمل آن را ندارد...
علی عباسی در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۰۹ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۳۲:
مرحوم سید حسن تقی زاده درنامه ای حزن انگیز به محمدعلی جمالزاده درسال اول بهمن 1333،با تغیراتی از بیت سعدی برای گرفتاری ها و مشکلات معیشتی چنین مینویسد(بخشی از نامه):...لکن حقیقت حال را حال را کسی نمیداند و گفتنش نیز البته شرم آور است که این کارها که خردلی فایده ندارد و اتلاف عمر است.تنها نتیجه اش کمکی به زندگی و معاش است وچون هیچ راهی فعلا مطلقا برای گذران برای من وجود ندارد ودر هر قدم که پیش یا پس برمی دارم این خیالات مشوش و کابوس برمن مستولی است و علی التداوم مرا آزار میدهد.هرروز صبح دارای عزم جازم برترک این کار بی نتیجه و مسخره و بی اثر که گویی انسان مجسمه ای بیش نیست ودر حوزه ی قلندران خودپرست و غارتگر افتاده،میشوم وتا غروب فکر میکنم وبادل خود درکشمکش هستم و عاقبت"شب چون عقد نماز میبندم" خیالات "چه خورد بامداد عیالم" ناراحتم میکند.خدا میداند که اگر متاهل نبودم ومسئولیت نسبت به یک فرد دیگر وجدانا نداشتم سک ساعت هم درین کارها نمیماندم...
عماد در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:
با درود
نظرات تمامی دوستان رو خوندم،سپاس از نظرات همگی.یه نکته عرض کنم خدمت دوستان که این غزل یکی از غرلیات عارفانه جناب حافظ هست.در متون عرفان و تصوف صراحتا ذکر شده که تجلیات حق در شب به شکل یک شاهد زیبارو به شخص سالک متجلی میشود.
درسا در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۳۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۸:
این شعر در بحر کامل مربع سالم سروده شده است
درسا در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۱۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶۰:
این شعر در بحر خفیف مثمن مخبون سروده شده است
چارتر در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۴۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴:
این بیتش عالیییییییییییییییییییه
دوای درد عاشق را کسی کو سهل پندارد
ز فکر آنان که در تدبیر درمانند در مانند
بهار فاضل پور در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۴۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴:
یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند این بار میبرن که زندانیت کنند
به یاد استاد فاضل نظری
گمنام-۱ در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۵:
ازبرای خاطر دوستانی که بر بی قراری بنفشه و سوگواری زلف یار پای می فشارند، گواهانی از بزرگان شعر فارسی :
عطار :
بی گل رویش در ایام شباب
چون بنفشه سوگواری مانده ام
سعدی:
بنفشه وار نشستن چه سود سر درپیش
دریغ بیهده خوردن، بدان دو نرگس مست
خاقانی:
از بسکه غم خورم زسپهر بنفشه رنگ
خاقانی بنفشه دلم خواند روزگار
و از خود خواجه:
چنین که در دل من داغ زلف سرکش توست
بفشه زار شود تربتم ، چو در گذرم
( زلف سرکش و تربت بنفشه زار!)
و بنفشه دل که سوخته دلان را میگویند
با این همه اگر جایی از زلف سوگوار یار خبری یافتید مارا بی خبر ننهید.
نادر در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۲۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹۷:
این شعر جزو شاهکارهای بی بدیل حضرت مولاناست. مولانا بزرگترین استاد بر هم زدن فعل ها در زبان فارسی است. در بیتی که می فرماید:
مرو مرو چه سبب زود زود می بروی..
آوردن فعل بصورت می بروی علاوه بر تاکید شاعر بر روی نرفتن و نهی بیشتر از رفتن بصورت هنرمندانه اسلوب شعر را پایبند وزن نگه می دارد.
این سنت شکنی مولانا در بسیاری از شعرهایش بوضوح مشاهده می شود و نشان از قدرت کلام و شناخت فراوان او از ادبیات و سخن پارسی است در کلامی دیگر از او آمده است
گفت که دیوانه نهای لایق این خانه نهای رفتم و دیوانه شدم سلسله بندنده شدم
در این بیت هم با استادی هر چه تمام تر مصدر بستن بصورت بندنده بکار رفته است.
ساسان کمالی در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۵۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۵:
سخنان (تاشناس) منطقی است به ویژه که اسم ندارد و اهل خودنمایی نیست !
کسرا در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۱۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷:
اجرا شده در برنامه ی برگ سبز شماره ی 302 با آوای استاد گلپا
فرهاد در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۴۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶:
اگر از نشانه های نگارشی استفاده شود منظور شاعر بهتر شناخته خواهد شد.
به نظر نیازمندان توصیف خیلی است و قبل و بعد از نیازمندان باید از خط فاصله استفاده شود.
خیلی-نیازمندان- بر راهت ایستاده
مجتبی در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۵۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » سیام:
سلام. دوستان توجه اکید داشته باشید ، اصطلاحات عرفانی در مقام شعر ، تفسیر دارند و مفهوم کاملا مشخص ، اینکه با نگاه به یک واژه ، بار معناییه قریب به ذهن خودمون رو محمل تفسیر شعر بزرگان عرفان قرار بدیم ، با حق مطابقت نداره .
برای شناخت شعر حضرت مولانا و تفسیر اشعار سایر بزرگان عرفان باید ابتدا به منابع موثق آشنایی با اصطلاحات عرفان اسلامی مراجعه ی دقیق و با وسواس داشته باشیم .
انسان کامل از نظر عرفان اسلامی ، وجودیست فانی در محبوب ( خدای عزوجل سبحانه و تعالی) که بدون شناخت درست تمام جزئیات و جوانب نظر عرفای حقه ، قضاوت در مورد شعر عرفانی ، ممکن است انسان رهرو را به ناکجاآباد وهم و خیال و نعوذ بالله به شرک و کفر سوق دهد.
التماس دعا ((((( شناخت مفاهیم واژه های عرفانی ))))))
مجید امیری در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۳۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳۶:
این غزل را استاد اسحاق انور به صورت یک مناجات اجرا کرده اند.
پیوند به وبگاه بیرونی=
وفایی در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۰۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۴:
بیت هفتم در دیوان شمس به این صورت آمده :
بسیار زمینها که به تفضیل فلک شد
فرهنگ معین :
تفصیل : 1- جدا کردن 2- فصل فصل کردن کتاب 3- شرح دادن ، بسط دادن ( مطلب ) 4- شرح و بسط
تفضیل : 1- برتری دادن ، برتر داشتن ، فزون نهادن 2- برتری ، رجحان
همانطور که می بینید در چندین بیت پشت سر هم از تعالی صحبت می کند . پس در این بیت هم تفضیل درست است نه تفصیل .
وفایی در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۳۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۰:
وان مصحف خاموشان سی پاره نخواهد شد یعنی :
مرامنامهء عارفان ، خلل ناپذیر است .
گمنام-۱ در ۸ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۱۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۴: