ای هدهد صبا به سبا میفرستمت
بنگر که از کجا به کجا میفرستمت
حیف است طایری چو تو در خاکدانِ غم
زین جا به آشیانِ وفا میفرستمت
در راهِ عشق مرحلهٔ قُرب و بُعد نیست
میبینمت عیان و دعا میفرستمت
هر صبح و شام قافلهای از دعای خیر
در صحبتِ شمال و صبا میفرستمت
تا لشکرِ غمت نکند مُلکِ دل خراب
جانِ عزیزِ خود به نوا میفرستمت
ای غایب از نظر که شدی همنشین دل
میگویمت دعا و ثنا میفرستمت
در رویِ خود تَفَرُّجِ صُنع خدای کن
کآیینهٔ خداینما میفرستمت
تا مطربان ز شوقِ مَنَت آگهی دهند
قول و غزل به ساز و نوا میفرستمت
ساقی بیا که هاتفِ غیبم به مژده گفت
با درد صبر کن که دوا میفرستمت
حافظ، سرودِ مجلس ما ذکرِ خیرِ توست
بشتاب هان که اسب و قبا میفرستمت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
در این شعر شاعر مرغ شانهبهسر یا پیک شاهی را بهسوی سرزمین یار روانه میکند که خبر و درود خود را به یار برساند و به هدهد میگوید که آنجا سرزمینی آسمانی و بهشتی است و جای تو در این خاکدان پرغم نیست و این غزل شادیبخش را برای یار ببر تا مطربان با آن دل تو را شاد و مسرور کنند زیرا تو شایسته دعای خیر و آفرین و ثنا هستی. تو آنقدر عزیزی که به هدیه، جان خود را برایت میفرستم؛ آیینهای خداینمای که رخ زیبای خود را در آن ببینی و به آفرینش پروردگار آفرین بگویی. ای حافظ هرجا که هستیم و در هر مجلسی، ذکر خیر و نیکی تو سرود و شادیبخش محفل ماست.
ای هدهد پیک صبا تو را به سوی سرزمین سبا میفرستم بههوش باش که از کجا به کجا میروی.
حیف است پرندهای مثل تو در این خاکدان غم بمانی؛ تو را به سرزمین مهر و وفا میفرستم.
در راه و مسلک عشق، دوری و نزدیکی وجود ندارد هرجایی باشی تو را میبینم و تو را دعا میگویم.
هر صبح و هر شامگاه کاروانی از دعای خیر و با گفتگو با باد شَمال و باد صبا بسوی تو روانه میکنم.
تا لشکر غم و اندوه تو را غمگین و شکسته نکند جان عزیز خود را به نوا به تو تقدیم میکنم.
ای یار غایب از دیده که در دل جای داری، تو را دعای خیر میگویم و بهتو آفرین میفرستم.
به رخ زیبای خود بنگر و از آفریده شگفت خدا لذت ببر در این آیینه خداینما که برایت میفرستم.
تا مطربان و خوانندگان با شوق و شور بتوانند عشق مرا برای تو بیان کنند این غزل را آهنگین و با نوا به تو تقدیم میکنم.
ای ساقی بیا که سروش غیبی خبری شادیآور برایم آورده و به من گفتهاست که با درد بساز که برای تو دوا و درمان میفرستم.
ای حافظ ذکر خوبیهای تو شادیبخش و سرود مجلس ماست؛ به مجلس ما بیا که برایت اسب و خلعت فرستادهایم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای باد صبح بین که کجا میفرستمت
نزدیک آفتاب وفا میفرستمت
این سر به مهر نامه بدان مهربان رسان
کس را خبر مکن که کجا میفرستمت
تو پرتو صفائی از آن بارگاه انس
[...]
ای گل شکفته شو که به جا میفرستمت
یعنی به یار سستوفا میفرستمت
قاصد بگیر نامه و دست مرا ببوس
آگاه نیستی که کجا میفرستمت
بگذار تا تمام شود نامه، ای صبا
[...]
ای هدهد صبا به سبا میفرستمت
بنگر که از کجا به کجا میفرستمت
یعنی ز ما به مهدی هادی پیام بر
کو روز و شب دعا و ثنا میفرستمت
هر صبح و شام قافلهای از دعای خیر
[...]
ز آن سویش ای نسیم صبا میفرستمت
کآری خبر، وگرنه چرا میفرستمت؟!
دردم نکشته، زود رسان آنچه از طبیب؛
بیمارم و برای دوا میفرستمت!
ای مرغ دل، مباد شوی مبتلا، که من
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲۷ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.