گنجور

حاشیه‌گذاری‌های محمد غافری

محمد غافری


محمد غافری در ‫۵ ماه قبل، جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۴۷ در پاسخ به مزدك دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۴:

با سلام، منظور خیام اینست که کسانی که در فضل و دانش سرآمد شدند یعنی احاطه به همه ی علوم پیدا کردند و در همین حال همچون شمعی در محافل علمی درخشیدند؛ تا اینجا مقدمه بود و حالا نتیجه گیری؛ از این شب تاریک که استعاره از این دنیا و مشکلات آنست نتوانستند خلاصی یابند. بنابراین گفتند فسانه ای و در خواب شدند یعنی از دنیا رفتند. همچون خود او که یکی از ریاضی دانان و منجمان بزرگ عصر بود. بزرگ ترین نابغه ی جهان ایرانی-اسلامی ابن سینا در یک رباعی منسوب به او می گوید: از قعر گِل سیاه تا اوج زحل/کردم همه مشکلات گیتی را حل//بگشادم بندهای مشکل به حیَل/هر بند گشاده شد مگر بند اجل. حرف خیام اینست که همه مشکلات بشری با علم حصولی قابل حل نیست. امیدوارم توضیحات من روشن کننده بوده باشد.

 

محمد غافری در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۴۸ در پاسخ به ali دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳:

لطف کنید و نشانی های مندرج در کتاب مقدس را التفات بفرمایید. ممنون. 

 

محمد غافری در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۴۶ در پاسخ به امیر میرسیاح دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳:

شما باید فراموشکار باشید.  نسخه ی قزوینی-غنی جلو روی من است و خدا را می گوید.  نسخه انجوی را هم دارم ولی در دسترسم نیست. بله نسخه ی سایه خدایا می گوید. شاملو را نمی دانم. 

 

محمد غافری در ‫۲ سال قبل، چهارشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۲۵ در پاسخ به مصطفی ممتاز دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۲۷ - داستان پیر زن با سلطان سنجر:

آفرین بر شما! مجروح را با جسم هم قافیه کردید. صد آفرین! جناب نظامی باید در مکتب شما شاگردی می کرد. 

 

محمد غافری در ‫۲ سال قبل، چهارشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۲۳ در پاسخ به نادر دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۲۷ - داستان پیر زن با سلطان سنجر:

به چه استنادی؟؟؟؟

 

محمد غافری در ‫۲ سال قبل، چهارشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۲۱ در پاسخ به هاملت دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۲۷ - داستان پیر زن با سلطان سنجر:

این که وزنش نمی خواند و درست نیست!!! اصلاً شما چرا با این همه کمالات خودتان یک مخزن الاسرار نمی سرایید؟

 

محمد غافری در ‫۲ سال قبل، چهارشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۱۷ در پاسخ به کینگو دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۲۷ - داستان پیر زن با سلطان سنجر:

این پیشنهاد را بر چه اساسی می فرمایید؟ رطل به معنی پیاله است و با وضعیت شحنه ی مست مطابقت دارد. حافظ هم در جایی می فرماید: راهی بزن که آهی با ساز آن توان زد//شعری بخوان که با او رطل گران توان زد. من فکر می کنم دوستان قبل از اظهار نظر بهتر است یک تحقیق کوچک راجع به موضوع مورد بحثشان بکنند بد نیست.

 

محمد غافری در ‫۲ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۸ فروردین ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۳۷ در پاسخ به همایون دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۱:

با عرض سلام خدمت آقای همایون، خوشحال می شوم اگر لطف کنید و قراینی که موجب شده این غزل را به قبل از دیدار شمس بدانید بنویسید. ضمناً توضیحی هم در باره ی بهار دیگر/مستی هم اگر بدهید ممنون می شوم. راستی تا آنجا که این شاگرد کوچک اطلاع دارم نام ایشان جلال الدین بوده نه جلال دین. آیا در کتاب های معتبری به این نام نامیده شده؟ باز هم از لطفی که می فرمایید سپاسگزارم.

 

 

محمد غافری در ‫۲ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۶ اسفند ۱۴۰۰، ساعت ۱۵:۳۱ در پاسخ به هانیه دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹:

به نظر می رسد که کلمات ترکی هستند. از یک ترک زبان کمک بگیرید.

 

محمد غافری در ‫۳ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۰۳ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷ - مطلع دوم:

با سلام و درود و صد آفرین بر همت والای شما برای به وجود آوردن چنین سایت با ارزشی. دراین قصیده مصراع دوم از بیت 17 مصراع دوم از بیت 16 تکرار شده است. به احتمال زیاد اشتباه تایپی است. مصراع صحیح برا بیت 17 بر اساس نسخه ی مرحوم فروغی این است: هنوز نظم ندارد نظام و شعر شعار موفق باشید

 

محمد غافری در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۴۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۹:

با سلام خدمت گردانندگان زخمت کش سایت گنجور. در مصراع دوم از بیت اول "سخی" اشتباه است، باید "سخن" باشد.

 

محمد غافری در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۰۴:۳۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۸۶ - دیدن خواجه طوطیان هندوستان را در دشت و پیغام رسانیدن از آن طوطی:

با سلام جناب رحمانی
مشت های نیست، مُشتَهایِ هست. از مشتقات این فعل یکی هم اشتهاست که در فارسی مورد استعمال فراوان دارد چه اشتها به غذا یا مال یا سایر امیال.می گوید که اشتهای زیرکان به صبر است در حالی که میل و اشتهای کودکان به حلواست.

 

محمد غافری در ‫۵ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۵ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۰۸:۴۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۸۶ - قصهٔ آن مرغ گرفته کی وصیت کرد کی بر گذشته پشیمانی مخور تدارک وقت اندیش و روزگار مبر در پشیمانی:

با سلام،
معنی بیت "بعد از آن گفتش..." این است که در شکم من مرواریدی کتیم (پنهان) است که ده درمسنگ وزن دارد. درمسنگ واحد وزن است معادل یک گرم.کتیم به معنی پنهان است. کلمات مکتوم و کتمان هم از همین ریشه اند.
ضمناً در بیت ماقبل آخر هم، چنانکه یکی دیگر از دوستان هم تذکر داده اند، "تخم افکندن صحیح است و نه "تخت افمندن".

 

محمد غافری در ‫۷ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۳۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۹ - سبب آنک فرجی را نام فرجی نهادند از اول:

با سلام، نظر آقای غلامی درست است. بدریدن رسم الخط صحیح است. به نظر می رسد که دوستان گنجوری همه ی "ب" ها را به "به" تغییر داده اند که در بیشتر موارد درست است ولی باید به استثنا ها هم توجه کرد. مثلاً "بجز" را "به جز" نوشتن خطاست.

 

محمد غافری در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۶ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۲۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اردشیر » بخش ۱۰:

با سلام
تیزگردان درست است نه تیر گردان. ظاهراً نقطه اش جا افتاده است.

 

محمد غافری در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۵۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۱۷:

ولی به شکل :
از آن پس نمیرم که من زنده ام
که تخم سخن من پراکنده ام
که در همین متن حاضر هم می بینید آمده است.
از لحاظ معنا و محتوی یکی است

 

محمد غافری در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۹ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۱۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۱۷:

واما بیت سوم یعنی
نمیرم ازین پس ....
در نسخه های معتبر شاهنامه نیست.

 

محمد غافری در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۹ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۰۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۱۷:

با سلام
در پاسخ آقای جواد باید بگویم که دو بیت اول یعنی:
بناهای آباد گردد خراب
ز باران و از گردش آفتاب
پی افکندم از نظم کاخی بلند
که از باد و باران نیابد گزند
در قسمت ستایش از سلطان محمود پس از جنگ دوازده رخ آمده است. یکی دو بیت پس از آن هم این هاست.
برین نامه بر سال ها بگذرد
همی خواند آن کس که دارد خرد....

 

محمد غافری در ‫۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۳، ساعت ۲۲:۰۵ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳:

با سلام
مصراع اول بیت دوم باید
با غم خود آشنا کردی مرا
باشد. بدون یاء پس از آشنا.
موفق باشید

 

محمد غافری در ‫۱۰ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۳، ساعت ۱۰:۳۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۹:

دوستی تذکر دادند که بر کی دهد ماضی مطلق نیست و درست هم گفتند. با پوزش از خوانندگان!

 

۱
۲