گنجور

حاشیه‌ها

روفیا در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۴۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۴:

از در درآمدی و من از خود بدر شدم
گفتی از این جهان به جهان دگر شدم
***
بشم واشم ازین عالم بدر شم
بشم از چین و ماچین دورتر شم

فرخ مردان در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۴۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۵:

@جعفر مرتضوی: خشک تمنا= تمنای اندک و ناچبز. دبگزان آرزوی بوسه ای اندک از لب تو دارند ولی من بی اقبال حتی یاری و زبان گفتن این آرزو را هم ندارم.

علی عباسی در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۳۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۳:

در توضیح بیت :بیا که پردهٔ گلریز هفت خانهٔ چشم
کشیده ایم به تحریر کارگاه خیال
مرحوم زریاب خویی در کتاب آینه جام چنین نوشته اند:
"درشرح بیت فوق سخن بسیار گفته شده است.من شرح شارحان و مفسران را درین باره نفی و رد نمیکنم و زحمات ایشان را نادیده ونامشکور نمیشمارم،اما آنچه بنظرم میرسد دراینجا معروض میدارم.
1_ پرده گلریز بمعنی پرده نقاشی شده و رنگ آمیزی شده به رنگ گل ویا رنگ سرخ است و دراین بیت کنایه از پلک چشم است.طبقات هفت گانه چشم به هفت خانه تشبیه شده است وچون خانه راپرده ای لازم است پرده ی این خانه ها همان پلک است که مانند پرده برروی چشم فرومی افتد و برداشته میشود.گلریز و گلرنگ بودن آن کنایه از خون گریستن شاعر است که چشم و پلک را خونین ورنگین کرده است.
2_((تحریرگاه خیال)) اضافهٔ مقلوب است و اصل آن. ((کارگاه تحریر خیال)) است.خیال به کارگاهی تشبیه شدهاست که در آن انواع نقش ونگار تحریر میشود.حافظ درجای دیگر میگوید:'تحریر خیال خط او نقش بر آب است'
3_ کارگاه هم جایگاه بافتن پارچه های حریر ودیبا و نقش اندازی برروی آن است.حافظ درشعر دیگرگوید:
'نقش خیال تو تاوقت صبحدم//برکارگاه دیدهٔ بی خواب می زدم'
4_ شعرا و از جمله حافظ گاهی جای خیال دوست را در چشم میدانند. ظهیرفاریابی گوید:
' آمد خیال روی تو در چشمم آشکار//بر رغم جان که خیره زچشمم نهان برفت'
ونیز اوگوید:
' ای بس که جان زبهر قدوم خیال تو//صحن رواق دیده به یاقوت زر گرفت
 جان ا زبرای طفل خیال تو هر شبی //  تا وقت صبح گوشهٔ مهد بصر گرفت'
باتوجه به مطالب بالا شعر مذکور را بدو گونه می توان معنی کرد:
1) بیا! که پردهٔ منقش و رنگینِ خانهٔ چشم را،که همان پلک است،درکارگاه خیال کشیدیم و نقش بسته ایم،زیرا خیال تودر چشم سبب گریهٔ پیوسته من وخون گریستن من شده است و این گریهٔ خونین آن پردهٔ گلریز گل رنگ را نقش کرده است.یعنی در غم تو خون گریسته ام و چشم و پلک چشمم خون آلود گشته است. ((به))در مصراع دوم به معنی ((در)) و (کشیدن) به معنی (نقش کردن) آمده است.
2)یاآنکه (کشدین) را به معنی فرو افکندن پرده بگیرند ودر این صورت معنی چنین میشود: بیا که پردهٔ گلرنگ گلریز چشم را بر کارگاه تحریر خیال فروکشیده ایم تا جز تو کسی را نبیند و خیال کس دیگر به پرده راه نیابد و تنها خیال تو در آن کارگاه تحریر باشد.این معنی را بیت بعدی تایید می کند:
 'بجز خیال دهان تو نیست در دل تنگ//
که کس مباد چومن در پی خیال محال'"

رضا ک. در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۵۵ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۳:

(1) ابتدا چند تصحیح:
بیت 12: به امید وصل توام "زنده" لیکن، (زنده جا افتاده است).
بیت 14: چو نامه چه باشد مرا "گر" بخوانی. (گر، به جای اگر، برای حفظ وزن صحیح است).
بیت 15: علامت سؤال در پایان بیت بی معنی است. (جمله سؤالی نیست).
(2) ابیاتی با مضمون مشابه با بیت 12:
بیت 12 همین غزل:
به امید وصل توام زنده لیکن، کسی را مبادا چنین زندگانی.
کمال خجندی:
من مرده ام نه زنده؛ بدین حال کس مباد
حقا خجالت است از این زندگانیم.
سعدی:
چو من زنده هرگز مبادا کسی که مرگش به از زندگانی بسی.
(3) ابیات آغازین غزل یادآور این مطلع حافظ است:
نسیم صبح سعادت بدان نشان که تو دانی،
گذر به کوی فلان کن در آن زمان که تو دانی.

مصطفی در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۳۲ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵:

اینجوری زیبا تر نیست؟
دل دیوانه به زنجیر نبستم -عجبست
که به زنجیر ببندد دل دیوانه مرا

omid در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۵۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۱:

استاد علی تجویدی آهنگساز بزرگ ومشهور کشور.با بینش موسیقایی خودشون که بسیار تحسین برانگیزه یک رمز گشایی آهنگین از این شعر کرده ومعتقد هست حافظ زمانی که این اشعار رو میخونده در چه حال وآهنگی میخونده.عزیزان حتما نگاه کنید این فیلم رو.برای دانلود به این لینک مراجعه بفرمایند سروران
پیوند به وبگاه بیرونی

علی در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۱۲ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۱۴ - حکایت:

در بیت آخر، به نظر می‌رسد از نظر وزن یکی از این دو حالت بهتر باشد:
همینت بسند است اگر بشنوی
یا
همینت بسنده‌ست گر بشنوی

امید در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۳۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰:

با تشکر از شما جناب حمید رضا گوهری
اما واژه‌ی "عجیب و قریب" شما اشتباهی فاحش است که بی‌گمان "غریب" صحیح می‌باشد.

کامیاب در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۰۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴:

به عقیده بنده در بیت آخر ظلمت و نور بسیار زیبا بکار برده شده. ما چه در ظلمت مطلق باشیم و چه در معرض نور زیاد و شدید در هر دو صورت چشممون سیاهی میره و نمیتونیم چیزی ببینیم. همونطور که نمیتونیم به خورشید خیره بشیم.
فکر میکنم هجران و وصال هم همینطوره از نظر حضرت خواجه
البته در تمامی ابیات تضاد های زیبا و دلنشین وجود داره
مانند غم و سرور - غیبت و حضور - هجر و وصال و..

کامیاب در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴:

در بیت پنجم جناس زیبایی استفاده شده
"قصور" هم به معنای قصر ها و کاخ ها و هم به معنای خطاها و کاستی هاست.
"حور" هم دو معنا دارد .اول زیبارویان بهشتی و دوم نقص و نقصان

مهناز ، س در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۱۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۰:

گرامی 7
برموج خیالات و خرافات سواریم
با دغدغه ی عشقِ زره دار بهاریم
این قافله تا حشر بدین گونه روان است
تا ما به غم و غصه ی اغیار د‍‍چاریم
ماناباشید

سید احمد مجاب در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۵۹ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۲:

دلی که مایهٔ آزادگیست، بی دردان
به ذوق سلطنت روم و (ملک) ری بستند

محدث در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۲۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۷:

در فرقت آفتاب چون ماه مخسب
زیبا بود بلخی جان

مسعود در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۲۱ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۲۶ - کشتن سرهنگان دارا را:

واقعا من نمیفهمم نظامی تقریبا هفتصد سال پیش به دنیا اومده حمله اسکندر به ایران حدود 500 سال قبل از میلاد مسیح به ایران بوده یه جوری حرف میزنه انگار خودش وایساده بالاسر دارا و اسکندر نظامی هم که دروغ نمیتونه بگه پس نتیجه میگیریم این هرچی گفته درسته و تاریخ واقعی یعنی این و اینا سنده نه یه مشت چرت و پرتی که نوشته حکومت هاست

۷ در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۰۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۰:

از من به اسماعیل خان:
کاش فقط سینه میزدی

کافه رویا در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۴۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۰:

تضمین غزل اسماعیل خان ( سرباز)
در قـــلگــاه گـفتـا زینب به حمـله¬داران بــگـذار تـا بگـریم چـون ابـر در بـهاران
ای شـمـر بـی مــروت مَنْعـَـم زِ گریه منما کَـز سـنـگ نـالـه خـیـزد روزِ وَداعِ یـاران
هـر کـَس کـه دیـده بـاشد شهدِ لَبانِ اَکبر دانـَـد که تـلْـخْ بــاشـد قطـعِ امـیـدواران
بـا ســاربان بگـوئـید از گـریــۀ سـکـیـنـه تـا بر شـتر نـبـنـدد محمل به روزِ باران
چــون فاطـمه جدا شد گفتا به نعش قاسم انـــدوهِ دلْ نَگـُفـتـم الا یـک از هــزاران
صـبح قـیامـت آمـد این شـام مــاتـم مـا از بس که دیر ماندی چون شام روزه داران
گـردون جـورپـیشـه زیـن غـم بُوَد همیشه گریان چــو در قـیامت چـشمِ گناهکاران
سـربـاز با دل خـــود بـرگـو غم شَـه دین با کـس نـمی توان گفت اِلّا به غـمگُساران
کافه رویا

khayatikamal@ در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۴۲ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۲۹:

با عرض تسلیت به خانواده ها ی زلزله زده استان خراسان شمالی.
بنده این رباعی را با دوستان به اشتراک گذاشتم وجمع این رباعی از 5103

۷ در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۰۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - آغاز کتاب:

............................................................................
نقل قول از حمیدرضا گوهری
چهل سال است فریاد میکنم بیت اول شاهنامه به غلط خوانده میشود اما گوش کسی بدهکارنیست.
خوشبختانه درطول این چهل سال اخیر که این مطلب را درصد ها مکان واقعی ومجازی هم گفته وهم نوشته ام وبجزاستاد بلند مرتبۀ خود دردانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران مرحوم استاد دکترزرین کوب ونیزیکی دوتن ازشاگردان خودم ، دیگران این سخن را آنطورکه باید جدی نگرفتند...
حداقل اینجانب اسم مصدر وفعلی همچون [ برگذشتن] ندیده ام که منفی آن یا برنگذشتن وبالاخره [ برنگذرد] باشد.
............................................................................
زرین کوب زنده بود 20 تا پس گردنی کمش بود.
............................................................................
به بخشندگی یاز و دین و خرد
دروغ ایچ تا با تو برنگذرد
ببخشاید آن را که دارد خرد
ز اندازهٔ روز برنگذرد
کسی زین نشان هیچ برنگذرد
کزان رود برتر زمین نشمرد
ز روی ریا هرچ گرد آورد
ز صد سال بودنش برنگذرد

نادر.. در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۲۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - آغاز کتاب:

ای طالب صَدیق! دل خوش دار، که خوش کننده ی دلها در کار توست ..
"مقالات شمس"

نادر.. در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۰۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - آغاز کتاب:

سپاسگزارم دوست عزیز
نگاه زیبای شماست که زیبایی خلق می کند ..

۱
۳۳۱۲
۳۳۱۳
۳۳۱۴
۳۳۱۵
۳۳۱۶
۵۴۷۲