ساعتی تاخیر کرد اندر شدن
بعد از آن شد پیش شیر پنجهزن
زان سبب کاندر شدن او ماند دیر
خاک را میکند و میغرید شیر
گفت من گفتم که عهد آن خسان
خام باشد خام و سست و نارسان
دمدمهیْ ایشان مرا از خر فکند
چند بفریبد مرا این دهر چند
سخت درماند امیر سست ریش
چون نه پس بیند نه پیش از احمقیش
راه هموارست زیرش دامها
قحط معنی در میان نامها
لفظها و نامها چون دامهاست
لفظ شیرین ریگ آب عمر ماست
آن یکی ریگی که جوشد آب ازو
سخت کمیابست رو آن را بجو
منبع حکمت شود حکمتطلب
فارغ آید او ز تحصیل و سبب
لوح حافظ لوح محفوظی شود
عقل او از روح محظوظی شود
چون معلم بود عقلش ز ابتدا
بعد ازین شد عقل شاگردی ورا
عقل چون جبریل گوید احمدا
گر یکی گامی نهم سوزد مرا
تو مرا بگذار زین پس پیش ران
حد من این بود ای سلطان جان
هر که ماند از کاهلی بیشکر و صبر
او همی داند که گیرد پای جبر
هر که جبر آورد خود رنجور کرد
تا همان رنجوریش در گور کرد
گفت پیغمبر که رنجوری بِلاغ
رنج آرد تا بمیرد چون چراغ
جبر چه بود؟ بستن اشکسته را
یا بپیوستن رگی بگسسته را
چون درین ره پای خود نشکستهای
بر که میخندی چه پا را بستهای
وانک پایش در ره کوشش شکست
دررسید او را براق و بر نشست
حامل دین بود او محمول شد
قابل فرمان بد او مقبول شد
تاکنون فرمان پذیرفتی ز شاه
بعد ازین فرمان رساند بر سپاه
تاکنون اختر اثر کردی درو
بعد ازین باشد امیر اختر او
گر ترا اشکال آید در نظر
پس تو شک داری در انشقالقمر
تازه کن ایمان نی از گفتِ زبان
ای هوا را تازه کرده در نهان
تا هوا تازهست ایمان تازه نیست
کاین هوا جز قفل آن دروازه نیست
کردهای تاویل حرف بکر را
خویش را تاویل کن نه ذکر را
بر هوا تاویل قرآن میکنی
پست و کژ شد از تو معنی سَنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
این متن ادامه داستان شیر و خرگوش است. خرگوش عمدا برای رفتن به نزد شیر تاخیر میکند و شیر خشمگین میگردد. شیر از حماقت خشمگین شده بر زمین چنگ میزند. در ادامه متن میخوانیم که اغلب آدمیان نیز همینگونه هستند گرفتار خودخواهی و هوی گشتهاند و حقایق را نمیبینند. ایمانت را تازه کن و ایمان بیاور نه فقط بهصورت زبانی؛ ای کسی که به هوی گرویدهای.
زمانی صبر کرد و نرفت سپس به سوی آن شیر قوی و پنجهزن رفت.
به علت آنکه او دیر رفت، شیر غرش میکرد و خاک را (از روی خشم) میکند.
(شیر) گفت: من که گفتم قول و عهد این آدمهای حقیر، بیفایده است و سست است.
فریب آنها مرا از خر فرو افکند؛ تا کی فریب این روزگار را بخورم!؟
آن امیر سستریش درمانده میشود وقتی که از نادانی نمیداند چه کند.
راه، آسان بهنظر میرسد اما در نهان آن خطرها وجود دارد؛ در میان این همه نام، کجاست معنی؟
کلمات و اصطلاحات مثل دام هستند که خوشایند به نظر میرسند و ما از آنها خوشمان میآید اما در واقع مثل ریگ کف جویبار هستند (و ما به آنها توجه میکنیم) اما آب جوی را که عمر ماست و میگذرد، نمیبینیم.
اما ریگ و سنگی وجود دارد بسیار کمیاب است که آب از آن میجوشد؛ برای یافتن آن تلاش کن.
آدم جوینده حکمت، خود منبع حکمت میشود و از جستن و علتیافتن راحت میشود.
لوح حافظ او تبدیل به لوح محفوظ میشود و عقل او از روح بهرمند میگردد.
از ابتدا عقل، معلم و استاد او بود اما بعد از این عقل، شاگرد او میشود.
عقل نیز مانند جبرییل میگوید: ای رسول احمد، اگر بیش از این قدم بردارم خواهم سوخت.
تو مرا اینجا بگذار و خود پیشتر رو، ای سلطان جان، حد و اندازه من همینقدر بود.
هر که از سستی و کاهلی ناسپاس و ناصبور شد، به جبر متوسل میشود.
هر کسی که به جبر گرایید خود را ناتوان و بیمار کرد تا حدی که آن ناتوانی و بیماری او را از بین میبرد و هلاک میکند.
گفت پیغمبر که بیماری و رنجوری بلاغ، رنج به بار میآورد تا جایی که همچون یک شمع خاموش گردد.
معنی جبر چیست؟ پای شکستهای را بستن و تیمار کردن و یا زخمی را بستن.
وقتی که پای تو سالم است به که میخندی؟ چرا پایت را بستهای؟
کسی که تلاش کرد و در این راه پایش شکست آنوقت براق به یاری او میآید و او را سوار میکند.
(تا امروز) او دین را حمل میکرد از امروز به بعد دین او را حمل میکند؛ تا امروز او دستور میبرد از امروز او مقبول و پسندیده شد.
تا کنون شاه به او فرمان میداد از این پس اوست که بر سپاه فرمان میرانَد.
تاکنون سعد و نحس ستارگان بر او اثر میگذاشت اما از این پس اوست که بر ستارگان و اختران فرمانرواست.
اگر تو این را نمیپذیری؛ پس در شقالقمر شک داری.
ایمانت را تازه کن و ایمان بیاور نه فقط بهصورت زبانی؛ ای کسی که به هوی گرویدهای.
تا وقتی که هوی تازه است ایمان نیاوردهای زیرا این هوی جز قفلی که دروازه را بر روی تو بسته، چیز دیگری نیست.
به دنبال معنا کردن حرفهای ناب هستی؛ برو خود را معنی کن و معنی خود را بیاب نه حرفها و ذکرها را.
قرآن را نیز با هوی معنی و تفسیر میکنی و بههمین دلیل این معناهای شریف و بلند بر تو غلط شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۱۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.