گنجور

حاشیه‌ها

روفیا در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۴۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۶۸ - مژده دادن ابویزید از زادن ابوالحسن خرقانی قدس الله روحهما پیش از سالها و نشان صورت او سیرت او یک به یک و نوشتن تاریخ‌نویسان آن در جهت رصد:

خو نداریم ای جمال مهتری
که لب ما خشک و تو تنها خوری
تک خوری می کنی؟!

 

مهدی محمدنژاد در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۲۶ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷ - نالهٔ ناکامی:

زبان هدیه خدواند به انسان هاست. و هدیه انسان های خاص، هنر بیان واژه ها در قالبی است که همواره ماندگار است. درود بر روح شهریار دوران ها ....

 

بهار مینا در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۳۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۶:

عابدینی جان کلا به قافیه معتقد نیستیا. "ختایی" مگه با قافیه این غزل جور میاد؟

 

خسروبیگی khosrobaigy@gmail.com در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۲۲ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷:

در کاست استاد شجریان که این غزل رو خونده
در پایان آورده:
عطار وصف عشقت چون در عبارت آرد؟
زیرا که وصف عشقت اندر بیان نگنجد

 

سیدحبیب در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۳۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰ - بیان آنک کشتن و زهر دادن مرد زرگر به اشارت الهی بود نه به هوای نفس و تامل فاسد:

باسلام خدمت تمامی خداوندان ادب که این حقیر کوچکترین ایشانم.
تمامی نوشته های شما عزیزان را خواندم و بسیار آموختم.
ولکن سوالی در ذهن من حقیر روحم را میرنجاند.
اول آنکه چرا جناب مولانا با این که خود میدانست داستان قتل زرگر بحث برانگیز است ، دلیل قتل وی را واضح و روشن توضیح نداده.
مانند توضیحی که خضر برای موسی ، چنانکه میدانیم.
گرچه گیریم آن فرد انسان بدی بوده باشد و مضر جامعه و خوانواده خویش.
یا بگذارید باز تر و رک تر بگویم.....
خضر به دستور پروردگار کشتی را سوراخ کرد تا آن را از صاحبانش نگیرند و یا کودکی را به قتل رساند چون در آینده مفسدو کافرو جانی و غیره میشده.....
ولی آیا دستورات اینچنینی خدا فقط برای آن زمان بوده.....
آیا خدا هواسش به شخصی که باعث شد مردم هیروشیما نابود شوند نبود؟
آیا صلاح دید آن کودک را بکشد چون در آینده بد میشد ،
ولی نمیدانست کودکانی چون چنگیز و هیتلر و شمرو غیره در آینده بد میشوند .
پس اگر خدا هواسش به یک زرگر هست که جانش را بگیرد تا به او خوبی کرده باشد ، که در آینده کار بدی نکند تا او را در دوزخ عذاب کند ...
چگونه دیگر ستمکاران را که به مراتب بدتر بوده و خون هزاران هزار زن و کودک را ریختند و به مال و ناموس مردم تجاوز کردند را به حال خود واگذاشته؟؟؟؟!!!!
آیا از کرامت آن شاه به قول مولانا بر نمی آمد تا از عشق زمینی خود بگذرد و او را به معشوق واقعی خود ببخشد.؟؟؟؟؟
آن هم شاهی که اینقدر خالص و مخلص است که کرامات الهی نصیبش شده.
اگر واقعا نیتش هوس نبود چه نیاز اینکه اصلا بفرستد از پی زرگر.
او که فهمید علت بیماری کنیز چیست ...
و او که واقعا عاشق او بود ، چرا کنیز را برای خود میخواست.؟؟؟؟
آیا این کار ظلم در حق کنیز نبوده..؟؟؟؟

 

youtube در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۱۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰:

شهرام ناظری:
پیوند به وبگاه بیرونی

 

shahrzad در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۲۴ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۰:

آن گه مرا گفت از آن جا که همت درویشانست و صدق معاملت ایشان خاطری همراه من کنند
خاطری همراه من کنید درست می باشد

 

عنایت الفت در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۰۲ دربارهٔ عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود:

با درود . دو مورد اشتباه تایپی را یادآوری میکنم
در بیت :بدان بازارگان ن گفت زنهار - مرا از وی مشو هرگز خریدار. باید بشود: بدان بازارگان زن گفت زنهار ....
در بیت : فرستادند پیش او زنی باز - که چون هستی ولی عهد سرافراز. باید نوشته شود ( ولیعهد)

 

majid در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۳۹ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۵۵:

شعر زیبایی ست و مدتی بیش نمی گذره که من از خدا کمک فکری خواستم و بارها در روزها صایش زدم و کمک خواستم و سرانجام اینکه روزی که حرف زدن با خدا که دوستم است تمام شده بود و در حال سکوت بودن ناگهان این شعر به زخنم رسید و همزمان خواندمش با صدایی که فقط درونم می شنید پاسخ پرسش اساسی ام بود پس از درماندگی از چرایی موضوعی و البته راضی نشدم و کمک خواستم تا خر فهم گردم و هنوز منتظرم تا خر فهمم کند یا پاسخ دلخواه را بدهد و اتش شعله ور درونم را خاموش نماید.

 

عیسی در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۲۲ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:

صائب در ادبیات ما مظلوم واقع شده؟ D: اگه اشعار صائب رو فاکتور بگیریم، دیگه تقریبا هیچی نداریم که بعنوان ضرب‌المثل بکار ببریم. D بسی پژوهش‌ها و تزهائی که درمورد صائب نوشته‌شدن. خیالتون راحت باشه. هرکسی در ادبیات ما مظلوم واقع شده باشه، صائب مظلوم واقع نشده. D

 

حمیدرضا مقراضی در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۳۸ دربارهٔ ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶:

بنظرم در بیت چهارم بجای خشم، چشم صحیح است :
" چو چشم فتنه انگیزش کند مستی و مستوری "

 

بهمن در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۵۳ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۲ - مناظرهٔ بوتهٔ کدو با درخت چنار:

این شعرو رو رو سنگ قبر زنی که به دست همسرش کشته شده بود خوندم...

 

حسین اسماعیلی در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۵۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰:

با سلام
منظور از بیت نازنینا مکن ان جور.‌‌..این است که ای نازنین بر من ستمی نکن که کافر نمیکند که من اگر آن ستم را بر یهودی (کافری)بکنم از اسلام بهره نبرده ام یعنی که ان ستم خارج از دستورات اسلام راجع به جهاد در برابر کافران است.

 

مختار در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۳۳ دربارهٔ نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب برزویه الطبیب » بخش ۱۲:

دروغ موثر و مثمر و راستی مردود و مهجور

 

مختار در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۳۱ دربارهٔ نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب برزویه الطبیب » بخش ۱۲:

نادرستی هایی در متن است:
به جای مدروس نوشته شده مردوس
به جای مکر نوشته شده مرک
همچنین بخشی جا افتاده است، که درست آن چنین است:
.... و مکر و خدیعت بیدار و وفا و حریت در خواب، و دروغ موثر و مثمر و راستی مردود و مهجور، و حق و منهزم و باطل مظفر...

 

مهدی رستمی در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۲۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹۷:

خدمت آن دوست که «به شدت با علم » تشریف دارد عرض شود: بنده هیچ گاه از خود استدلال نکردم بلکه معیار را به نظر دو استاد بزرگ مولوی شناس ارجاع دادم. بهترین تصحیح مولانا متعلق به فروزانفر است و در تصحیح ایشان «می چمی » آمده است. از طرفی به معنای واژه ها هم که نگاه کنیم می بینیم برای مفهوم «خرامیدن»، «می چمی» بر «می خمی» رجحان دارد. خمیدن در لغت نامه دهخدا به این معنی است: خمیدن . [ خ َ دَ ] (مص ) کج شدن . خم گردیدن . (ناظم الاطباء). خم شدن . خم آوردن . دوتا شدن . چفته شدن . خم خوردن . منحنی گشتن . گوژ شدن . دولا شدن . بخم شدن . انحناء. انعطاف . || میل . میلان . منحرف شدن . بیراه رفتن . (یادداشت بخط مؤلف ). || لنگیدن . (ناظم الاطباء). همقی . نوعی از رفتار یعنی گاهی بچپ گاهی براست خمیدن در رفتن . (منتهی الارب ). || تعظیم کردن . به رکوع درآمدن .
و اصلا معنی «خرامیدن» ندارد. اما «چمیدن» این معنی را می دهد.

 

وحید در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۱۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۳:

فقط با صدای داوودی خسرو آواز ایران میشود از این غزل لذت برد و به معنا رسید.
اگر شیخ عجل میدانست چنین صدای داوودی اشعارش را روزی خواهد خواند هر لحظه از عمرش را یک غزل می سرود.

 

nabavar در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲:

مهناز بانو
سپاس
در ترجمه ی این غزل بودم
نظر شما برای من هم کار ساز آمد
شما هم مانا باشید

 

ایرج در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۴۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰:

دوستان گرامی گنجور،از این بیت که بر اثر آموزه های مذهبی سعدی گفته شده است ،بهتر است بگذرید . به یک مناظره دینی دامن نزنید.اگر یک کلیمی از شما گله مند بشود ،چه پاسخی دارید که بدهید؟این نوعی تفرقه افکنی است و برای سایت ادبی زیبای شما مناسب نیست.

 

مهدی در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۶:

به به .. به این شعر زیبا.. دوستان حیف نیست دریای از عشق و انسانیت و زیبایی که میتونیم با مولانا تجربه کنیم رو با مذهب و ملیت و زبان آلوده کنیم؟ به قول خود مولانا: ملت عشق از همه دینها جداست. عاشقان را ملت و مذهب خداست

 

۱
۳۲۱۸
۳۲۱۹
۳۲۲۰
۳۲۲۱
۳۲۲۲
۵۰۴۸
sunny dark_mode