محسن رفیعی در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۵۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۵:
بنظر من در 2 بیت آخر این غزل زیبا اشاره ای هم باید به سماجت مگس بکنیم، زیرا مگس با دیدن شیرینی ، با شوق به سمت آن می رود و ممکن است بارها مورد اذیت هم قرار بگیرد اما باز در کار خود سماجت میکند.
شیخ اجل در بیت آخر متذکر میشود که «شاید که آستینت بر سر زنند سعدی» یعنی ممکن است در راه رسیدن به کمال بارها اذیت شوی و سختی ببینی، اما باید مانند مگس سماجت از خود نشان دهی.
abbas raee در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۴۹ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۳ - موعظه در تهیهٔ توشهٔ آخرت:
در بیت اول مصرع دوم اشتباه تایپی وجود دارد:
طبل قیامت زدند خیز که شد غافله!!
که به جای غافله باید قافله بیاید.
تماشاگه راز در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱:
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالیان:
معانی لغات غزل:
زدیم بر صف رندان و هرچه باداباد: خود را در صف رندان جازدیم، هرچه باداباد.هرچه پیش آید خوش آید.
گره ز دل بگشا: دلتنگی مکن.
وز سپهر یاد مکن: و نکوهش چرخ مکن.
که فکر هیچ مهندس…: که تدبیر هیچ مهندس منجم، مشکل غم و غصه را حل نکرده است.
انقلاب: زیر و رو شدن، تحول و تغییر، آشوب، دگرگونی.
قدح: کاسه بزرگ، پیمانه شراب.
واقف: آگاه.
بهمن: پسر اسفندیار و جانشین او.
مگر: مثل اینکه، کانه، همانا، گویا، شاید.
زمیخراب شویم: مست لایعقل شویم و در اصطلاح صوفیه مستغرق شدن در سکر.
خرابآباد: (استعاره) اشاره به این دنیا.
مصلی: جای نماز، عیدگاه، و مصلای شیراز فضا و گردشگاهی بوده که آرامگاه حافظ در آن واقع است.
آب رکنآباد: چشمه رکنآباد که سرچشمه آن کوههای الله اکبر شیراز است و هنوز جاری است.
ابریشم طرب: کنایه از ابریشم تابیده یی است که به جای سیم به چنگ میبستهاند و اضافه تشبیهی است و کنایه از لطافت طرب دارد.
معانی ابیات غزل
(1) در پنهانی شراب نوشیدن و عیش کردن چه کاری است؟ کاری بیاساس. هرچه باداباد خود را در صف رندان جا زدیم (و علناً به باده گساری و عیش پرداختیم).
(2) دلتنگی مکن و گرفتگی دل را باز کن و نکوهش چرخ مکن که تدبیر هیچ منجم مشکل غم و غصه را حل نکرده است.
(3) از دگرگونی اوضاع روزگار شگفتزده مشو که این جهان هزاران از این رویدادها به یاد دارد.
(4) پیمانه شراب را با ادب و احترام تمام در دست نگهدار چرا که آن از خاک سر جمشید و بهمن و قباد ساخته و پرداخته شده است.
(5) چه کسی میداند که کیکاووس و کیقباد کجا رفتند و چه کسی به درستی آگاه است که تخت جمشید چگونه از میان رفت.
(6) هنوز میبینم که از حسرت کام گرفتن از لب شیرین، از خاک و خون دیده فرهاد لاله سرخ میروید.
(7) گوئی لاله از بیوفایی روزگار آگاهی داشت که ازهنگام سر بر زدن تا سر فروهِشتَن جام باده گلگون از دست فرو نگذاشت.
(8) بیا بیا که لحظاتی چند از شراب مست و از خود بیخود و خراب شویم، شاید که در این دنیای خراب به گنج (معرفتی) دست یابیم.
(9) وزش ملایم نسیم مصلاً و آب رکنآباد به من اجازه گردش و مسافرت نمیدهند.
(10) مانند حافظ جز با نوای موسیقی چنگ، شراب منوش چرا که دل شاد را با رشته ابریشم شادیآفرین چنگ به هم بستهاند.
شرح ابیات غزل:
وزن غزل: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلان
بحر غزل: مجتث مثمن مخبون اصلم مسبغ
*
سعدی: جهان برآب نهادست و آدمی برباد
غلام همت آنم که دل بر او ننهاد
خواجو: نسیم باد صبا، جان من فدای تو باد
بیا، گرم خبری زآن نگار خواهی داد
اگر چه رنج تو با دست، درغمشخواجو
به باده دل دیوانه هرچه باداباد
عبیدزاکانی: نسیم باد مصلی و آب رکنآباد
غریب را وطن خویش میبرد از یاد
بگیر دامن یاری و هرچه خواهی کن
بنوش باده صافی و هرچه باداباد
به سوی باده ونیمیل کن که میگویند
(جهان بر آب نهادست و آدمی برباد)
خوشستناز و نعیمجهان ولی چو عبید
(غلام همت آنم که دل بر او ننهاد)
خواجو: به بوی زلف تو دادم دل شکسته به باد
بیا که جان عزیزم فدای جان تو باد
سلمانساوجی: بیا که ملک جمال تو را زوال مباد
به غیره طره، پریشانییی بدو مرساد
میرکرمانی: فراق روی تو آن داغ بر دلم بنهاد
که خامه دو زبان شرح آن تواند داد
عمادفقیه: خوشا هوای مصلی و آب رکنآباد
که این مفرح جان وین مقوی دل باد
عبدالحمید: اگر زکوی تو بوئی به من رساند باد
به مژده جان جهان را به باد خواهم داد
جلال: هزار جان عزیزم فدای جان تو باد
چه دشمنی است که از دوستان نداری یاد
سیدعضدالدین: گرت به خاک دیارم گذر کنی ای باد
زآب چشم من و آتش دلم کن یاد
*
چنانکه قبلاً نیز گفته شد، استقبال یک شاعر از شعر شاعری دیگر، گاه به صورت اقتراح دسته جمعی صورت میگیرد که درزمان معینی شعری در انجمن مطرح و شعرا از آن استقبال میکنند و گاه در زمانهای متفاوت این عمل صورت میگیرد. درمورد این غزل، با توجه به مطلع غزلهای استقبال شده که در بالا از آنها یاد شد چنین برمیآید که عبید زاکانی قصیده مشهور سعدی را استقبال و مطلع آن قصیده را به صورت دو مصراع در دو بیت غزل خویش تضمین نموده و به خوبی از عهده آن برآمده است و چون عبید زاکانی معاصر حافظ و مدتی ساکن شیراز و از شاعران دربار شاه ابواسحاق بوده و خواجه به اشعار او توجه کامل داشته بعید نیست که حافظ و خواجو و دیگران از او استقبالی کرده باشند.
و اما زمان سرودن این غزل به ظن قوی اواخر دوره شاه شیخ ابواسحاق و یا اندکی بعد بوده که شاهی ادبپرور بود و در بیت ششم این غزل هم میتوان به ایهامی اشاره کرد که حافظ در حسرت زمان او اظهار دلتنگی میکند و این امر با مضمون بیت نهم نیز وفق میدهد زیرا در زمان امیرمبارزالدین بر حافظ روزگار به سختی میگذشت و از طرف سلطان اویس دعوت به بغداد شد او به علت علاقه و دلبستگی مفرطی که به شیراز داشت از مسافرت سرباز زده و این ایهام و اشارات به این موضوع نیز میتواند بوده باشد.
****
نادم در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷:
شبی در خواب نور پیامبر اکرم (ص) رو دیدم که هر گاه این نور جهان تاب رو که پهنه وسیع برهوت ظلمانی رو روشن میکرد ناخود آگاه بلند فریاد میزدم:
ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ما را انیس و مونس شد
خدا می داند هرگاه این خوابم رو به خاطر میارم اشکم جاری میشه تنم به لرزه درمیاد.
اللهم عرفنا رسولک فانک ان لم تعرفنی رسولک لم اعرفک حجتک
جعفر نیکومنش در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷:
سپاس از دوستان به خاطر یادداشت های ارزشمندشون ورضای بزرگوار
در خصوص بباختم دل دیوانه و ندانستم که ادمی بچه ای رسم پری داند
مراد از ادمی بچه همان نوع بشر بوده که از ادم نبی به وجود امده اند و چون از نسل ادم هستند حافظ لفظ ادمی بچه به کار برده و مفهوم بیت می تواند بر یکی إز این دو رویداد روحی و روانی حافظ اشاره داشته باشد
اول اینکه در مرحله دلباختگی حافظ قبل از ورود به سلوک و طریقت و زیر نظر پیر طریقت قرار گرفتن دچار اشفتگی روحی شده و این اشفتگی خودش رو به صورت عشق به یک نوجوان ونگار کم و سن سال نشون داده که نگارش مثل پری رویان هست و بر خلاف حافظ که تمنای روحی در خصوص اون داره هیچی توجه عاطفی و روحی به حافظ نشون نمی ده
ویا اینکه مرحله دل دادگی به پیر طریقت رو متذکر می شه که حافظ پس إز جهد فراوان در مسیر خداوند دوستی پی می بره که ظلملات نفسانی رو بأید به همت پیر طریقت إز مسیر برداره و زیر حکم پیر طریقت می ره عشق روحانی پیر طریقت رو در پیش می گیره و چون پیر طریقت استاد فنون عشقبازی حقیقی هست چون پری رویان اظهار بی توجی به حافظ می کنه که هم طلب روحی و عطشش رو بیشتر کنه و هم راستی و صداقت حافظ رو در راه دلدادگی مورد ازمایش قرار بده دقت کنیم که تو بیت امده روش پری داند !نه روش پری دارد یعنی این روش با اگاهی داره توسط معشوقه روحانی حافظ انجام می شه
نادر.. در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۲۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۵:
گر سرت مست کند بوی حقیقت روزی،
اندرونت به گل و لاله و ریحان نرود..
دیانا در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۱۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۹:
سلام.چرا در رکن اول این غزل بە جای فاعلاتن،فعلاتن اورده؟
کمال داودوند در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵:
9461
همایون در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۵۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۹:
می توان غزل را با احتیاط از کارهای اولیه حتی پیش از ملاقات شمس به حساب آورد
که رنگ و بوی آتشین نگرفته و به عرفان سلطان ولد و قدما نزدیک است ولی نشان دهنده
سبک و سیاق شعر جلال دین است که سرشار از موسیقی و اوزان درونی و بیرونی است
کریم زیّانی در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۲۲ دربارهٔ قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۹۸ - در ستایش محمدشاه غازی طاب الله ثراه فرماید:
در بیت پانزده، "شر" اشتباه، و "شیر" درست است
کریم زیّانی در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۵۶ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷۷:
در بیت ششم "خطا" اشتباه ، و "ختا" درست است
nabavar در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۵۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز:
نه روفیای دروغین
نیست باد به مانای نابود باد است
ماستمالی نکنید
مولوی بسیار الفاظ نا خوش آیند دارد که این یکی اندک است
حسین در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۴۸ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰ - بر سر خاک ایرج:
کرده ای روشن به شعرت خانه ام را شهریار
این دل با هر کسی بیگانه ام را شهریار
لذت پرواز باعث شد بسازم از غزل
بر درخت شعرهایت لانه ام را شهریار
گمنام در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۳۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰:
7 گرامی،
نخست ایننکه آتشکده می تواند نام خانوادگی مردان یا زنان باشد .اگر وام نام نباشد
دو دیگر به گمانم نروک نیست و نرینه است در برابر مادینه،
( ار چه زنینه و مردینه نیزگفته اند)
سدیگر با ابزرواسیونی که شما آورده اید میباید بر روزگار سوار بوده باشد
و سر انجام این شمس نه آن شمس است که پستانک در دهان مثنوی میخوانده است
۷ در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۰۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰:
آتشکده نه آشکده و یا ...
نظر به شره نمودن خشم و تندی نوشته که نشان انباشت و آزادسازی ناگهانی گدازه های آتشین تستسترون است ایشان از راسته مادینه ها نبوده و نروک میباشد و بین 28 تا 31 سال که تا کنون با روزگار کنار آمده است.
گیوه چی givhamid@gmail.com در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۲۱ دربارهٔ اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۲۰ - اشتراک و ملوکیت:
سلام،
این شعر در وصف کارل مارکس آلمان، صاحب کتاب معروف سرمایه، سروده شده است
شمس الحق در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۱۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰:
بانو آشکده ی گرامی با نظری که در مورد مولانا در اینجا نوشتی بر این باورم که
هزار ساله ره است از تو تا مسلمانی
هزار سال دیگر تا به حد انسانی
این علم ؛ علم ذوق و حال است نه قیل و قال که در حوزه آموختی و ترا بدان راهی نیست.
یا حق
گیوه چی givhamid@gmail.com در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۰۹ دربارهٔ اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۲۰ - اشتراک و ملوکیت:
سلام،
این شعر در وصفکارل مارکس آلمانی که صاحب کباب سرمایه است ، سراییده شده است
آرمین در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۲۳ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۵۸ - دزد و قاضی:
دزدی پیدا و پنهان کار تست مال دزدی جمله در انبار تست
را باید این گونه نوشت:
دزدی پیدا و پنهان کار توست مال دزدی جمله در انبار توست
رضا در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۴۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰: