گنجور

حاشیه‌ها

امیر در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۴ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۴۴ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۵:

با سلام و احترام خدمت همه اساتید
این رباعی کاملا با مشرب فکری خیام مناسبت دارد و منظورش هم اینست که بهشت و دوزخ همین لحظه های خوش یا رنج آور زندگی انسانهاست....
ضمنا نسبت دادن این رباعی به ابوسعید ابوالخیر کاملا عجیب و بی تناسب با طرز تفکر ایشان است.

امیر در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۴ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۳۸ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » دم را دریابیم [۱۴۳-۱۰۸] » رباعی ۱۴۲:

محسن نامجو آهنگی به نام دوزخ با این رباعی خونده که زیباست .

رضا در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۴ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۳۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵:

نـقـد هـا را بـُـوَد آیـا کـه عـیـــــاری گـیــــرنـد
تـا هـمـه صـومـعـه‌داران پـی کـاری گـیــــرنـد
نقدها: پول،زروسیم ،دراینجا هرچیزی که با آن معامله کنند. منظورهمان "خرقه" هست که وسیله ی تجارت ومعامله ی صوفیان است.! "خرقه" داراییِ صوفیست! به این وسیله بهشت رامی خرند! جاه وجلال برای خودشان تهیّه می کنند! وووو
عیاری گیرند: مَحکی به آن بزنند ومیزان خالصی وناخالصی آن راتعیین کنند تاماهیّتشان آشکارگردد.
معنی بیت: آیا این امکان دارد که این خرقه های صوفیان را مَحَکی بزنند تا عیاردقیق آن مشخص گردد؟ تاببینیم این مدّعیان چقدر خلوص نیّت دارند وچه میزان ریاکارند! اگرچنین اتّفاقی رُخ دهد وعملکرد ونیّاتِ مدّعیان موردِسنجش وارزیابی دقیق قرارگیرد،حُقّه بازی وفریبکاری آنها برمَلاخواهدشد! اطمینان دارم که صوفیان وصومعه داران دراین آزمون روسیاه شده وصومعه هارا رهاکرده وبه دنبال کسب وکاردیگری خواهندرفت؟
بیابه میکده وچهره اَرغوانی کن
مروبه صومعه کانجا سیاهکارانند.
مَصلحت دید من آن است که یـاران همه کار
بـگـذارنـد و خـم طُـرّه‌ی یـاری گیرند
طُرّه: بخشی اززلف که به پیشانی بریزند.
معنی بیت: نظرمن این است که صوفیان ودرویشان وکلاً همه ی فرقه ها ومذاهب،باورها واعتقاداتشان را رها سازند وبه جای آن عشق راجایگزین سازند. عاشق شوند وطُرّه ی دلداری راگرفته وبه عشقبازی بپردازند که بهترین طریق است.
هرآنکس را که درخاطرزعشق دلبری باریست
سپندی گوبرآتش نه که دارد کاروباری خوش
خوش گرفـتـنـد حریـفـان سـر زلـفِ ســاقــی
گـرفـلکـشـان بگذاردکـه قـراری گـیرند
حریفان:هم پیاله ها، دراینجا رندان وعاشقان ِ ساقی، کسانی که دل به غمزه ی ساقی باخته اند.
معنی بیت: هم پیاله ها ورندان ونظربازان، خوب نشانه رفته وزلفِ دلنواز ساقی رابدست گرفته اند،لیکن باسابقه ای که ازچرخ روزگار داریم بعیداست که گردش ِروزگار اجازه دهد آنها همچنان زلف ساقی را دردست داشته وکامرانی کنند. فعلاً که اوضاع فلک بی سروسامانست تامی توانیدبه عیش وعشرت بپردازید چراکه اگرفلک به خودآید وسامان گیرد هرگزنخواهدگذاشت به این آسانی به کامرانی مشغول شوید.
تابی سروپاباشداوضاع فلک زین دست
درسرهوس ساقی دردست شراب اولی
قـوّتِ بازوی پرهیزبه خوبان مفروش
که دراین خیل حصاری به سواری گیرند
دراین خیل: دراین گروه ودراین سپاه ،منظور خیل خوبان است
حصار: قلعه استعاره ازدل است که درحصارقفسه ی سینه به دژ شبیه است.
سواری: یعنی یک سوار، یکی ازاین خوبان،
معنی بیت: مغرورمباش وبه قدرتِ خویشتن داری ِ خویش درمقابل خوبرویان مناز، جلوه گری آنهابسیار وسوسه انگیزاست نمی توانی مقاوت کنی، چرا؟ زیرااین سپاهِ خوبان قادرندبایک سوارکار یک دژمستحکم را فتح کنند!
خوبان ازاین جهت که صاحب تیروکمان(ابرو ومژکان وغمزه) هستند به زیبایی به سوارکاران جنگی تشبیه شده است.
هرچه قدرهم قدرتِ پرهیزگاری داشته ویازیرک وباهوش باشی درنهایت شکاراین شکارچیان ماهر وسوارکاران چابک (خوبرویان) خواهی شد.
اگرچه مرغ زیرک بود حافظ درهواداری
به تیرغمزه صیدش کردچشم ِ آن کمان ابرو
یا رب این بچّـه‌ی تُـرکان چه دلـیـرنـد بـه خون
که به تـیـرمـژه هرلـحـظـه شـکاری گـیـرنـد
بچّه ترکان: نوجوانان تُرک
معنی بیت:درادامه ی بیتِ قبلی، خداوندا این نوجوانان ِتُرک چقدر بی باک وشجاع هستند که هرلحظه اراده کنند به تیرمژگان شکاری می گیرند هیچ شکاری قدرت فرارندارد!
فغان کاین لولیان ِشوخ ِشیرین کارشهرآشوب
چنان بردندصبرازدل که ترکان خوان یغمارا
رقـص بر شعر تـَر و نـالـه‌ی نـی خوش باشـد
خاصه رقصی که در آن دست نـگاری گیــرنـد
رقص وپایکوبی باشعرباطراوت وآوازنی خیلی دل انگیز ودلچسب است به ویژه آنکه درچنین رقصی هرکس دستِ نگاری راگرفته وباهم به رقص درآیند.
حاجتِ مطرب ومی نیست توبُرقع بگشا
که به رقص آوردَم آتش رویت چوسپند
حافظ ابـنای زمان را غـم مسکـیـنـان نیست
زین مـیـان گـر بـتـوان بـه کـه کـنـاری گیـرنـد
ابنای زمان : پسرانِ این دوروزمانه
کنار گرفتن : هم به معنی ترک کردن وبه گوشه‌ای خزیدن است هم به معنای بوس وکنار و آغوش
معنی بیت : ای حافظ پسران این دور وزمانه راهیچ غم بیچارگان ( عاشقان دلشکسته و تهیدست ) نیست وبسیارسینگین دلند. بهتر آنست که از مردم کناره گیری کنی و گوشه ی عُزلت گُزینی یا بهتر این است که سعی کنی کسی راپیداکنی وبه بوس وکنارو آغوشش دل خوش کنی .
گرآن شیرین پسرخونم بریزد
دلاچون شیرمادرکن حلالش
باید پذیرفت که حافظ دردوره ای اززندگانی ِ پُرشیب وفرازش،حالاتِ متفاوتی راتجربه کرده، همانندبسیاری ازآدمیان،مرتکبِ گناه شده، به فسق وفجور مبادرت ورزیده، میگساری کرده ووووو
امّا باید این رانیزپذیرفت که حافظ دربرون رفت ازاین تحولّات روحی روانی،تبدیل به اَبرانسانی آزاده منش، آزاداندیش، عاشق پیشه، پاک باطن، پاک رفتار وپاک گفتار ووارسته ازبندِ تعلّقاتِ دنیوی شده وباروح وروانی پاک ومنزّه به دیدارحق شتافته است.
قدم دریغ مَدارازجنازه ی حافظ
گرچه غرق گناهست می رود به بهشت.

امیرحسین در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۴ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۲۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۴۵:

چه تاویل و تفسیری از شراب شیره ی انگور می توان داشت؟
آیا لزومی داشته حضرت مولانا برای افاده ی معنایی عرفانی به انگور و شیره ی آن توسل جسته باشد؟

روفیا در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۴ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۲۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۵۵ - جواب خرگوش نخچیران را:

چند صورت آخر ای صورت‌پَرَست!
جانِ بی‌معنیت از صورت نَرَست؟

حجابی قیرلانقیچ در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۴ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۰۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۸۶:

در بیت 17 که بیت ترکی است، واژه «نسا» باید «نشان» باشد. گلپینارلی نیز نشان خوانده است. ولی در نسخه قونیه و نشر فروزانفر نسا ضبط شده است.

کمال داودوند در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۴ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۰۷ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۳۲:

بنده این رباعی را با دوستان به اشتراک گذاشتم وجمع این رباعی از 7873

سید در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۳ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۴۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:

خوی : خوی که خِی خوانده میشود حالتی است که چهره گلگون میشود و دانه های درشت عرق بر پیشانی و گونه ها می غلتند مانند آنکه از حمام طولانی بیرون آمده

گمنام-۱ در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۳ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۴۷ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۱۷:

اجازه فرمایید همان " استر " بماند . دارایان ، زورمندان در گذشته بر استر ( قاطر) می نشستند ، اشتر از برای کاروانیان بود.
یارب این نو دولتان را بر خر خودشان نشان
کین همه ناز از غلام ترک و " استر " می کنند
نه بر استری سوارم ، نه چو خر به زیر بارم
..........

روفیا در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۳ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۳۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۷:

خاک وطن که رفت چه خاکی به سر کنم؟!

مجتبی در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۳ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۱۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۵ - قصهٔ هاروت و ماروت و دلیری ایشان بر امتحانات حق تعالی:

بنظر من همانطور که دوستی گفتند، دقیقا باید بیت 35 بصورت زیر باشد تا کل داستان بامعنی باشد:
کورکورانه تو مرو در کربلا/تا نیافتی چون حسین اندر بلا
اگر تاریخ را مطالعه کنید متوجه میشوید که امام حسین اصلا مقصدشان کربلا نبود، بلکه از مدینه به کوفه عزیمت کرده بودند و تازه کربلا در مکانی دورتر از کوفه است. یعنی امام به اجبار راهی غیر از راه اصلی برگزیدن از آنجایی که لشکر عبید الله بن زیاد به فرماندهی حر بن یزید ریاحی مسیر حرکت امام حسین(ع) را تغییر ‌داد.
.....سپاه حر مانع حرکت ایشان شدند. امام حسین(ع) به حر فرمودند: چه می‌‏خواهید؟ گفت: می‌‏خواهم ترا پیش امیر عبید الله بن زیاد ببرم. امام(ع) فرمود: در این صورت به خدا سوگند از تو پیروی نخواهم کرد و این سخن سه بار میان ایشان رد و بدل شد، و چون سخن به درازا کشیده شد، حر گفت: من مأمور جنگ کردن با شما نیستم، بلکه مأمورم از شما جدا نشوم تا شما را به کوفه ببرم. اکنون که از پذیرفتن این موضوع خودداری می‌‏کنی راهی را انتخاب کن که نه به کوفه برسد نه به مدینه و این مورد اتفاق من و شما قرار گیرد تا برای امیر عبید الله نامه بنویسم. شاید خداوند کاری پیش آورد که برای من در آن عافیت باشد و گرفتار جنگ با شما نشوم. این راه را بگیر و به سمت چپ راه عذیب و قادسیه برو. امام حسین(ع) حرکت کرد. حر هم با یاران خود از کنار ایشان حرکت می‌‏کرد.....

بنابراین امام به هیچ عنوان کربلا را حتی مسیر حرکت خود به کوفه نیز انتخاب نکرده بودند چه برسد به اینکه آهنگ کربلا کرده باشند....بلکه اتفاقا این یزیدیان بودند یعنی فریب خوردگان حکومت کوفه که بی‏آن که بدانند با رفتن به کربلا و جنگ با سبط رسول خدا چه گناهی می‏کنند، کورکورانه رفتند و در عذاب الهی جاودانه ماندند. ندانسته در کاری بزرگ و پر ماجرا داخل شدن، درست مانند هاروت و ماروت که بدون توجه به قضای الهی و از سر مستی خود ادعا میکنند که چون به زمین آیند همچنان نیز پاک خواهند بود در حالیکه عنایت حق باید شامل سالک (آن هم سالک "بااخلاص و تسلیم حق" ) شود تا از بلاها و قضا جان سالم بدر ببرد یعنی گرفتار عذاب خدا نشود....
پس کاملا فهمیده میشود که مصرع اول بیت
(کورکورانه مرو در کربلا/تا نیافتی چون حسین اندر بلا)
مستقیما متوجه کوفیان بی مهر است که همچون هاروت و ماروت از سر مستیِ جهل خود و بدون توجه به قضای الهی و امتحان حق (که مفهوم این داستان است) آهنگ کربلا میکنند....
و حال مصرع دوم بیت که دارای مفهومی کنایی، باطنی و عرفانی است بسیار جالب است...زیرا شکی نیست که امام حسین ع از نظر ظاهر واقعه عاشورا گرفتار بلا و مصیبتی عظیم شده اند و کلا عزاداری تشیع نیز به خاطر عشق به اهل بیت و عدم پذیرش چنین بلا و مصیبتی برای قدیسان عالم است.....هیچ انسانی نمیخواهد دچار بلا و مصیبتی چنین دردناک شود (گرچه از منظر باطنی چیزی جز زیبای نیست) اما مراد مولانا ظاهر مصیبتی است که بر امام وارد شده است....و حالا درست چنین بلای عظیمی که ظاهرا نصیب امام ع شد، باطنا بصورت خشم و قهر جاودان الهی گریبان یزیدیان را خواهد گرفت وسلام.
بنده بسیار متاسفام از بابت انسانهای که متعصبانه و بدون فکر و مطالعه قبلی و بدون توجه به اینکه مولانای بزرگ همواره ما را به مغز و باطن هر داستان و پدیده ای رهنمود میکند...پیش داوری میکنند.
کاش یک سر مویی در مقایسه با حضرت مولانا عاشق خدا و قران و اهل بیت و اخلاق و انسان و انسانیت باشیم.

علی کامرانیان در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۳ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۴۶ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰:

بنظر میاد وزنش مفعول مفاعلن مفاعیلن باشه

سیامک در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۳ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۱۷ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۹:

واقعا شعر پر احساسیه

علی در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۳ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۰۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰:

این آهنگ توسط استاد سراج در آلبوم باغ ارغوان خوانده شده که بسیار خاطره انگیز است
پیوند به وبگاه بیرونی

۷ در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۳ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۵۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۷:

چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم
به راستی که ما ملت خاک بر سریم
پیوند به وبگاه بیرونی

فضه در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۳ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۴۰ دربارهٔ عطار » تذکرة الأولیاء » بخش ۱۰ - ذکر فضیل عیاض رحمة الله علیه:

با سلام
لطفا این دو جمله را معنی کنید. تبع باش متبوع نباش و
جمله با کوتاه دستی نفسی نفسی خواهند گفت

حسین در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۳ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۶:

"قهوه" معنای شراب داره؟

نادر.. در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۳ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۳۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹۰:

ما را چو بجویید بر دوست بجویید
کز پوست فناییم و بر دوست پدیدیم..

بابک چندم در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۳ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۴:

saeidm75،
بَه بَه، بَه بَه ، بَه بَه حقیقتاً که گل کاشتی...
یعنی هر چه که ادیبان در دیوانها آورده و نتوانسته بودند بیان کنند، و آنچه را که هزاران هزار علامه از آستین بیرون کشیده و ما همچنان هاج و واج در خم یک کوچه رها مانده و سرگردان... سرکار در یک جمله ساده نه تنها روشن فرمودی، که با یک تیر دو نشان زدی...
اول در اینجا:
"سرفرازم کن شبی از وصل خود ای نازنین..."
دستگیرمان شد که منظور حافظ کیست، و دیگر آنکه دلیل غیبت کبری را نیز دریافتیم...
یعنی که خدا گواه است که با دلبندگانی چون سرکار و طوایف صحرای عرب و جنوب عراق و پاکستان و...که چنین امیالی را در سر می پرورانند هر بابای دیگری هم که بود گر کلاهش هم می افتاد پشت سر را نگاه نمی کرد و تا خود روز محشر هم هویدا نمی شد...
خلاصه که عزیز دل برادر، نبود فرزانگان و علامگانی چون حضرتت در اینجا به وضوح حس می شد، درد و غمش بماند که در وصف نمی گنجد...

نادر.. در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۳ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۰۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۶:

ساقیا تو تیزتر رو این نمی‌بینی که بس
می‌دود اندر عقب اندیشه‌های لنگ ما..

۱
۳۱۸۸
۳۱۸۹
۳۱۹۰
۳۱۹۱
۳۱۹۲
۵۴۹۶