گنجور

 
حافظ

رویِ تو کس ندید و هزارت رقیب هست

در غنچه‌ای هنوز و صدت عندلیب هست

گر آمدم به کوی تو چندان غریب نیست

چون من در آن دیار هزاران غریب هست

در عشق، خانقاه و خرابات فرق نیست

هر جا که هست پرتوِ رویِ حبیب هست

آن جا که کارِ صومعه را جلوه می‌دهند

ناقوسِ دِیرِ راهب و نامِ صلیب هست

عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد

ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست

فریادِ حافظ این همه آخِر به هرزه نیست

هم قصه‌ای غریب و حدیثی عجیب هست

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
غزل شمارهٔ ۶۳ به خوانش فریدون فرح‌اندوز
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
غزل شمارهٔ ۶۳ به خوانش فاطمه زندی
همهٔ خوانش‌هاautorenew
غزل شمارهٔ ۶۳ به خوانش سارنگ صیرفیان
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
شرح صوتی غزل شمارهٔ ۶۳ به خوانش محمدرضا ضیاء
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش
سعدی

دردی‌ست درد عشق که هیچش طبیب نیست

گر دردمند عشق بنالد غریب نیست

حافظ

همین شعر » بیت ۵

عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد

ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست

کمال خجندی

گر جانب محب نظری با حبیب هست

غم نیست گر هزار هزارش رقیب هست

با کس مگو که چاره کنند درد عشق را

ای خواجه گر طبیب نباشد حبیب هست

سر در مکش ز ناله ما ای درخت ناز

[...]

فیض کاشانی

روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست

در پرده‏ای هنوز و صدت عندلیب هست‏

مردیم از فراق تو ای عیسی زمان

آیا ز خوان وصل تو ما را نصیب هست؟

هر جا روم خیال تو در دیده من است

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فیض کاشانی
مشتاق اصفهانی

گوشت کجا به ناله‌ام ای‌دل فریب هست

آن گلبنی که صد چو منت عندلیب هست

در وادیی که شوق بود راهبر چه باک

گر هر قدم هزار فراز و نشیب هست

دعوای ناتوانیت ای خسته کی سزاست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه