رویِ تو کس ندید و هزارت رقیب هست
در غنچهای هنوز و صدت عندلیب هست
گر آمدم به کوی تو چندان غریب نیست
چون من در آن دیار هزاران غریب هست
در عشق، خانقاه و خرابات فرق نیست
هر جا که هست پرتوِ رویِ حبیب هست
آن جا که کارِ صومعه را جلوه میدهند
ناقوسِ دِیرِ راهب و نامِ صلیب هست
عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد
ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست
فریادِ حافظ این همه آخِر به هرزه نیست
هم قصهای غریب و حدیثی عجیب هست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از حافظ به بیان احساس تنهایی و غربت او در عشق میپردازد. او اشاره میکند که در دنیای عشق، رقیب بسیار وجود دارد و او به تنهایی در جستجوی معشوق است. حافظ به تفاوت بین مکانهای مذهبی و عشق اشاره میکند و میگوید هر دو جا به نوعی پر از نور عشق هستند. او همچنین به بیتوجهی محبوب به عاشق اشاره میکند و در نهایت به این نکته میرسد که فریادهایش و دردهایش، بیدلیل نیست و داستان عاشقانهاش، عجیب و غریب است.
هوش مصنوعی: هیچکس زیبایی تو را ندیده و با این حال هزاران رقیب در انتظار تو هستند، حتی در حالتی که هنوز در جوانی به گل نرسیدهای و صدها بلبل وجود دارند که به خاطر تو آواز میخوانند.
هوش مصنوعی: اگر به کوی تو آمدهام، چندان غریب نیستم، زیرا در آن منطقه، هزاران نفر مثل من غریب هستند.
هوش مصنوعی: در عشق، فرقی بین مکانهای مقدس و مکانهای عادی وجود ندارد؛ هر جا که نور چهره محبوب باشد، همان مکان ارزشمند است.
هوش مصنوعی: در آن مکان که به فعالیتهای صومعه تاکید میشود، صدای ناقوس کلیسا و نشانههای مذهبی وجود دارد.
هوش مصنوعی: عاشق شدن به این معناست که معشوق به او توجهی نکند. ای آقا، اگر درد و رنجی احساس نمیشود، پس طبیبی وجود دارد که میتواند درمان کند.
هوش مصنوعی: حافظ میگوید که تمام این فریادها و نالههایش بیدلیل نیست و در پس آن داستانهای عجیب و غریب و روایتهای جالبی نهفته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
دردیست درد عشق که هیچش طبیب نیست
گر دردمند عشق بنالد غریب نیست
همین شعر » بیت ۵
عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد
ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست
گر جانب محب نظری با حبیب هست
غم نیست گر هزار هزارش رقیب هست
با کس مگو که چاره کنند درد عشق را
ای خواجه گر طبیب نباشد حبیب هست
سر در مکش ز ناله ما ای درخت ناز
[...]
روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست
در پردهای هنوز و صدت عندلیب هست
مردیم از فراق تو ای عیسی زمان
آیا ز خوان وصل تو ما را نصیب هست؟
هر جا روم خیال تو در دیده من است
[...]
گوشت کجا به نالهام ایدل فریب هست
آن گلبنی که صد چو منت عندلیب هست
در وادیی که شوق بود راهبر چه باک
گر هر قدم هزار فراز و نشیب هست
دعوای ناتوانیت ای خسته کی سزاست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲۹ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.