گنجور

حاشیه‌ها

ali در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۱۷ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۲:

این شعر را در یکی از ممبر های اقاجان نجفی هم خواندن خیلی زیباست

نیکومنش در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸:

درود بیکران بر دوستان جان
زبان ناطقه در وصف شوق نالان است
چه جای کلک بریده زبان بیهده گوست
معنی و مفهوم :زبان با همه مهارتش در توصیف گری از توصیف شوق دیدار یار من عاجز می باشد چه رسد به قلم که در بیان و توصیف نگار من همانند زبان بریده ای می باشد که می خواهد سخنی به لب آورد ولی ناتوان بوده و بیهوده تلاش می کند (تلمیحی است از ایه مبارکه :ن-والقلم و ما یسترون که حافظ این ستاری قلم رو به زبان بریده بیهده گو تشبیه کرده است)
سربلند و پیروز باشید

علی اثیر در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۱۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶:

با عرض معذرت مجدد . من درین صفحه بتازگی وارد شده ام . لطفاً مرا برای سومین تصحیح بنده را عفو کنید :
الفاظ خوش چون بشنوم از خود شوم بیخود دلا
اما صدا را ای فلک ارباب برنا می برد
گویند داد هر دهل از دور و از فرسخ خوشست
اما ملاحتهای خوش فریاد سرنا می برد…

علی اثیر در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۰۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶:

با عرض معذرت کلمۀ اشتباه « سرورن» در جملۀ دوم را به
« سرودن » نصحیح کردم

علی اثیر در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۰۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶:

با سلم بر دوستان البته جسارت است اما دوستی بیتی ازین شعر را برای من فرستاد و ناخواسته متمایل به سرورن شدم :

الفاظ خوش چون بشنوم از خود شوم بیخود دلا
اما صدا و خوش دلی را ای فلک ارباب برنا می برد
گویند داد هر دهل از دور و از فرسخ خوشست
اما ملاحتهای خوش فریاد سرنا می برد...
درود بر تمامی یاران

همایون در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۵۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۴:

انسان بخش پنهانی دارد به نام دل‌ که در تاریکی و فراموشی بسر می‌برد ولی همواره وجودش حس میشود
گاه دوستی‌ جانی پیدا میشود و دل‌ به رخس و شادی در می‌‌آید و دو دل‌ کنار هم قرار می‌‌گیرند و به هم نور می‌‌دهند
آن قمری که نور دل‌ زوست گه حضور دل‌
تا ز فروغ و ذوق دل‌ روشنی است بر جبین
این غزل هم از آن‌هایی‌ است که شمس حاضر است بر عکس صد‌ها غزل که در غیاب او سروده شده است
آن روز رابطه خوبی‌ هم برقرار بوده است و شمس خوش اخلاق
چنین ادبیاتی در تاریخ ما و شاید جهان یگانه و بی‌ سابقه است اگر هم میان دو نفر دوستی‌ عمیقی بوده است به این شدت و آشکارا توصیف نشده است
چنین حادثه فرخنده‌ای اگر یکبار هم روی دهد برای تمامی تاریخ کافی‌ است
بر عکس علم در عشق یک استثنا کار می‌‌کند و آنرا ثابت می‌‌کند در حالیکه استثنا در علم باعث ردّ و شکست آن است
جلال دین عشق میان انسان و انسان را که از نوع غریزی نباشد ولی کاملا حقیقی‌ به جهانیان هدیه کرده است

نوید در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۴۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴:

بهترین تفسیر آن است که بدون تعصب باشد. هر گاه تفسیر و توضیح را با تعصب آمیختیم، بی گمان به خطا رفته‌ایم.

نیکومنش در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸:

درود بیکران بر دوستان جان
نه من سبو کش این دیر رند سوزم وبس
بسا سرا که در این کارخانه سنگ و سبوست
الله اکبر الله اکبر چقدر زیباست چقدر زیباست معنی و مفهوم بیت:
نه تنها این سر من چون سبو می جان بخش تو را در این دهر به این سو وان سو می کشد بلکه سرهای زیادی بوده اند که در این کارگاه هستی سبو کش می تو شده‌اند و در پایان به سنگ غیرت تو شکسته و نیست شده اند.. باقی تنها تویی
«هوالباقی»

نیکومنش در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸:

درود بی پایان بر دوستان جان
سر ارادت ما و آستان حضرت دوست
که هر چه بر سر ما می‌رود ارادت اوست
معنی ومفهوم:سر ارادتمندی بر پیشگاه کبریایی دوست (معشوقه نهانی) به تعظیم فرود اورده ایم ودر ذهن و سرمان ،جز ارادتمندی به او چیز دیگری خطور نمی کند-هر دو ارادت به معنی علاقه و ادب و خدمتگزاری استفاده شده است
نظیر دوست ندیدم اگر چه از مه و مهر
نهادم آینه‌ها در مقابل رخ دوست
معنی و مفهوم :اگر چه در مسیر حقیقت شناسی دیده حق بین پیدا کردم
و ماه و خورشید و همه را مظهر حق دیدم اما انچه که خودم در اشراق به چشم دل دیدم شبیه و مانندی برای ان نمی توانم تصور کنم
صبا ز حال دل تنگ ما چه شرح دهد
که چون شکنج ورق‌های غنچه تو بر توست
معنی و مفهوم:(کنون که تو در دل من خانه کرده ای) صبا چگونه می تواند وصف حال دل تنگ مرا بکند چراکه تو در دل من همچون غنچه ،گلبرگهاچین چین را به روی خود تنگ بسته و داخل آن پنهان شده ای.
«فتبارک الله احسن الخالقین »

nabavar در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۰۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۷:

حمید جان
پنجه نتوان کرد با بازوی دوست
یعنی نمی توان با دوست ستیزه کرد
زنده باشی

ر.غ در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۰۱ دربارهٔ امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۶۱:

سلام امیر معزی در این مصراع این جهان چون باغ و ما همچون نهالیم و درخت، دقیقا از ناصر خسرو الهام گرفته است که: خلق همه یکسره نهال خدایند

حمید در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۳۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۷:

ببخشید پنجه نتوان کردن با بازوی دوست یعنی چه؟ کنایه است؟

خراسانی در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۴۶ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » فی التوحید باری تعالی جل و علا » فی التوحید باری تعالی جل و علا:

بسم الله الرحمن الرحیم
بیشتر به مزاح می‌ماند!
دماغ و حوصلۀ پاسخ نیست. به جهت نامی که در مجازی از حقیر مانده، برای رفع بهتان فقط عرض می‌کنم، از هیچ منبعی استفاده نکرده‌ام.
والسلام
مجتبی خراسانی

یه بنده خدا در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۴۴ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱ - یکشب با قمر:

هر کس که عیال از گذری یافته امشب / در سعی فراموشی گاو گذر اینجاست

مختار در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۱۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۵۶ - در تفسیر این حدیث مصطفی علیه‌السلام کی ان الله تعالی خلق الملائکة و رکب فیهم العقل و خلق البهائم و رکب فیها الشهوة و خلق بنی آدم و رکب فیهم العقل و الشهوة فمن غلب عقله شهوته فهو اعلی من الملائکة و من غلب شهوته عقله فهو ادنی من البهائم:

شیخ بهائی شعری به همین مضمون دارند:
چند و چند از حکمت یونانیان؟
حکمت ایمانیان را هم بدان
چند زین فقه و کلام بی‌اصول
مغز را خالی کنی، ای بوالفضول
صرف شد عمرت به بحث نحو و صرف
از اصول عشق هم خوان یک دو حرف

مهدی در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۴۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۵۹:

باسلام خدمت دوستان.
در مورد اون دوستی که بقیه رو ابله خطاب کرده بگم که معمولا نادان ادب ندارد! در مورد شعر هم باید از خود بطلب درست باشه چراکه میگه همه چیز از فکر ادم شروع میشه و سپس دنیارو تغییر میده. مفهوم این شعر بارها و بارها در کتاب برایان تریسی با نام فکرتو عوض کن تا دنیاتو تغییر بدی هم اومده...

نادر.. در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۴۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۳:

از حد چو بشد دردم در عشق سفر کردم
یا رب چه سعادت‌ها کز این سفرم آمد..

اسماعیل فرازی در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۳۲ دربارهٔ حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۰:

مصرع آخر
"با چون نزاری و الهی این بل عجب بازی چرا"
به نظرم خطای تایپی و یا نسخه ای بوده که همینجور نوشته شده یکی در کلمه و الهی که به نظر می رسه بایستی والهی باشه به معنی سرگشته و عاشق و شیدا شاعر می خواهد بگوید با نزاری که کنایه است و تخلص اوست و واله و شیدایی چون او این بوالعجب بازی که بل عجب نوشته شده و به نظرم خطاست بوالعجب. اگر بل عجب به معنی بلکه عجب بازی در آرودن باشه شعر را از استقامت در میاره. به قول علما والله اعلم

شهرام در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۳۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۳۷ - حکایت ماجرای نحوی و کشتیبان:

ای کاش بجای اینهمه صغری و کبری بافتن ادبی به زبان ساده و روان اول شعرها رو معنی کردید بعد ارایه فضل می نمودید!!!

... در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۵۱ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۹:

من نسخه چاپی فعلا در دسترس ندارم، اما احتمالا باید اشتباه تایپی باشه.
غارت دین می کنند آن کافران نیم مست
صحبت از چشمان (جمع) هست و فعل (می کنند) هم جمع اومده، پس کافر (مفرد) علاوه بر اختلال در وزن، معنا رو هم مختل می کنه.
با احترام

۱
۳۰۳۹
۳۰۴۰
۳۰۴۱
۳۰۴۲
۳۰۴۳
۵۵۲۲