بخش ۱۶۵ - ایثار کردن صاحب موصل آن کنیزک را بدین خلیفه تا خونریز مسلمانان بیشتر نشود
چون رسول آمد به پیش پهلوان
داد کاغذ اندرو نقش و نشان
بنگر اندر کاغذ این را طالبم
هین بده ورنه کنون من غالبم
چون رسول آمد بگفت آن شاه نر
صورتی کم گیر زود این را ببر
من نیم در عهد ایمان بتپرست
بت بر آن بتپرست اولیترست
چونک آوردش رسول آن پهلوان
گشت عاشق بر جمالش آن زمان
عشق بحری آسمان بر وی کفی
چون زلیخا در هوای یوسفی
دور گردونها ز موج عشق دان
گر نبودی عشق بفسردی جهان
کی جمادی محو گشتی در نبات
کی فدای روح گشتی نامیات
روح کی گشتی فدای آن دمی
کز نسیمش حامله شد مریمی
هر یکی بر جا ترنجیدی چو یخ
کی بدی پران و جویان چون ملخ
ذره ذره عاشقان آن کمال
میشتابند در علو همچون نهال
سبح لله هست اشتابشان
تنقیهٔ تن میکنند از بهر جان
پهلوان چه را چو ره پنداشته
شورهاش خوش آمده حب کاشته
چون خیالی دید آن خفته به خواب
جفت شد با آن و از وی رفت آب
چون برفت آن خواب و شد بیدار زود
دید که آن لعبت به بیداری نبود
گفت بر هیچ آب خود بردم دریغ
عشوهٔ آن عشوهده خوردم دریغ
پهلوان تن بد آن مردی نداشت
تخم مردی در چنان ریگی بکاشت
مرکب عشقش دریده صد لگام
نعره میزد لا ابالی بالحمام
ایش ابالی بالخلیفه فیالهوی
استوی عندی وجودی والتوی
این چنین سوزان و گرم آخر مکار
مشورت کن با یکی خاوندگار
مشورت کو عقل کو سیلاب آز
در خرابی کرد ناخنها دراز
بین ایدی سد و سوی خلف سد
پیش و پس کم بیند آن مفتون خد
آمده در قصدجان سیل سیاه
تا که روبه افکند شیری به چاه
از چهی بنموده معدومی خیال
تا در اندازد اسودا کالجبال
هیچکس را با زنان محرم مدار
که مثال این دو پنبهست و شرار
آتشی باید بشسته ز آب حق
همچو یوسف معتصم اندر زهق
کز زلیخای لطیف سروقد
همچو شیران خویشتن را واکشد
بازگشت از موصل و میشد به راه
تا فرود آمد به بیشه و مرجگاه
آتش عشقش فروزان آن چنان
که نداند او زمین از آسمان
قصد آن مه کرد اندر خیمه او
عقل کو و از خلیفه خوف کو
چون زند شهوت درین وادی دهل
چیست عقل تو فجل ابن الفجل
صد خلیفه گشته کمتر از مگس
پیش چشم آتشینش آن نفس
چون برون انداخت شلوار و نشست
در میان پای زن آن زنپرست
چون ذکر سوی مقر میرفت راست
رستخیز و غلغل از لشکر بخاست
برجهید و کونبرهنه سوی صف
ذوالفقاری همچو آتش او به کف
دید شیر نر سیه از نیستان
بر زده بر قلب لشکر ناگهان
تازیان چون دیو در جوش آمده
هر طویله و خیمه اندر هم زده
شیر نر گنبذ همیکرد از لغز
در هوا چون موج دریا بیست گز
پهلوان مردانه بود و بیحذر
پیش شیر آمد چو شیر مست نر
زد به شمشیر و سرش را بر شکافت
زود سوی خیمهٔ مهرو شتافت
چونک خود را او بدان حوری نمود
مردی او همچنین بر پای بود
با چنان شیری به چالش گشت جفت
مردی او مانده بر پای و نخفت
آن بت شیرینلقای ماهرو
در عجب در ماند از مردی او
جفت شد با او به شهوت آن زمان
متحد گشتند حالی آن دو جان
ز اتصال این دو جان با همدگر
میرسد از غیبشان جانی دگر
رو نماید از طریق زادنی
گر نباشد از علوقش رهزنی
هر کجا دو کس به مهری یا به کین
جمع آید ثالثی زاید یقین
لیک اندر غیب زاید آن صور
چون روی آن سو ببینی در نظر
آن نتایج از قرانات تو زاد
هین مگرد از هر قرینی زود شاد
منتظر میباش آن میقات را
صدق دان الحاق ذریات را
کز عمل زاییدهاند و از علل
هر یکی را صورت و نطق و طلل
بانگشان درمیرسد زان خوش حجال
کای ز ما غافل هلا زوتر تعال
منتظر در غیب جان مرد و زن
مول مولت چیست زوتر گام زن
راه گم کرد او از آن صبح دروغ
چون مگس افتاد اندر دیگ دوغ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به داستان یک پهلوان و عشق او اشاره دارد. در ابتدای داستان، رسولی از سوی شاه نر به او پیام میآورد و او را به همراهی دعوت میکند. پیغام نشان میدهد که پهلوان باید از بت پرستی دست بردارد. اما در ادامه، عشق او به یک زیبا دختر (شبیه زلیخا) او را مجذوب میکند و حالتی از تشنگی عشق به او دست میدهد.
عشق مانند دریای عمیق او را دربر میگیرد و به او احساس فقدان و ناامیدی از دست دادن معشوق را تلقین میکند. پهلوان سردرگم میشود و در احساس عمیق خود غرق میگردد. او به چالش کشیده میشود و در میانه نبردی با شیر نر که نماد قدرت است، قرار میگیرد. در این چالش، او با شجاعت و بیباکی به مبارزه میپردازد و در نهایت موفق میشود.
متن به چالشهای درونی و بیرونی عشق و قدرت اشاره دارد و نشان میدهد که چگونه عشق میتواند انسان را به سوی خطرات برساند و در عین حال باعث ظهور زندگی جدید و حیات درونی او شود. همچنین، بر این نکته تأکید دارد که عشق در نهایت میتواند منجر به ایجاد ارتباط عمیقتر و وحدت بین انسانها شود.
هوش مصنوعی: زمانی که پیامبر به نزد پهلوان رسید، نامهای را به او داد که در آن نشانهها و علامتهایی وجود داشت.
هوش مصنوعی: به این کاغذ نگاه کن، من این را میخواهم. اگر ندهی، اکنون من برتر هستم.
هوش مصنوعی: زمانی که پیامبری arrived، آن پادشاه گفت: چهرهای زیبا کمتر بگیر و بلافاصله این را ببرید.
هوش مصنوعی: من در زمانهای زندگی میکنم که دینداران به غیر خدا میپرستند و در این میان، کسی که بت میپرستد، از نظر من به پرستش خداوند نزدیکتر است.
هوش مصنوعی: زمانی که پیامبر آن قهرمان را آورد، او به زیباییاش عاشق شد.
هوش مصنوعی: عشق همچون دریایی است که آسمان بر آن سایه انداخته و در آن کفهایی ایجاد شده که یادآور زلیخا و عشقش به یوسف است.
هوش مصنوعی: اگر عشق نبود، جهان از شدت فشار و تلاطم دچار فساد و خرابی میشد. عشق مانند نیرویی است که به زندگی معنی و حرکت میبخشد.
هوش مصنوعی: چه زمانی تو به حالت جامد و بیجان خود پایان دادی و در گیاهان حل و محو شدی؟ چه زمانی روح تو فدای نام و یاد تو شد؟
هوش مصنوعی: روحت را فدای آن لحظه کن که از باد نسیمی، مریم را حامله ساخت.
هوش مصنوعی: هر کس در جایی ماند و آرامش خود را حفظ کرده است، مانند یخی در حال ذوب شدن به نظر میرسد. به خاطر این که به دور و برش توجهی ندارد و مانند ملخی که به جستجوی غذا میپردازد، در حرکت است.
هوش مصنوعی: عاشقان هر کدام به صورت آهسته و پیوسته به سوی مقام و کمال خود حرکت میکنند، مانند درختانی که به آرامی رشد میکنند و به بالا میروند.
هوش مصنوعی: خدای را تسبیح میگویند و آنها به علت روح و جانشان، از تن خود پاک میکنند.
هوش مصنوعی: پهلوان چرا وقتی که به راهی فکر میکند، به دلش شوری میآید که کاشتن محبت را دوست دارد؟
هوش مصنوعی: چون آن خوابیده به خواب، تصویری را دید، با آن تصویر یکی شد و از او اشکالی به وجود آمد.
هوش مصنوعی: زمانی که خواب رفته بود و ناگهان بیدار شد، متوجه شد که آن دختری که در خواب دیده بود، در واقعیت وجود ندارد.
هوش مصنوعی: گفت که من هیچ آب و برکاتی از خود ندارم و برایم جای افسوس دارد که از魅魅 (جاذبه) آن کسی که عشق میدهد، بهرهمند شدهام.
هوش مصنوعی: مردی که قویهیکل است، اما در واقعیت او هیچ نیکنویسی و مردانگی ندارد. او فقط در ظواهر خود را مینمایاند و در باطن هیچگونه ویژگیهای واقعی مردانگی را ندارد.
هوش مصنوعی: عشق او به قدری قوی و بیپروایی دارد که هرگونه محدودیتی را دریده و با تمام وجود ایفای نقش میکند، مانند اینکه در هیاهوی شادی و بیخیالی خود را به پرواز درآورده باشد.
هوش مصنوعی: من در عشق و محبت، به مقامی رسیدم که برایم وجود و عدم هیچ تفاوتی ندارند و همچون کسی که به خلیفهای با اهمیت مینگرد، در این حال و هوا زندگی میکنم.
هوش مصنوعی: به شدت احساساتی و پرشور هستی، پس بهتر است با کسی که تجربه و دانش دارد، مشورت کنی.
هوش مصنوعی: در اینجا به این موضوع اشاره شده است که مشورت و عقل به تنهایی نمیتوانند در مشکلات موثر باشند، و این ناکامیها باعث میشود که انسانها به حالت بدی دچار شوند و در نهایت اثرات منفی آنها بر زندگیاشان نمایان شود.
هوش مصنوعی: در میان حوادث و دشواریها، آن کسی که به خدا دلباخته است، به راحتی میتواند به آینده نگاه کند و از آنچه در حال و گذشتهاش میگذرد، بیتوجه باشد. او در مسیر خود پیش میرود و کمتر به مسائل اطرافش توجه میکند.
هوش مصنوعی: سیل سیاه آمده تا به جان انسان حمله کند و میخواهد که شیری را که در چاه است، بر زمین بیندازد.
هوش مصنوعی: چرا برای من خیال وجود نداشتن را به نمایش میگذارند تا مانند کوه سیاه، سنگینی و غم را بر من تحمیل کند؟
هوش مصنوعی: هیچکس را نباید با زنان نزدیک کرد و رابطهای برقرار کرد، زیرا این دو مانند پنبه و آتش هستند؛ یعنی میتوانند به سرعت مشکل یا خطر ایجاد کنند.
هوش مصنوعی: باید آتش دل را با آب حقیقت خاموش کرد، مانند یوسف که در برابر سختیها و چالشها ایستادگی کرد و از آنها جان سالم به در برد.
هوش مصنوعی: از زیباییهای زلیخا میتوان به لطف و ظرافت او اشاره کرد که همچون شیران، قدرت و شدت واپسین خود را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: شخصی از موصل برمیگردد و در مسیر حرکت، به جنگل و مرتع میرسد.
هوش مصنوعی: عشق او به قدری شعلهور است که او نمیداند زمین کجاست و آسمان کجا.
هوش مصنوعی: آن محبوب قصد کرد به خیمه او برود، پس عقل و اندیشه را رها کن و از فرمانروا بترس.
هوش مصنوعی: وقتی که شهوت در این مسیر طغیانی میکند، عقل تو مثل فجیعترین چیزها میشود.
هوش مصنوعی: در برابر دیدگان او که به شدت پرشور و آتشین است، حتی صد نفر از خلفا و بزرگان نیز مانند مگس به شمار نمیآیند.
هوش مصنوعی: وقتی که شلوارش را درآورد و در میان پای زن نشست، آن مرد عاشق زنان شد.
هوش مصنوعی: زمانی که ذکر و یاد خدا به سمت محل قرار میرفت، روز قیامت و صدای غلغله از لشکر برخاست.
هوش مصنوعی: بلند شو و با شجاعت به سوی صف مقابل برو، همانطور که آتش در دستان توست.
هوش مصنوعی: شیر نر سیاه ناگهان از نیستان ظاهر شد و بر دل لشکر ترس و وحشت انداخت.
هوش مصنوعی: عربها مانند دیوی خشمگین به شدت فعال و در هم ریختهاند، و هر نوع مکانی را بهم زدهاند.
هوش مصنوعی: شیر نر در فضایی گسترده و بدون وقفه مانند موج دریا به جلو حرکت میکند و از خطاهای خود در پرواز احتیاط میکند.
هوش مصنوعی: پهلوان با شجاعت و بدون ترس به سوی شیر رفت، مانند شیر نر که در حالت مستی به سر میبرد.
هوش مصنوعی: با شمشیر ضربهای به او زد و سرش را برید، سپس به سرعت به سمت خیمهٔ زن زیبا رفت.
هوش مصنوعی: او به خاطر زیبایی و جذابیت خودش، مانند یک حوری به نظر میرسد و مردی که او را میبیند نیز به همین شکل تحت تاثیر قرار میگیرد و مثل او محکم و استوار باقی میماند.
هوش مصنوعی: او با آن شیر قوی و چالشبرانگیز مواجه شد، ولی مرد همچنان ایستاده بود و بر زمین نیفتاد.
هوش مصنوعی: آن معشوق زیبا و دلنشین از داشتن چنین مردی در شگفتی مانده است.
هوش مصنوعی: با او به خاطر شهوت هماهنگ شدند و در آن لحظه، این دو روح به هم پیوستند.
هوش مصنوعی: از پیوند و ارتباط این دو روح با یکدیگر، از عالم غیب حالتی جدید و روحی دیگر پدید میآید.
هوش مصنوعی: اگر از طریق درست و سالمی پیش بروی و به اصولی که یاد گرفتی پایبند باشی، نتیجه مطلوبی خواهی گرفت. اما اگر از راههای نادرست و فریبدهنده استفاده کنی، به جایی نخواهی رسید.
هوش مصنوعی: هرجا دو نفر به دو انگیزه محبت یا دشمنی در کنار هم قرار بگیرند، یک فرد سوم به وجود خواهد آمد که میتواند به آن وضعیت افزوده شود.
هوش مصنوعی: اما در عالم غیب، اشکالی به وجود میآید که وقتی به سمت دیگر نگاه کنی، آنها را در نظر میآوری.
هوش مصنوعی: نتایج حاصل از ارتباطات و شرایطی که تو به وجود آوردهای، نشاندهندهی تأثیراتی هستند. پس آهسته از هر نشانهای خوشحال نشو و مطمئن باش که نتیجهگیریهای فوری ممکن است نادرست باشند.
هوش مصنوعی: منتظر باش آن زمان خاص را که وابستگیهای نیک را به حقیقت و اصالت خود وصل کند.
هوش مصنوعی: هر یک از این پدیدهها و موجودات، نتیجهی اعمال و شرایط خاصی هستند و هرکدام به نوعی شکل و صدای خاص خود را دارند.
هوش مصنوعی: صدای آنها به ما میرسد از آن خوشگذرانی، ای کسی که از ما غافل شدهای، سریعتر بیا.
هوش مصنوعی: در انتظار چیزی که در دسترس نیست، جان مرد و زن در حال فراق و جدایی است. ای مولانا، زودتر قدم بردار و به ما ملحق شو.
هوش مصنوعی: از آن صبح دروغین، او باز راه خود را گم کرد و مانند مگسی به داخل دیگ دوغ افتاد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۱۰ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.