ضیا احمدی در ۱۷ روز قبل، شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۱۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷۶:
درود فراوان و سپاس از آقای مجید آخته برای خوانش پسندیدهشان، با پیشنهاد بینشان موافقم و ویرایش مصرع دوم از بیت سوم را از سوی ایشان در سامانه بارگذاری کردم.🙏
دکتر صحافیان در ۱۷ روز قبل، شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۲۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۴:
به دور لاله قدح گیر و بیریا میباش
به بوی گل، نفسی همدم صبا میباش(۲۷۴)
هنگام بهار و رویش لالهها شراب بنوش، از ظاهرآرایی دور شو! با بوی گلها، لحظهای با نسیم بهاری همنفس شو!(ایهام: گردی لاله و دور قدح و چرخیدن جان)
۲- نمیگویم که تمام سال میپرست باش! سه ماه شراب بخور و نه ماه دیگر پارسایی کن( ایهام و معما: سه ماه بهار مراد باشد با توجه به بیت نخست-طنز برای ریشخند زاهد که همین سه ماه بهار است!)
۳- آنگاه که پیر و مراد عشق، تو را به شراب راهنمایی کند، بنوش و از آن بخشایش خداوند را جستجو کن!(ایهام و ارتباط با بیت قبل)
۴- اگر میخواهی چون جمشید از رازها آگاه شوی، با جام جهانبین درونت همراه شو!(ایهام جام جهانبین: پیر مرشد- پیر درونی)
۵- گرچه کار جهان همانند غنچه بسته و پیچیده است تو مانند باد بهار گشایشگر باش!(معرفی ذات جهان و اندرزی دلانگیز و شاعرانه)
۶-در این جهان به دنبال وفاداری نباش! اگر سخنم را نمیپذیری، بیهوده به دنبال سیمرغ و اکسیر باش(ایهام: هر که جسته است آنها را پیدا نکرده- اگر بیابی هم بیوفایی جهان را جبران نمیکند و سرانجامت مرگ است)
۷- از ناآشنایان طریقت و ناآگاهان پیروی نکن! بلکه با رندان پاکیزه آگاه همنشین شو!(خانلری: رندان آشنا)
آرامش و پرواز روح
دکتر صحافیان در ۱۷ روز قبل، شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۷:
فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش
گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش(۲۷۷)
بلبل عاشق همیشه به پیوستن به گل میاندیشد و گل به عشوهگری در کار عاشقی(تزاید شوق)
۲- تمام دلبری و دلربایی در عاشقکشی نیست، معشوق بلندمرتبه آن است که نگرانی عاشق خدمتکار خویش را داشته باشد.
۳- رواست که خون در دل یاقوت به جوش آید، آنگاه که سفالینه بیارزشی رونقش را از بین ببرد(ایهام: کسانی که با فریب، هنر خود را بر صاحبان هنر برتری دادهاند و...)
۴- بلبل زیبایی صدایش را از مدد و فیض گل فراگرفته وگرنه این همه ترانه و سرود در منقار او ودیعه نهاده نشده است(نمونهای دیگر نظیر لعل و خزف)
۵- ای رقیب که از کوچه معشوقه ما عبور میکنی، بترس که دیوارش سرت را خواهد شکست(ایهام: اگر معشوق حال خوش باشد آنکه به ادعا و اجبار بخواهد به آن برسد آسیب میبیند)
۶- خدایا معشوق ما را که شوق چندین کاروان دل همراهیاش میکند با سلامتی احاطهاش کن!
۷-ای دل عاشق! همنشین شدن با آسودگی گرچه خوشایندت شده اما جانب عشق بسیار گرامی است با وجود سختیهای بیحدش کوتاهی نکن!
۸- صوفی میگسار خوش است که کلاهش کج شده است دو جام دیگر به او بده تا سربندش نیز پریشان شود و بیفتد.
۹- محبوب من! دل حافظ را که به دیدن چهره بیمثالت انس گرفته، نازپرورده دوران شیرین وصال است، آزارش نده!
آرامش و پرواز روح
امیرحسین صدری در ۱۷ روز قبل، شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۰۴ در پاسخ به ایرج آبشار دربارهٔ ملکالشعرا بهار » تصنیفها » مرغ سحر (در دستگاه ماهور):
تلمیح داره به اشعار بیدل دهلوی که توش از واژه مرغ زیاد استفاده میکنه
البته فکر کنم
کوروش در ۱۷ روز قبل، شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۲:۲۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۹۲ - قصهٔ عبدالغوث و ربودن پریان او را و سالها میان پریان ساکن شدن او و بعد از سالها آمدن او به شهر و فرزندان خویش را باز ناشکیفتن او از آن پریان به حکم جنسیت و همدلی او با ایشان:
سایه برده او و خاکش سایهمند
صد هزاران زنده در سایهٔ ویند
منظور از مصرع اول چیست ؟
کوروش در ۱۷ روز قبل، شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۲:۰۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۹۱ - رجوع کردن به قصهٔ طلب کردن آن موش آن چغز را لبلب جو و کشیدن سر رشته تا چغز را در آب خبر شود از طلب او:
آن یکی موری گرفت از راه جو
مور دیگر گندمی بگرفت و دو
دو چیست ؟
به در ۱۷ روز قبل، جمعه ۱۸ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۵۲ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵۶:
برپزد یا فرا شوبد به چه معناست؟
به در ۱۷ روز قبل، جمعه ۱۸ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۴۲ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵۶:
درود،آیا بن از شما دوستان کسی بن اکنون فعل خستن را میداند؟
بردیا در ۱۷ روز قبل، جمعه ۱۸ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۲۴ دربارهٔ نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۱:
سرگرانی در بیت آخر درست هست
ضیا احمدی در ۱۷ روز قبل، جمعه ۱۸ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۱۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۷۹:
متناسب با منبع کاغذی گنجور که
«کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶» تصویر ۱۳۷۷ است، مصرع اول بیت دوم باید بهشرح زیر اصلاح شود:
«پیش از رخ تو طالب معنی بودم»
یادآوری کنم که مصرع مذکور را کلیات دیوان شمس با مقدمه و تصحیح محمد عباسی نیز همینگونه آورده است.
ویرایش متن را هم پیشنهاد کردهام.🙏
سیدمحمد جهانشاهی در ۱۷ روز قبل، جمعه ۱۸ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۰۰ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۱:
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۱
چون بادِ صبا ، سویِ چمن تاختن آورد
گویی به غنیمت ، همه مُشکِ ختن آوردزان تاختنش ، یوسفِ دل گر نشد افگار
پس از چه سبب ، غرقه به خون پیرهن آورداَشکالِ بدایع ، همه در پردهٔ رشکند
زین شکل ، که از پرده برون یاسمن آوردهرگز ز گُل و مُشک ، نیفتاد به صحرا
زین بوی ، که از نافه به صحرا سمن آوردصد بیضهٔ عنبر ، نخرد کَس به جُوی نیز
زین رسم ، که در باغ کنون نسترن آوردهر لحظه صبا ، از پیِ صد رازِ نهانی
از مشک برافکند و به گوشِ چمن آوردآن راز به طفلی ، همه عیسی صفتان را
در مهد ، چو عیسی به شکَر در سخن آوردچون کرد گلِ سرخ عرق ، از رخِ یارم
آبی چو گلابَش ، ز صفا در دهن آوردلاله چو شهیدان ، همه آغشته به خون شد
سر از غمِ کم عمریِ خود ، در کفن آورداوّل ، نفس از مُشک ، چو عطّار همی زد
آخر ، جگری سوخته دلتر ، ز من آورد
بهار .م در ۱۷ روز قبل، جمعه ۱۸ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۱۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۳:
ممنون از شرح و تفسیر آقا رضای عزیز (علی ساقی)
بنده از اولین غزل حافظِ جان با ایشون و گنجور عزیز همراه هستم
سیدمحمد جهانشاهی در ۱۸ روز قبل، جمعه ۱۸ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۱۴ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۰:
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۰
بی لعلِ لبت ، وصفِ شکَر مینتوان کرد
بی عکسِ رُخت ، فهمِ قمر مینتوان کردچون صدقه ستانی است شکَر ، لعلِ لبت را
وصفِ لبِ لعلت ، به شکَر مینتوان کردمویی ز میانِ تو ، نشان مینتوان داد
صفری ز دهانِ تو ، خبر مینتوان کردبرگِ گُلت آزرده شود ، از نظرِ تیز
زان در رخِ تو ، تیز نظر مینتوان کردچون زلفِ تو ، زیر و زبَریِّ همه خلق است
بی زلفِ تو ، دل زیر و زبَر مینتوان کرددر واقعهٔ عشقِ رُخت ، از همه نوعی
کردیم بسی حیله ، دگر مینتوان کرداین کار ، به افسانه به سر مینتوان برد
وافسانهٔ عشقِ تو ، ز بَر مینتوان کرداز تو کمری مینتوان بست ، به صد سال
چون با تو به هم ، دست و کمر مینتوان کردبی توشهٔ خونِ جگرم ، گر نخوری تو
در وادیِ عشقِ تو ، سفر مینتوان کردگفتی چو بسوزم جگرت ، آنِ تو باشم
این سوخته را ، سوختهتر مینتوان کردگفتی تو که مرغِ منی ، آهنگ به من کن
آهنگ ، بدین بال و بدین پَر نتوان کردکِی در تو رسم ، گِردِ تو دریایِ پُر آتش
چون قصدِ تو ، از بیمِ خطر مینتوان کردبی اشکِ چو خونم ، ز غمِ نقشِ خیالت
نقّاشیِ این رویِ چو زر ، مینتوان کردترکِ غمِ تو کرد مرا ، اشکِ چنین سرخ
در گردنِ هندوی ، بصر مینتوان کردچون هر چه که آن پیشِ من آید ، ز تو آید
از آتشِ سوزنده ، حذر مینتوان کرددر پایِ غم ، از دستِ دلِ عاشقِ عطّار
افتاده چنانم ، که گذر مینتوان کرد
Heydar Barsam در ۱۸ روز قبل، جمعه ۱۸ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۳۶ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۴۸ - جولای خدا:
موجودی که ارزشمندی آن وابسته به دیگران باشد چه موجود اسفباریست !؟ آرتورشوپنهاور
محمد جعفرزاده در ۱۸ روز قبل، جمعه ۱۸ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۶:۴۵ در پاسخ به فرشته بایمانی نژاد دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۶:
به خاطر دیگر آثار فیض کاشانی در گنجور مثل شوق مهدی ، به شخصه بنده مطمئن هستم که این غزل هم برای حضرت مهدی (عج) است !
فرشته پورابراهیمی در ۱۸ روز قبل، جمعه ۱۸ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۲۸ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۱۱:
ادمها اغلب اینطور فکر میکنن که زیبا بودن در یک زمینه براشون کافیه، کسی که صورت زیبا داره به باطنش اهمیت نمیده و خودش رو تربیت نیکو نمیکنه به همین خاطر میتونه تندخو و تلخ گفتار باشه و ازین کارها ابایی نداشته باشه! و کسی که ظاهر نیکو نداره سعی میکنه با باطن نیکو و مردممداری و مهرجویی، زیبایی رو درون خودش پدید بیاره و اینجوری تایید جمع رو بدست بیاره.
و جالب اینه که ادمها میدونن زیبایی سبب پذیرش اونها در جمع هست و چه خوبه که ادمها در عین توجه به زیبایی ظاهر به زیبایی درون و باطن هم توجه داشته باشن و خودشون رو درست تربیت کنن و درست بسازند.
هومن رسولی در ۱۸ روز قبل، جمعه ۱۸ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۱۸ در پاسخ به سعید دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۰۷:
سلام.
با نظر آقا سعید موافقم.
احمد خرمآبادیزاد در ۱۸ روز قبل، جمعه ۱۸ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۴۵ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۶ - قصیدهٔ مرآت الصفا، در حکمت و تکمیل نفس:
«اوحیٰ ربک» در بیت 82 اشاره دارد به آیه 68 از سورۀ نحل.
کیخسرو در ۱۸ روز قبل، جمعه ۱۸ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۶:۴۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶:
بیت ۴: آب روی ایهام: اعتبار/عرق/شادابی
آتش در ارغوان ایهام: از حسادت سوخت/ سرخیاش از انعکاس چهره توست (ذوالنور)
بیت ۶: مفتول: خم اندر خم، تاب داده
بیت ۷: خاک استعاره از گرده گل. خاک در دهان کنایه از پشیمان شدن (حمیدیان)
حمیدرضا م در ۱۷ روز قبل، شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۷: