کوروش در ۲۱ روز قبل، جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۴۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۳۷ - رجوع کردن به قصهٔ پروردن حق تعالی نمرود را بیواسطهٔ مادر و دایه در طفلی:
داده من ایوب را مهر پدر
بهر مهمانی کرمان بیضرر
داده کرمان را برو مهر ولد
بر پدر من اینت قدرت اینت ید
یعنی چه ؟
کوروش در ۲۱ روز قبل، جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۳۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۳۶ - کرامات شیخ شیبان راعی قدس الله روحه العزیز:
عاجزی و خیره کن عجز از کجاست
عجز تو تابی از آن روز جزاست
یعنی چه ؟
محمد مهدی شاه سنایی در ۲۱ روز قبل، جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۳۷ دربارهٔ اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۱:
نبینی تا قیامت خواب ویرانی اگر دانی
چه معماریست در دل ها علی بن ابی طالب
سیدمحمد جهانشاهی در ۲۱ روز قبل، جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۳۱ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۲:
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۲
تا دلِ لایعقل ام ، دیوانه شد
در جهانِ عشقِ تو ، افسانه شدآشنایی یافت ، با سُودایِ تو
وز همه کارِ جهان ، بیگانه شدپیشِ شمعِ رویِ چون خورشیدِ تو
صد هزاران جان و دل ، پروانه شدمرغِ عقل و جان ، اسیرِ دامِ تو
همچو آدم ، از پیِ یک دانه شدنه ، که مرغِ جان ، ز خانه رفته بود
رَه بیاموُخت و به سوی خانه شدبود تردامن در اوّل ، چون زنان
وآخر ، اندر کارِ تو ، مردانه شدمردیَش این بود ، کاندر عشقِ تو
مست پیش ات آمد و دیوانه شدمیندانم تا دلِ عطّار ، هیچ
شد تو را شایسته هرگز یا نشد
محمدرضا رادمهر در ۲۱ روز قبل، جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۵۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۷:
بسیار نباشد دلی از دست بدادن
از جان رمقی دارم و هم برخی جانت
به نظر میرسد استاد منزوی گوشه چشمی به این بیت داشته اند وقتی میفرمایند :
ذره جان من این جرم غبار آلوده
برخی جان تو خورشید بلند اختر باد
Farrukhan در ۲۱ روز قبل، جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۵۹ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۱ - سرآغاز:
در بیت ۴
گوسپند به جای گوسفند
بهتر نیست؟
پسند
گوسپند
اقبال کاظمی در ۲۱ روز قبل، جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۱۹ در پاسخ به Neeknaam دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵۲:
درست میفرمایید
کوروش در ۲۱ روز قبل، جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۵:۵۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۳۶ - کرامات شیخ شیبان راعی قدس الله روحه العزیز:
عجزها داری تو در پیش ای لجوج
وقت شد پنهانیان را نک خروج
یعنی چه ؟
کوروش در ۲۱ روز قبل، جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۵:۵۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۳۶ - کرامات شیخ شیبان راعی قدس الله روحه العزیز:
مقریان را منع کن بندی بنه
یا معلم را به مال و سهم ده
یعنی چه ؟
کوروش در ۲۱ روز قبل، جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۵:۳۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۳۴ - وسوسهای کی پادشاهزاده را پیدا شد از سبب استغنایی و کشفی کی از شاه دل او را حاصل شده بود و قصد ناشکری و سرکشی میکرد شاه را از راه الهام و سر شاه را خبر شد دلش درد کرد روح او را زخمی زد چنانک صورت شاه را خبر نبود الی آخره:
مرغ دولت در عتابش بر طپید
پردهٔ آن گوشه گشته بر درید
یعنی چه ؟
گوشه گشته یعنی چه ؟
کوروش در ۲۱ روز قبل، جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۵:۲۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۳۴ - وسوسهای کی پادشاهزاده را پیدا شد از سبب استغنایی و کشفی کی از شاه دل او را حاصل شده بود و قصد ناشکری و سرکشی میکرد شاه را از راه الهام و سر شاه را خبر شد دلش درد کرد روح او را زخمی زد چنانک صورت شاه را خبر نبود الی آخره:
صد بیابان زان سوی حرص و حسد
تا بدانجا چشم بد هم میرسد
یعنی چه ؟
کوروش در ۲۱ روز قبل، جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۴۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۳۳ - متوفی شدن بزرگین از شهزادگان و آمدن برادر میانین به جنازهٔ برادر کی آن کوچکین صاحبفراش بود از رنجوری و نواختن پادشاه میانین را تا او هم لنگ احسان شد ماند پیش پادشاه صد هزار از غنایم غیبی و غنی بدو رسید از دولت و نظر آن شاه مع تقریر بعضه:
ای گواره خانه را ضیق مدار
تا تواند کرد بالغ انتشار
یعنی چه ؟
کوروش در ۲۱ روز قبل، جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۴۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۳۳ - متوفی شدن بزرگین از شهزادگان و آمدن برادر میانین به جنازهٔ برادر کی آن کوچکین صاحبفراش بود از رنجوری و نواختن پادشاه میانین را تا او هم لنگ احسان شد ماند پیش پادشاه صد هزار از غنایم غیبی و غنی بدو رسید از دولت و نظر آن شاه مع تقریر بعضه:
گرچه ما زین ناامیدی در گویم
چون صلا زد دست اندازان رویم
مصرع دوم یعنی چه ؟
کوروش در ۲۱ روز قبل، جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۳۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۳۳ - متوفی شدن بزرگین از شهزادگان و آمدن برادر میانین به جنازهٔ برادر کی آن کوچکین صاحبفراش بود از رنجوری و نواختن پادشاه میانین را تا او هم لنگ احسان شد ماند پیش پادشاه صد هزار از غنایم غیبی و غنی بدو رسید از دولت و نظر آن شاه مع تقریر بعضه:
دایما خاقان ما کردست طو
گوشمان را میکشد لا تقنطوا
یعنی چه ؟
کوروش در ۲۱ روز قبل، جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۳۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۳۳ - متوفی شدن بزرگین از شهزادگان و آمدن برادر میانین به جنازهٔ برادر کی آن کوچکین صاحبفراش بود از رنجوری و نواختن پادشاه میانین را تا او هم لنگ احسان شد ماند پیش پادشاه صد هزار از غنایم غیبی و غنی بدو رسید از دولت و نظر آن شاه مع تقریر بعضه:
که رسم یا نارسیده ماندهام
ای عجب با من کند کرم آن کرم
یعنی چه ؟
کوروش در ۲۱ روز قبل، جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۳۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۳۳ - متوفی شدن بزرگین از شهزادگان و آمدن برادر میانین به جنازهٔ برادر کی آن کوچکین صاحبفراش بود از رنجوری و نواختن پادشاه میانین را تا او هم لنگ احسان شد ماند پیش پادشاه صد هزار از غنایم غیبی و غنی بدو رسید از دولت و نظر آن شاه مع تقریر بعضه:
چون بریشم خاک را برمیتنند
خاک در چشم ممیز میزنند
یعنی چه ؟
کوروش در ۲۱ روز قبل، جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۳۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۳۳ - متوفی شدن بزرگین از شهزادگان و آمدن برادر میانین به جنازهٔ برادر کی آن کوچکین صاحبفراش بود از رنجوری و نواختن پادشاه میانین را تا او هم لنگ احسان شد ماند پیش پادشاه صد هزار از غنایم غیبی و غنی بدو رسید از دولت و نظر آن شاه مع تقریر بعضه:
خم روان کرده ز سحری چون فرس
کرده کرباسی ز مهتاب و غلس
یعنی چه ؟
کوروش در ۲۱ روز قبل، جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۲۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۳۳ - متوفی شدن بزرگین از شهزادگان و آمدن برادر میانین به جنازهٔ برادر کی آن کوچکین صاحبفراش بود از رنجوری و نواختن پادشاه میانین را تا او هم لنگ احسان شد ماند پیش پادشاه صد هزار از غنایم غیبی و غنی بدو رسید از دولت و نظر آن شاه مع تقریر بعضه:
رنگ باقی صبغة الله است و بس
غیر آن بر بسته دان همچون جرس
مصرع دوم یعنی چه ؟
کوروش در ۲۱ روز قبل، جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۱۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۳۳ - متوفی شدن بزرگین از شهزادگان و آمدن برادر میانین به جنازهٔ برادر کی آن کوچکین صاحبفراش بود از رنجوری و نواختن پادشاه میانین را تا او هم لنگ احسان شد ماند پیش پادشاه صد هزار از غنایم غیبی و غنی بدو رسید از دولت و نظر آن شاه مع تقریر بعضه:
عاد را با دست حمال خذول
همچو بره در کف مردی اکول
یعنی چه؟
امیرحسین صدری در ۲۱ روز قبل، جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۱۶:۵۰ در پاسخ به ابراهیم دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸: