گنجور

حاشیه‌ها

سام معاشر در ‫۱۵ روز قبل، شنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۵:۲۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۳:

امیدوارم به کمک عزیزان متخصص تمام اشعار این بزرگان رو به انگلیسی ترجمه کنیم، حتما اگر کسانی کلمات و چینش بهتری رو در نظر دارن بفرمایند‌ تا ویرایش کنم. سپاس.

Some ponder deeply along the path of faith,    Others, imagine that they are in the certainties way,

I fear that one day, a voice will cry out, 'O unknowing ones, neither this path nor that.

 

محمدآصف جوادی در ‫۱۵ روز قبل، شنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶:

در بیت سوم تکرار حرف "خ" موسیقی درونی به وجود آورده‌است. چنان‌که حافظ در جای دیگر حرف"ج" را برای همین منظور تکرار کرده است: " جان بی جمال جانان میل جهان ندارد."

محمدآصف جوادی در ‫۱۵ روز قبل، شنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۱۸ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۱۲ - حکایت:

ادر و ادرار از دور و دوران گرفته شده‌است. سعدی که می‌فرماید: "مرا در نظامیه ادرار بود" یعنی شهریه و مستمری بود که در بازه زمانی مشخص ( مثلاً ماهانه) تکرار می‌شده است. چنان‌که حافظ به ساقی می‌گوید: "...ادر کأساً و ناولها" یعنی در جمع و در بزم دوستان، دور بزن و پیمانه‌ها را پرکن. اکتفا به یک‌بار نکن.

غلی اصغری در ‫۱۵ روز قبل، شنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۵۳ در پاسخ به اسحاق دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۳:

آقای اسحاق این شعری که شما آوردی ایراداتی داره مثل قافیه سخنها ز  با  پرواز یا قافیه وحی و نهی و حتی سبکی شعر در برخی ابیات که بعیده از فردوسی باشه

به در ‫۱۵ روز قبل، شنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۴۳ در پاسخ به محمد مهدی فتح اللهی دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۸۶:

در وصف سپاه ایرانیان بوده نه لشکر افراسیاب.

آرش محمدی در ‫۱۵ روز قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۲۹ در پاسخ به م.ح دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵:

چرا کلا یه چیز دیگه میگی 😐

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۱۵ روز قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۰۱ دربارهٔ سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۱۰۹ - حکایت:

به استناد دو نسخه خطی مجلس به شماره 13924 و 36765، مصرع نخست بیت سوم چنین است: «چو از انفاس من مردم ملول است»

بنابراین، با بازنویسی بیت سوم به شکل «چو از انفاسِ من مردم ملول است/دمِ گرمت همه جایْ قبول است»، تناقض کنونی از بین می‌رود و معنی کل بیت می‌شود: «در حالی که مردم از نَفَسِ من افسرده‌اند، دَمِ گرم تو همه جا پذیرفتنی است». چنین معنایی با ادامه متن، یعنی پاسخ مجمر به شمع، کاملا سازگار.

 

*******************************

حتی آسموسن و وهمن در کار بسیار دقیق خود، «مردم» را «هر دم» دیده‌اند (به دلیل شباهت فریبنده «های میمی» با خود «میم»)! دیگران نیز همگی، فریب این شباهت را خورده‌اند! انگار در روزی سرد و یخبندان، همه در یک نقطه از سراشیبی تنگ پایشان بلغزد! البته خوشبختانه وجود تفاوت در آغار مصرع اول بیت سوم در نسخه آقای وفایی («چو از انفاس»)، باعث شد این مصرع با دقت و وسواس بیشتری بررسی شود.

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۱۵ روز قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۵۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۶:

کنون باید آژیر بودن دلیر

که در مهرگان بچه دارد به زیر

 

بچه دارد  یا پرورد به زیر به چه ماناست?

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۱۵ روز قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۵۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۶:

بیامد  دگر شیر  غران دلیر

همی جفت او بچه پرورد زیر

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۱۵ روز قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۴۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۶:

چو بینم رخِ سیبِ بیجاده رنگ

شود آسمان  همچو پشتِ پلنگ

 

این بیت به چه ماناست?

ر.غ در ‫۱۵ روز قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۲۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۷:

من گر تو به بلخ شهریاری

در خانهٔ خویش شهریارم - ناصر خسرو

ر.غ در ‫۱۵ روز قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۲۱ دربارهٔ شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۹۶:

من گر تو به بلخ شهریاری

در خانهٔ خویش شهریارم - ناصر خسرو

مهدی در ‫۱۵ روز قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۴۴ دربارهٔ ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۰ - در مدح سلطان ابراهیم یا سیف الدوله محمود بن ابراهیم:

«ژاله‌رانان»

دکتر میلاد عظیمی در یادداشتی در دهلیز تلگرام خود درباره اصطلاحی در آداب و رسوم مردم هند اشاره کرده اند:

مصراع دوم بیت یازدهم در هر دو چاپ دیوان ابوالفرج چنین است: «ژاله‌ را نان ز کشت‌ها به فسون». دکتر دامغانی دربارۀ این بیت نوشته‌اند:«مجموعا یعنی ژاله‌ای که بر دشمنان می‌بارد آن‌چنان ژاله‌ای نیست که تبدیل به "نان" گردد کنایه از اینکه موجب برکت و سعادت باشد بلکه ژاله‌ای است که موجب ادبار و بیچارگی می‌گردد» (۲).

    اول بگویم که ژاله در این ابیات یعنی تگرگ. شاعر ادعا کرده که با به تخت نشستن ممدوح، بلا ابر خواهد شد و چنان تگرگی از ابر بلا خواهد بارید که پشت کفر و کفار را می‌شکند. منظور از کافران هندیان هستند. به تصریح شاعر ، ممدوح، به هندوستان لشکر می‌کشد.
 در بیت دوم هم اصلا سخن از «نان» نیست. سخن از «ژاله‌رانان» است که تعبیر غریب و ناشناخته‌ای است. در حدود جستجوهای ناچیزم این تعبیر را ندیده‌ام.  در لغتنامۀ دهخدا و برخی فرهنگ‌هایی که مراجعه کرده‌ام نیامده است. در ذیل فرهنگ‌های فارسی استاد رواقی هم نیست. 
     مفاد بیت این است: این ژاله که از میغ بلا خواهد بارید از آن دست تگرگ‌هایی نیست که «ژاله‌رانان» با افسون و جادو از کشت‌زارها می‌گردانند و  دور می‌کنند و درنتیجه مانع صدمه رسیدن به باغ و مزرعه می‌شوند. 

 خب این یعنی چه؟ «ژاله‌رانان» کیستند؟ بیت به چه نکته‌ای اشاره دارد؟

    می‌دانیم که ابوالفرج رونی مدتی در هند زیست و محتملاً با آداب و رسوم مردم هند آشنا بود. از سوی دیگر ابوریحان بیرونی فرموده که مردم هند اصولاً به افسون و عزیمت ایمان و تمایل فراوان داشتند (۳). موضوع این بیت نیز به افسون و نیرنگ هندیان برمی‌گردد.      
     گردیزی  - مورخ قرن پنجم که در تاریخ نفیسش مطالب ارزشمندی دربارۀ «معارف هندوان» دارد – نوشته که یکی از انواع و اقسام افسون‌ها و طلسمات برهمنان و افسونگران هندی مربوط به ژاله/ تگرگ بوده است:

 « از خوانش‌های ایشان که بس عجب است یکی بستن ژاله است و "راندن" آن از جایی به جایی و بذین سبب دیه‌ها و جای‌ها مقاطعه ستانند و از ژاله نگاه دارند و سال‌به‌سال مقاطعۀ خویش بستانند و اگر کسی امتناع کند، ژاله را بر زمین او رانند»(۴). این را هم بنویسم که در جهان‌نامه (تألیف۶۰۵ ) نیز آمده که براهمۀ هندوستان «همی دعوی کنند که افسون‌ها کنیم و بدان مقصودها برآریم چون... بستن باران و تگرگ بر ناحیتی یا دیهی» (۵).

 می‌بینیم که اصلا «ژاله‌رانی» و تگرگ را از جایی به جایی راندن انگار  یک شغل شده بود و مناسبات اقتصادی خاصی داشته است!! مردم از آسیبی که تگرگ به زال‌وزندگیشان می‌زد ،وحشت داشتند و رندان از ترس و تشویش مردم استفاده می‌کردند و مقاطعه و پول معیّن می‌ستاندند و تعهد می‌دادند که تگرگ بر باغ و مزرعۀ مشتری نبارد. اگر هم کسی این پول را نمی‌داد برهمنان فسون می‌خواندند و ابر ژاله‌بار را به زمین او می‌راندند تا بر باغ او ببارد!
بارید به باغ او تگرگی
از گلبن او نماند برگی


پانوشت:
۱. دیوان ابوالفرج رونی به تصحیح دکتر محمود مهدوی دامغانی، ص ۱۲۶؛ نیز چاپ چایکین،ص۱۰۴ با قدری اختلاف.
۲. دیوان ابوالفرج رونی،ص۳۹۱.
۳. تحقیق ماللهند، ترجمۀ صدوقی سها، ج۱، ص۱۵۱.
۴. زین‌الاخبار، تصحیح رضازاده ملک،صص۴۱۰-۴۱۱؛ تصحیح حبیبی، دنیای کتاب، ص۶۱۵.
۵. تصحیح ریاحی، ص۱۱۳.

جلال ارغوانی در ‫۱۵ روز قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۳۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲:

تا که نسبت می دهند بر روی دلبر باغ گل

کس نمی یابد چو سعدی بلبل خوش گوی را

جلال ارغوانی در ‫۱۵ روز قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۱۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:

قصه سعدی همه عالم گرفت

چون که شده بادل وجان آشنا

 

سعمن در ‫۱۵ روز قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۰۰ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳:

  یا

مفعول مفاعلن مفاعیل فعل

مستفعل فاعلات مستفعل فع

مفعولن فاعلات مفعولن فع

حبیب شاکر در ‫۱۵ روز قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۳۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:

باسلام خدمت دوستان.تضمین طنز گونه این غزل استاد غزل 

«صلاح کار کجا و من خراب کجا»

«ببین تفاوت کار از کجاست تا به کجا»

اگرچه حاصل سوزش بود کباب اما 

چلوکباب کجا ؟سینه کباب گجا ؟

نشان پاکی ولطف و  صفاست آب ،ولی 

شنا در آب کجا ؟دیده پر آب کجا ؟

به زیر سقف روند حین باد و بارش و برف

ولیک کاخ کجا؟ کلبه خراب کجا ؟

همیشه غرق شدن در نتیجه یکسان نیست 

غریق خواب کجا؟ غرق منجلاب کجا ؟

سکوت اگر شکند فرق میکند با چه 

به ناز یار کجا؟ جیغ آنجناب کجا ؟

چو آدمی به بیان اشرف خلایق گشت 

کلام ناب کجا ؟حرف بی حساب کجا ؟

مگر نه هست جهان جمله برحساب و کتاب

تو را کتاب کجا و مرا حساب کجا ؟

مگر نه قسمت ما از ازل شده معلوم 

بسان اسب دگر این همه شتاب کجا ؟

سپاس از همه عزیزان

 

 

 

 

میوند ر. خویشکی در ‫۱۵ روز قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۱۵ دربارهٔ اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۲۵:

این شعر در وزن «فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن» سروده شده است.

میوند ر. خویشکی در ‫۱۵ روز قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۱۲ دربارهٔ اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۶:

با درود. این شعر در وزن «فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن» سروده شده است.

حمیدرضا در ‫۱۵ روز قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۱۹ دربارهٔ ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۶۳۹:

یادداشت جناب رسته جمع‌آورندهٔ کتاب برای گنجور:

این غزل در کتاب قطعهٔ ۲۵ بود، اینک به بخش غزلیات منتقل شد.

۱
۲۲
۲۳
۲۴
۲۵
۲۶
۵۲۶۱