سپیدآر در ۱۶ روز قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۴۲ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:
بسیار زیبا و پند آموز
علی صابر نیک واقف در ۱۶ روز قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۴۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۳:
سلام در جواب دوست عزیز
حیدر شمسعلی
در غزل های عاشقانه ،جز خود شاعر نمیتواند بگوید که غزل صرفا و مطلقا در وصف کیست ،شاید اشاراتی در غزل خواننده را به سمت سویی ببرد اما شاید در حد احتمال و گمان باشد.
لکن در غزل های عاشقانه
گاها الله، پیامبرصلی الله علیه و اله والسلم، اهل بیت علیهم السلام،استاد، و انکه شاعر سودا و تمنای او را دارد میتوان خطاب شاعر قرار بگیرد.
سروش در ۱۶ روز قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۰۱ دربارهٔ جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۳:
گفتم که به هجر از دل شوق تو شود زایل
فی الهجر مضی عمری والشوق کما کانا
فوق العاده...
کوروش در ۱۶ روز قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۶:۵۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۰۸ - منازعت امیران عرب با مصطفی علیهالسلام کی ملک را مقاسمت کن با ما تا نزاعی نباشد و جواب فرمودن مصطفی علیهالسلام کی من مامورم درین امارت و بحث ایشان از طرفین:
گفت پیغامبر که وقت امتحان
آمد اکنون تا گمارد گردد عیان
گمارد باید تبدیل به گمان شود
لطفا اصلاح کنید
کوروش در ۱۶ روز قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۶:۵۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۰۸ - منازعت امیران عرب با مصطفی علیهالسلام کی ملک را مقاسمت کن با ما تا نزاعی نباشد و جواب فرمودن مصطفی علیهالسلام کی من مامورم درین امارت و بحث ایشان از طرفین:
در زمان ابری برآمد ز امر مر
سیل آمد گشت آن اطراف پر
مر یعنی چه
فرهود در ۱۶ روز قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۵:۳۲ دربارهٔ سعدالدین وراوینی » مرزباننامه » باب ششم » داستانِ طبّاخِ نادان:
نظارگیان: حضار، حاضران.
توابِل: جمع تابل. مصالح و مواد اولیه پخت غذا. در بعضی لغتنامهها منحصرا به معنی ادویهجات آمدهاست.
بپرداخت: آماده کرد، (در اینجا یعنی پخت)
راستاراست: برابر، به مقدار مساوی.
سیَر: جمع سیرت.
فرهود در ۱۶ روز قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۵:۱۵ دربارهٔ سعدالدین وراوینی » مرزباننامه » باب ششم » داستانِ خنیاگر با داماد:
کریمه: زن صاحب کرامت.
عَرس: ماندن در شادی (جشن و سرور)
ولیمه: طعام عروسی.
... دعد در فراقِ رباب ...: دعد و رباب نام دو شخص عاشق و معشوق است.
نقرات: اصطلاحی است در موسیقی؛ نغمات مرکبند از نقرات و ایقاعات (از رسائل اخوان الصفا). اما در اینجا گویا به معنی جمع نَقره باشد به معنی بشکنزدن از شادی.
... در ثوانی و ثوالثِ حرکات با مثالث و مثانیِ او : از اصطلاحات علم موسیقی هستند.
پردهشناس: موسیقیدان.
مُضیف: صاحب مهمانی، میزبان، مهماندار.
مفوّض: واگذار.
Svz KzG در ۱۶ روز قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۴:۳۲ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷:
این بود عزیزم؟
این بود آنچه که باید؟
نه ... :)
سهراب شکیبا در ۱۶ روز قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۴:۰۶ دربارهٔ نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۹۷:
جبلی نام مستعار یا در واقع تخلص یکی از دشمنان تصوف است . قم در واقع فعل امر در زبان عربی از ثلاثی مجرد قوم یا همان فعل قام یقوم می باشد که به معنی برخیز و در کنایه می تواند به معنای برخیز و برو پی کارت استفاده شده باشد . هی جزو حرف ندا در زبان پارسی است. مانند وقتی به کسی هوی با تو هستم! البته در زبان انگلیسی هم این حرف ندا را داریم. مثلا گفته می شود !!hey you
جواد مظفری در ۱۶ روز قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۳۰ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۷ - امید و نومیدی:
سلام دوستان در این شعر بسیار زیبا به نظرم در بیت سوم هم بجای "سپاهی" "سیاهی" درست باشد. اگر توجه بفرمایید در ابیات پایین تر هم سیاهی را در مورد نومیدی به کار میبرد.
آینهٔ صفا در ۱۶ روز قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۲۵:
From your eyes, absolute Magic I have learned
From your love, candle of the soul I have burned
From my affairs, evil eyes may be kept
For, on your face, my gaze shall be fixed
Mahmood Shams در ۱۶ روز قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۰۷ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۲ - انتخابات:
دوستان گرامی کسی می داند جناب بهار
کدام شعر حضرت سعدی مد نظرشان بوده !!؟
گفته سعدی شیراز بر این حال گواست !؟
.فصیحی در ۱۶ روز قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۵۸ در پاسخ به برگ بی برگی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۴:
بسیارعالی بود
محمد مهدی در ۱۶ روز قبل، پنجشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۴۲ دربارهٔ ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ٢ - غزل:
با سلام
چرا این غزل در بخش مثنویات می باشد؟
یار سیستانی در ۱۶ روز قبل، پنجشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۱۷ دربارهٔ ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۲۳ - حق استاد:
به به!
واقعا حق ِ استاد نکو دانستن / حیف استاد به من یاد نداد!!
Zohre در ۱۶ روز قبل، پنجشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۵۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷:
با درود
برداشت من این است :
به این گله و شکایتهاو دوریها پایان بده و برگرد چون مردمکچشممن (که زیبایی و جمال بی مانند تو را دیده و از عمق آن با خبر است) باعثشد که من خرقه زهد و ریای خود را که باعث دوری توبود بیرون بیاورم و مردمکچشمم که شاهد بیرون آوردن خرقه ام بود به شکرانه این کندن خرقه ، که باعثبازگشت تو می شود ، سوخت یعنی گریه کرد . ( کنایه از حالتی که سوزش چشم باعثسرازیری اشکمی شود)
لطفا نظرتان را بفرمایید.
محمد مهدی فتح اللهی در ۱۶ روز قبل، پنجشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۵۹ دربارهٔ فرخی یزدی » دیوان اشعار » دیگر سرودهها » شمارهٔ ۱۶ - تهران - آذربایجان:
در طول تاریخ به خاک آزربایجان ظلم بسیاری شده.اما سر خم نکردند
گزنفون در ۱۶ روز قبل، پنجشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۵۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۲۹:
بعضی از دوستان در مورد چاپهایی از دیوان شمس بر اساس نسخه فروزانفر سخن گفتهاند که حاوی دهها و بلکه صدها غزل بیش از تعداد غزلهایی است که در گنجور آمده! جا دارد به این عزیزان یادآوری کنم که چاپهای متفرقه بسیاری از دیوان شمس توسط ناشران گوناگون منتشر شده که اغلب تک جلدی یا دو جلدی هستند و روی جلد عموم آنها نوشته شده "بر اساس" چاپ فروزانفر یا "بر اساس" نسخه فروزانفر یا "بر اساس" تصحیح فروزانفر؛ مانند شاهنامههایی که بر روی آنها نوشته شده "بر اساس" چاپ مسکو (عبارت "بر اساس"، اسم رمز چاپهای جعلی است). هیچ کدام این چاپها در مجامع آکادمیک دارای کمترین اعتباری نیستند و نسبت دادنشان به مرحوم فروزانفر علاوه بر آنکه دروغی است برای فریب مشتری و کسب درآمد برای ناشر، بیانگر این واقعیت تلخ نیز هست که عالمان و محققان واقعی مانند فروزانفر در این مرز و بوم تا چه اندازه مظلوم و بیدفاعند و هیچ قانون یا مجری قانونی از حرمت و اعتبارشان محافظت نمیکند و هر مدعی کذابی میتواند تکهای از منزلتشان را ببُرد و تبدیل به پول کند و در جیبش بگذارد. این ناشران عزیز موجودات چندان عجیب و غریبی نیستند؛ از سیاره دیگری نیز نیامدهاند. همینجا در دل همین کامنتها عزیزانی را مشاهده میکنیم که به صرف تمایلات مذهبی و فرقهای یا حتی سیاسی اصرار دارند که باید یاوههایی مثل این دو غزل را از آن مولانا دانست بدون آنکه کمترین اطلاعی از اصول تصحیح متون و نسخهشناسی داشته باشند. این حجم از ادعای قاطع حقیقتاً مایه حیرت و شگفتی است. امروز با این همه نظارت و قانون و وسایل ارتباطی و دسترسی آسان به اطلاعات، کتاب چاپ میکنند و تصحیح آنرا به کسی نسبت میدهند که روحش هم از آن بیخبر است؛ حال این عزیزان انگار همین حجت برایشان کافی است که فلان غزل دویست سال پیش در چاپ سنگی هندوستان به نام مولانا آمده باشد! گویی از آشفتهبازار نسخههای خطی اطلاعی ندارند! بامزهتر آنکه نظر اجتهادی هم میدهند که این غزل با تفکرات مولانا سازگار است! جا دارد نیکلسون سر از خاک برآورد و در مقابل این متخصصین مولویشناس سر ارادت بر آستان ادب بساید و دوباره به خاک فروبرود! این ناشران عزیز هم با همین قبیل اغراض به اضافه اغراض مادی و به پشتوانه فقر مفرط علمی اقدام به چاپ این کتابها میکنند و چون میدانند بدون توسل به نامهای بزرگ بارشان بار نمیشود نام بزرگمردی چون فروزانفر را با گشادهدستی خرج اغراضشان میکنند. معتبرترین چاپ دیوان شمس تحت عنوان «کلیات شمس یا دیوان کبیر» با تصحیحات و حواشی بدیع الزمان فروزانفر در ده مجلد توسط انتشارات امیرکبیر منتشر شده است و حاوی 3129 غزل، 44 ترجیع، دو قطعه در بخش مستدرکات، و 1983 رباعی است به اضافه فرهنگ نوادر و فهرست آیات و احادیث و قوافی و اعلام. روش تصحیح ایشان به این صورت بوده که ده یا یازده نسخه از قدیمترین نسخ دیوان را که عمدتاً توسط مریدان با واسطه مولانا در حلقههای دراویش مولویه کتابت شده گرد آورده و تمام آنها را بی آنکه غزل یا حتی بیتی را حذف بکند در متن خود آورده بگونهای که متن چاپی، نسخهای است مشتمل بر کلیه اشعاری که در این نسخههای خطی آمده. اکنون مسلم است که بسیاری از این غزلها متعلق به سلطان ولد یا شمس مغربی یا شاعری دیگر است اما چون بنای فروزانفر گزارش دقیق و کامل این نسخهها بوده آنها را در متن آورده است. بنابراین در چاپ فروزانفر هم اشعاری هست که مصححین بعدی آنها را حذف خواهند کرد با اینحال این دو غزل غالیانه در چاپ فروزانفر نیامده که معنیاش این است که در هیچیک از نسخههای قدیمیِ موجود و شناختهشده اثری از آنها نیست و سر و کلهشان ناگهان در جُنگها و نسخههای متأخر پیدا شده آنهم احتمالا در زمان صفویه که ایدئولوژی سیاسی حاکم همچون ویروسی به جان قلم کاتبان و نسخهنویسان افتاده بود. اگر غزلی در نسخههای قدیمی نباشد فاقد اعتبار است حتی اگر سبک سخن و فضای فکری آن با سبک و سیاق مولانا و فضای فکری او سنخیتی داشته باشد که البته این دو غزل از این لحاظ هم فرسنگها با ساحت مولانا فاصله دارند و دامان حضرتش از ننگ این غلوهای کورکورانه که نه وقار عرفانی دارند نه ارزش ادبی و زیباییشناختی مبراست؛ کافیست این دو غزل را مقایسه کنید با «از علی آموز اخلاص عمل» در مثنوی تا دریابید «علیِ» مولانا سیصد سال نوری از بت ناموزونی که در این دو قطعه تراشیدهاند بدور است. غزل نغز و پرمغز:
روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
با آنکه هم بافت سخن و هم فضای فکری آن با مولانا سنخیت دارد و هم غزلی متعالی و باشکوه است و حاوی ارزشهای ادبی فراوان است صرفاً به این دلیل که در نسخ قدیم نیامده در چاپ فروزانفر هم نیامده و در مجامع رسمی ادبی کسی به خود جرأت نمیدهد آنرا متعلق به مولانا بداند، «الله مولانا علی» که جز پارهای هذیانات سست و غالیانه بیش نیست و دوستانی که سینه چاک میدهند تا با توسل به آن مولانا را نیز به کارخانه شیعهتراشی خود ببرند میتوانند قابش کنند و بر سردر خانهشان بکوبند.
محمد مهدی فتح اللهی در ۱۶ روز قبل، پنجشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۴۹ در پاسخ به سپیتامن آرین دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۸۶:
بیت اول رو فردوسی برای وصف لشگر افراسیاب سروده
مهدی پور در ۱۵ روز قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۴۷ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶: