محسن زمانی در ۲۳ روز قبل، یکشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۲۴ در پاسخ به حوسن عمی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۶:
مولوی چنین چیزایی نگفته
M Kh در ۲۳ روز قبل، یکشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۰۴ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » مسمطات » تضمین قطعهٔ سعدی:
گلی آمد که دنیا را خبر کرد بقیع مادرش از سیم و زر کرد چو چشمم را به رویش مفتخر کرد کمال همنشین در من اثر کرد وگرنه من همان خاکم که هستم
صادق در ۲۳ روز قبل، یکشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۴۵ دربارهٔ عطار » پندنامه » بخش ۵ - در بیان مخالفت نفس اماره:
سلام،قبلا روی واژه کلیک میکردم،لغت نامه باز میشد،ولی الان چیزی که میاد،لغت نامه انگلیسی به فارسی و بلعکس میاد،لطفا منو راهنمایی کنی
مسکین در ۲۳ روز قبل، یکشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۲۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۵ - انکار کردن موسی علیه السلام بر مناجات شبان:
سلام
این شعر را شهرام ناظری در آهنگ موسی و شبان خونده است وارد نکردید
صادق در ۲۳ روز قبل، یکشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۱۶ دربارهٔ عطار » پندنامه » بخش ۵ - در بیان مخالفت نفس اماره:
سلام،خیلی خوشحالم که چنین سایتی داریم،از بانیان این حرکت مقدس کمال تشکر را دارم،دوست دارم این شعر عطار را خودم بخوانم
احمدرضا نظری چروده در ۲۳ روز قبل، یکشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۲۹ دربارهٔ جامی » بهارستان » روضهٔ پنجم (در عشق و ذکر حال عاشقان) » بخش ۸:
وزیر وی به نخاسی درآمد یعنی وزیر رشید به بازاربرده فروشان واردشد.
Shurideh در ۲۳ روز قبل، یکشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۰۲ در پاسخ به رضا از کرمان دربارهٔ عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت غافلی که عود میسوخت:
کاملاً درسته
اینطور بخوانید: کفرِ من، ویمانِ من از عشق اوست
شهرام . در ۲۳ روز قبل، یکشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۴۲ در پاسخ به شایق دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷:
جناب شایق ، همچنان سپاسگزارم
محمد تدینی در ۲۳ روز قبل، یکشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۱۱ دربارهٔ ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۷ - مرثیه:
ابوالحسن خان صبا که از دوستان نزدیک ایرج میرزا بود در این باره نوشته:
اوقاتی که ایرج در خراسان بوده اشعاری در ذم عاشورا ساخت و جهت مرحوم پدرم کمال السلطنه فرستاد. پدرم بیاحتیاطی نمود و آن اشعار را در محضر دوستان خواند. طبعاً در مجالس اشخاصِ خوش حافظه هستند که فوراً حفظ میشوند. کمکم به گوش شاهزادهٔ متخلص به پروانه رسید، چون مرد مذهبی بود برآشفت و دو نفر سید خرافی را مأمور کشتن ایرج نمود.
«رنود خیراندیش» ایرج را از ماجرا مطلع مینماید. هر چند ایرج از مرگ وحشتی نداشت لیکن از بلوا و شورش و کشتن با افتضاح متوحش بود. از این رو شرح ما وقع را نزد حضرت آیتاللهزاده که معروف به آقازاده، فرزند آخوند خراسانی، بود برد. آقازاده در خراسان دارای شخصیت و اهمیت بهسزایی بود. به ایرج دستور میدهد که بیانیه صادر و اشعار فوق را استنکاف نماید و ضمناً مرثیهای هم بسازد. ایرج به دستور فوق عمل کرده و نتیجه خشم و غضب مردم را کاست و تیر پروانه به سنگ خورد... در عارفنامه میگوید:
در ایران تا بود ملا و مفتی/ به روز بدتر از این هم بیفتی
فقط یکوقت یک آزاده بینی/ یکی چون آیتاللهزاده بینی…
محمد تدینی در ۲۳ روز قبل، یکشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۵۵ دربارهٔ ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۸۱ - انتقاد از قمه زنان:
ابوالحسن خان صبا که از دوستان نزدیک ایرج میرزا بود در این باره نوشته:
اوقاتی که ایرج در خراسان بوده اشعاری ساخت و جهت مرحوم پدرم کمال السلطنه فرستاد. پدرم بیاحتیاطی نمود و آن اشعار را در محضر دوستان خواند. طبعاً در مجالس اشخاصِ خوش حافظه هستند که فوراً حفظ میشوند. کمکم به گوش شاهزادهٔ متخلص به پروانه رسید، چون مرد مذهبی بود برآشفت و دو نفر سید خرافی را مأمور کشتن ایرج نمود.
«رنود خیراندیش» ایرج را از ماجرا مطلع مینماید. هر چند ایرج از مرگ وحشتی نداشت لیکن از بلوا و شورش و کشتن با افتضاح متوحش بود. از این رو شرح ما وقع را نزد حضرت آیتاللهزاده که معروف به آقازاده بود برد. آقازاده در خراسان دارای شخصیت و اهمیت بهسزایی بود. به ایرج دستور میدهد که بیانیه صادر و اشعار فوق را استنکاف نماید و ضمناً مرثیهای هم بسازد. ایرج به دستور فوق عمل کرده و نتیجه خشم و غضب مردم را کاست و تیر پروانه به سنگ خورد...
در ایران تا بود ملا و مفتی/ به روز بدتر از این هم بیفتی
فقط یکوقت یک آزاده بینی/ یکی چون آیتاللهزاده بینی…
محمد مهزیار اولیائی در ۲۳ روز قبل، یکشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۵۹ در پاسخ به حسن دربارهٔ حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۷:
دقیقا چه تغییری؟
این دو عین همند
بهروز سعیدی در ۲۳ روز قبل، یکشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۰۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۹۵:
درود
پیشنهاد میکنم این شعر را با صدای ملکوتی خانم هایده گوش کنید.
زهرا غلامی در ۲۳ روز قبل، یکشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۵۷ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۱:
چقدر قشنگ دلبری می کنه عراقی.🥲🌱
جعفر عسکری در ۲۳ روز قبل، یکشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۲۰ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۲۴:
سلام. این رباعی هم به نام مهستی است:
دوشم (دستم) بگرفت آن نگار سرمست
کز دست من دلشده نتوانی جست
گفتم که: شب است! دستم از دست بدار
تا با تو نگیردم کسی دست به دست
منابع: نزهه المجالس و خلاصه الاشعار
محمدرضا در ۲۳ روز قبل، یکشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۴۹ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان:
این بیت حسن تعلیل دارد. یعنی خورشید چون عاشق دختر مسیحی شده است صورتش زرد است ( در ادبیات فارسی معمولا عاشقان به دلیل مریض احوال بودن زرد روی هستند)
بهار در ۲۳ روز قبل، یکشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۵۳ در پاسخ به ابراهیم دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳۸:
بخدا که ما چند ساله می گیم منظورِ حضرت مولانا از شمس فقط خداوند هست و این در خیلی از غزلیاتش مشهوده ولی نمیفهمم چرا بقیه متوجه نمیشن ...ممنون از درک شما👌🏻
Shurideh در ۲۳ روز قبل، یکشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۰۶:۵۴ در پاسخ به علی میراحمدی دربارهٔ عطار » پندنامه » بخش ۹ - در سیرت ملوک:
ببخشید از کجاش مشخصه؟
این اثر مگه چشه؟
Manoochher Hooshi در ۲۳ روز قبل، یکشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۰۶:۱۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۴:
دوستان درود
عاج چه رنگی دارد ..از سرتا پایش مثال عاج صیقلی و سفید بود
سپهدار تازی سرراستان
منظور ان فرمانده و ارتش داران مهراب از راستی و بدرستی سخن گفت که شرمنده ما اجازه نمیدیم که دخترمان که مثل جفتمان میماند باتو پارتی کنه
شایدم نمیخواسته پارتی کنه فقط ببینه
و ایین و روش و عرفشون که تازی بودن اجازه نمیداد چون عاقبت خوبی نداشت
فرهود در ۲۳ روز قبل، یکشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۰۴:۰۷ در پاسخ به *Nasha دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹:
مولانا در جای دیگر نیز شیرجو را به معنی شیرخوار و جویندهی شیر بکار برده است:
وقتِ طفلیام که بودم شیرجو
*Nasha در ۲۳ روز قبل، یکشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۲۳ در پاسخ به محمد اردستانی دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹:
[ماده اینجا به معنی بی جان] اگر جان داری به قوه ی آن شاه به رقص در بیا
[جوش در رفتن: در جوش رفتن. جوشیدن و غَلَیان پیدا کردن] مانند شیر مادر جوشش و حرکت داشته باش