رضا از کرمان در ۳ ماه قبل، شنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۵۵ در پاسخ به ابراهیم حاجمحمدی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴:
جناب حاج محمدی سلام
بنده در هیچ فرهنگ لغتی این معنی که شما فرمودید یعنی گیسوی گره زده ندیدم امکان داره راهنمایی بفرمایید .
رضا از کرمان در ۳ ماه قبل، شنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۵۲ در پاسخ به زینب روزبهانی فر دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴:
سلام
زینب خانم گرامی فراز به معنی بالا میباشد وربطی به باز وبسته بودن درب ندارد.
دکتر صحافیان در ۳ ماه قبل، شنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۰۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳:
هبچگاه صورت زیبایت که در صفحه دلم حک شده است،از میان نمیرود.آری از خاطرم آن بلند زیبای خرامنده نخواهد رفت.( حصرت حق را مثل نیست ولی مثال هست. رایت ربی فی احسن صوره شاهد این معنی است تمهیدات ص ۵۸، ۷۶، ۲۹۴
در محل دیگر فرمود: شب معراج پروردگارم را به صورت نوجوانی مجعدمو دیدم-ترجمه رساله قشیریه ص ۱۳۱ تمهیدات ص ۳۲۱-)
۲- هیچگاه تخیل دهان شیرینت، از خاطر جان من عاشق، با ستم زمان و غصه زمانه نخواهد رفت.
۳- آری پیمان عشق من و تو پیمانی ازلی با سر زلفت بود و دلم هیچگاه از این پیمان دست برنمیدارد.
۴- غم عشقت چنان شیرین و به یاد ماندنی است که هر چیزی جز آن از دلم پاک میشود جز آن.
۵- آری عشق تو در دل و جانم چنان خانه کرده است که اگر قالب تهی کنم نیز از جانم نمیرود.
۶- دلم اگر پی زیبارویان میرود عذرش را بپذیرید درد عشق دارد و درمان پیش ایشان است.
۷- اما اگر میخواهید مثل حافظ سرگردان عشق نشوید، دل به زیبارویان ندهید و به دنبال آنها نروید.
این غزل در نسخه خانلری نیست.
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح
حمید در ۳ ماه قبل، شنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۴۶ در پاسخ به نيكومنش دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲:
شب قدر از دیرباز جزو اعتقادات اعراب حتی قبل از اسلام بوده است . میگفتند دراین شب تقدیر سال بعد شما چیده می شود . اینکه در این شب بیدار می مانند و قرآن به سر می گیرند و به در گاه خدا ناله میکنند که خدایا موقع نوشتن تقدیر ما این وضع تضرع و التماس مارا ببین و خوب بنویس ، بطور کلی با هیچ عقل سالمی جور در نمیاد جز تفکر مذهبی آخوندها . مگر سنی ها در شب قدر قرآن به سر میگیرند و تا صبح بیدارند ؟ این رسوم اخیرا وارد شده و من مطمینم در زمان حافظ چیزی به نام شب بیداری قدر و قرآن به سر نداشتیم
فرهود در ۳ ماه قبل، جمعه ۲۶ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۴۰ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۳۹ - داستان عیسی:
خندهٔ بیم و امید یعنی آنچه که امروزه بعضا خنده عصبی میگویند، خندهای که از روی شادی و خرسندی نیست.
فرهود در ۳ ماه قبل، جمعه ۲۶ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۵۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸:
محمدبگ: اسم شخص خاصی بوده و در اینجا مجازا به معنی آدم محترم و مورد احترام در جامعه بکار رفته است.
بگ لقبی از القاب و عنوانهای اجتماعی بوده پایینتر از خان.
حفیظ احمدی در ۳ ماه قبل، جمعه ۲۶ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۴۰ دربارهٔ هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۱:
این غزل دقیقا بر دلم نشست.
سید مهدی سودمند در ۳ ماه قبل، جمعه ۲۶ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۲۵ در پاسخ به احسانی راد دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۰۶:
فعلاتن آخر دارای اختیار شاعری میباشد
رضا از کرمان در ۳ ماه قبل، جمعه ۲۶ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۵۴ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۱ - قصیده:
درود بر یک ایرانی عزیز
بدانک یعنی بدان که
شاد باشی
محمد علی کبیری در ۳ ماه قبل، جمعه ۲۶ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۳۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۶ - عتاب کردن حق تعالی موسی را علیه السلام از بهر آن شبان:
بهتر است این بیت به شرح ذیل و با علامت سکون نوشته شود
من نکردم پاک،از تسبیحشان
پاک هم ایشان شوند و درفشان
یک ایرانی در ۳ ماه قبل، جمعه ۲۶ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۱۹ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۱ - قصیده:
میشه لطفا راهنمایی کنید که معنای "بدانک" در بیت دوم چیست؟
حبیب شاکر در ۳ ماه قبل، جمعه ۲۶ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۲۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۹:
سلام بر یاران
یاران همه رفته اند و من جا ماندم
بی همدل و همزبان و هم پا ماندم
افسوس که بین آشنایانی چند
بی نقطه اشتراک تنها ماندم
سپاس از همراهان همیشگی
برمک در ۳ ماه قبل، جمعه ۲۶ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۲۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱۰ - بنیاد نهادن کتاب:
دل روشن من چو برگشت از اوی
سوی تخت شاه جهان کرد روی
که این نامه را دست پیش آورم
ز دفتر به گفتار خویش آورم
بپرسیدم از هر کسی بیشمار
بترسیدم از گردش روزگار
مگر خود درنگم نباشد بسی
بباید سپردن به دیگر کسی
به شهرم یکی مهربان دوست بود
تو گفتی که با من به یک پوست بود
مرا گفت خوب آمد این رای تو
به نیکی گراید همی پای تو
نبشته من این نامهٔ پهلوی
به پیش تو آرم مگر نغنوی
گشاده زبان و جوانیت هست
سخن گفتن پهلوانیت هست
شو این نامهٔ خسروان باز گوی
بدین جوی نزد مهان آبروی
چو آورد این نامه نزدیک من
بر افروخت این جان تاریک من
برمک در ۳ ماه قبل، جمعه ۲۶ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۱۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۹ - داستان دقیقی شاعر:
چو از دفتر این داستانها بسی
همی خواند خواننده بر هر کسی
جهان دل نهاده بدین داستان
همان بخردان نیز و هم راستان
جوانی بیامد گشاده زبان
سخن گفتن خوب و روشن روان
بپیوندم این نامه را گفت من
از او شادمان شد دل انجمن
جوانیش را خوی بد یار بود
ابا بد همیشه به پیکار بود
بر او تاختن کرد ناگاه مرگ
نهادش به سر بر یکی تیره ترگ
بدان خوی بد جان شیرین بداد
نبد از جوانیش یک روز شاد
یکایک از او بخت برگشته شد
به دست یکی بنده بر کشته شد
برفت او و این نامه ناگفته ماند
چنان بخت بیدار او خفته ماند
برمک در ۳ ماه قبل، جمعه ۲۶ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۱۰ در پاسخ به ali barani دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۹ - داستان دقیقی شاعر:
سخن شما ناراست و نارواست من خود هزاران سروده عربی از مهلهل و جساس بن مره بن شیبانی و خواهرش جلیله و برادرش همان و زن برادرش ضباعه بنت ربیعه و و شوهر خواهر جساس و برادر مهلهل کلیب بن ربیعه و بسوس بنت منقذ التمیمی خاله جساس و سعد بن مالک عموزاده مرة بن ذهل شیبانی پدر جساس و پدر بزرگ مرقش الاکبر و الزهراء بنت ربیعه خواهرشوهر جلیله خواهر کلیب و ام اغر خواهر شوهر دیگرش و ضباعه خواهر شوهر دیگرش که زن برادرش همام بن مرة نیز بود و از عمرو بن کلثوم عتابی نوه دختری مهلهل و دگر سخنوران عرب ازبرم اینها را شمردم تا بدانی که دانش من به چه اندازه است و با این همه باورم اینست که باید پارسی را پاک سخن گفت و این دشمنی با عرب یا زبان عربی نیست
مسعود نژادحاجی فیروزکوهی در ۳ ماه قبل، جمعه ۲۶ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۴۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶۰ - بقیهٔ قصه زید در جواب رسول صلی الله علیه و سلم:
مدتی معکوس باشد کارها
شِحنه را دزد آورد بر دارها
«مولانا، مثنوی، دفتر اول، بیت ۳۶۳۱»
روند تاریخ قطعاً سیر تکاملی دارد بر این اساس گله مندی از بد آمدهای روزگار مقطعی و موقت خواهد بود. معکوس شدن تاریخ جزیی از تاریخ است که در زمانی مشخص به مسیر اصلی خود باز خواهد گشت.. گاهاً پیش می آید که سارق پاسبان را بسوی قانون و اجرای آن هدایت می کند.! جهالت بشر معکوس کردن تاریخ است و جهت تعالی آن آگاهی و معرفت
سحر در ۳ ماه قبل، جمعه ۲۶ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۰۳ در پاسخ به رضا تبار دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳:
🌹
برمک در ۳ ماه قبل، جمعه ۲۶ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۷:۲۶ در پاسخ به علی رستمی دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۹ - داستان دقیقی شاعر:
این afoo عربی است انگونه که همه ایرانیان میگویند ایرانی شده است وگرنه عربها afoo میگویند.
برمک در ۳ ماه قبل، جمعه ۲۶ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۷:۱۹ در پاسخ به روفیا دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۹ - داستان دقیقی شاعر:
این از شاهنامه نیست . عفو همینگونه afoo که در این سروده است درست است سره ان همینست ما ایرانیان سپس انرا بگونه امروزی کردیم هنوز هم عربها عفو را afoo و هجو را نیز hajoo گویند
میثم رمضانی عنبران در ۳ ماه قبل، شنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۰۰ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۶: