علی در ۱۳ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۱۱:۱۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹:
پرپِست در بیت چهارم به چه معنی است؟
فضل الله شهیدی در ۱۳ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۰۷:۱۱ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۲۱:
در خاک بیلقان برسیدم به عابدی،
گفتم مرا به تربیت از جهل پاک کن.
دنبال این بیت در جائی دیدم این بیت آمده بود
گفتا برو چوخاک تحمل کن ای فقیه
یا آنچه خوانده ای همه را زیر خاک کن
فرید متین در ۱۳ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۲۲:۵۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۱:
بیتِ چهارم باید اینطور نوشته بشه:
مِی خواهم و معشوق و زمینی و زمانی
کاو باشد و من باشم و اغیار نباشد
رسته در ۱۳ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۲۱:۱۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۱۳ - خشم کردن پادشاه بر ندیم و شفاعت کردن شفیع آن مغضوب علیه را و از پادشاه درخواستن و پادشاه شفاعت او قبول کردن و رنجیدن ندیم از این شفیع کی چرا شفاعت کردی:
بلیسی کردن = ابلیسی کردن = شیطانی کردن
مهدی در ۱۳ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۲۰:۲۲ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:
سلام.بیت اول مصراع دوم؛میروی غلط است،
روی درست میباشد وگرنه ایراد وزنی پیدا میشود
مهدی در ۱۳ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۲۰:۱۲ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱ - در یکتاپرستی و ستایش حضرت خاتم الانبیاء:
سلام.وزن شعر اشتباه است.
شعر،بر وزن رمل مثّمن محذوف میباشد
فاعلاتن،فاعلاتن،فاعلاتن،فاعلن
تصحیح بفرمایید.
حسین - م در ۱۳ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۱۶:۴۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۵:
سلام دمتون گرم خیلی جالبه
متشکرم
بیات در ۱۳ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۱۶:۲۹ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲۴:
با تشکر از دوستان، صحیح این بیت به صورت زیر است:
ز بس بستم خیال تو، تو گشتم پای تا سر من
تو آمد رفته رفته، رفت من آهسته آهسته
محمد در ۱۳ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۱۶:۲۶ دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵:
در کتاب سوم دبیرستان خیلی این شعر جذابتره
محمد در ۱۳ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۱۶:۰۰ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۰:
بیت سوم " چون مست می شوید" درسته. "چو مست می شوید" وزن رو دارای اشکال می کنه.
بیت 5 مصرع دوم اشتباها به جای "می" ، "پی" نوشته شده که معنی رو دچار اشکال می کنه.
ناشناس در ۱۳ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۲۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۱:
بیت 4، مصرع 2
درست: کاو باشد و ...
تصحیح فروغی
حسن در ۱۳ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۰۱ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۵ - نالیدن شیرین در جدایی خسرو:
بیت ماقبل آخر ، مصرع دوم به نظر می آید خرسند درست است
محسن در ۱۳ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۱۴:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳:
3.بنطرم برداشت از اشعار حافط شاید هم سخت و هم آسان باشد . سخت از این جهت که حافظ را شاعر ی آسمانی لقب داده اند و نمیشود شعر او را , دون حساب کرد . و آسان به این دلیل که بهر حال, او هم انسانی بوده که از زمان و زمانه خوذ دلگیر بوده و مثل بقیه انسانها, زبان به نقذ گشوده و از ریا و فسق و ظلم سخن گفته است . و این شعر بخصوص بیت “ارباب حاجتیم و زبان سوال نیست ...... در حضرت کریم تمنا چه حاجتست” گوشه ای از وضعیت اجتماعی آن دوران و تفاوتها و شباهتهای آن با عصر حاضر را نشان میدهد .
محسن در ۱۳ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۱۳:۵۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳:
بنطرم برداشت از اشعار حافط شاید هم سخت و هم آسان باشد . سخت از این جهت که حافظ را شاعر ی اسمانی لقب داده اند و نمیشود شعر او را دون حساب کرد . و آسان به این دلیل که بهر حالب او هم انسانی بوده که از زمان و زمانه خوذ دلگیر بوده و مثل بقیه انسانها, زبان به نقذ گشوده و از ریا و فسق و ظلم سخن گفته است . و این شعر بخصوص بیت "ارباب حاجتیم و زبان سوال نیست در حضرت کریم تمنا چه حاجتست" گوشه ای از وضعیت اجتماعی آن دوران و تفاوتها و شباهتهای آن با عصر حاضر را نشان میدهد .
ناشناس در ۱۳ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۴۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۹۰:
فکر می کنم به جای "دیدی" باید "بودم" باشد.موسیقی شعر و معنی اینطور بهتر به نظر می آید.
جمال پرگان در ۱۳ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۲۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۴ - سقوط جمشید:
سوی تازیان برگفتند راه
برگرفتند راه شاید صحیحش باشه
یونس در ۱۳ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۱۱:۴۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲:
با سلام :
خطاب به دوست عزیز که «هست از پس پرده گفتگوی من و تو » صحیح می باشد. در مورد بعضی از دوستان هم باید عرض کنم که سقراط می فرماید نادانترین افراد کسانی هستند که خود را داناترین می دانند با توجه به اینکه خیام میگه «هفتاد و دو سال فکر کردم شب و روز معلومم شد که هیچ معلوم نشد» ؛ اولاً اقرار به نادانی میکنه(برخلاف ما که چیزی رو ندانسته ادعای فهم میکنبم و به راحتی به خودمون اجازه قضاوت میدیم) ثانیاً اگر کافر هم باشه تمام عمرش رو به تفکر گذرونده نه به می خوارگی و عیاشی
ایمان کیانی در ۱۳ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۱۱:۱۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۲:
در مصرع :
از دست آن ترک خطا یرغو به قاآن میبرم ..
به نظر می رسد "ختا" به جای "خطا" صحیح باشد که اشاره به نرکان ختن دارد .. و به این ترتیب:
سعدی دگربار از وطن عزم سفر کردی چرا
از دست آن ترک ختا یرغو به قاآن میبرم ..
صحیح می باشد ..
فیروزه سعادت یار در ۱۳ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۱۰:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۷:
سلام چند نکته از این غزل زیبا هدیه به شما:
نکته ها: پیر مغان، استعاره از عارفان دل آگاه، مصرع دوم رندی این مرد بزرگ از ثبت فتوی به خوبی برمی آید. فتوا، شرطی دارد، عذر بدتر از گناه!
نوعی مدح شبیه به ذم! یار باید ندیم باشد تا می، روا شود!!
و باز هم سایه ی این رندی پررنگ تر می شود وقتی دلق ریایی را آزار دهنده می یابد.دلق ریایی بیانگر ظاهرسازی عبادی! رفتاری که برای عارف واصل، دردناک است. درد می آورد، شوری ندارد. روحِ لطیف نمی تواند ریا بسازد.
از بیت دوم صدایی لطیف از سکوت بلند است! روح از صحبت ناجنس در عذابی الیم به سر می برد. لطیف با لطیف می سازد و از ناسازی ِ ناساز، می رنجد. هم نشینی با ریا خشکی می آورد و نوری نیارد.
لب رمزی از عنایت دوست، که سالها رنج می خواهد تا به لب نجات رسد. سالها التماس و نگرشی الهی به دربار معبود، تا باشد که نظاره ای و التفاتی مگر جرعه فشاند .
آیات قرآن محفوظ نزد حافظ چهارده روایت! حتما و صد در صد در واژه های نرم او آشکارا خود می نماید. خدمت دیرین آدم بر درگاه دوست چیزی نیست که محبوب فراموش کند و بی توجّهی و روگردانی یار را حافظ بر نمی تابد. روا نمی دارد. و به مناجات سحرگاهی و شور اشک! یادآوری می خواهد از خدا. ای نسیم سحری یاد دهش عهد قدیم. و ظاهرا عهد فرامش نکند خلق کریم. چه کسی کریم تر از او؟ عشق معهود، از همان عهد الست در دل شیدا نهاده شده است. این بیت تعریض و کنایه ای رندانه و عاشقانه است که کرامت خدا را ریزبینانه به داوری می گذارد.
التفات بیت بعد، دلجویی شاعر است حافظ خود را دلداری می دهد که تنگ نباشدش دل . دم صبح و نسیم سحرگاه، مناجات را تا بر دوست همراهی می کند. میانجی گری می کند. دوست را دل ، به رحم می آورد و یاد عهد قدیم را زنده می کند.
شرطش این که، معرفت اندوزد. شعر بخواند! شیدایی کند، روح بپرورد.
محمد مهدی نادری در ۱۳ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۱۱:۵۸ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۱ - آغاز داستان: