گنجور

 
ظهیر فاریابی

ای رسیده مواهب تو به من

همچو بوی شفا به بیماران

گرچه در خورد همت تو نبود

رد نکردم چو خویشتن داران

پایه ابر برترست از آنک

رد توان کرد سوی او باران

 
 
 
عنصری

ویحک ای ابر گنهکاران

سنگک و برف باری و باران

ابوالفرج رونی

روی چون حاصل نکوکاران

زلف چون نامه گنهکاران

غمزه مانند آرزوی مضر

در کمینگاه طبع بیماران

خیره اندر کرشمه چشمش

[...]

سنایی

منم آن مفلسی که کیسهٔ من

ندهد شادیی به طراران

سیم در دست من نگیرد جای

چون خرد در دماغ می خواران

مستی از صحبتم بپرهیزد

[...]

مشاهدهٔ ۱۲ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
حمیدالدین بلخی

از پی رغبت خریداران

در تو معلوم طبل عطّاران

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه