گنجور

 
ظهیر فاریابی

ای حکم تو چون قضاءمبرم

آسوده ز اعتراض و تبدیل

از طارم سقف همت تو

آویخته نه فلک چو قندیل

تا حشر بکرده آل عباس

در آیت خسرویت تأویل

تاریک شده جهان روشن

در چشم عدوت میل در میل

در معرکه تیغت از سر دست

مانند پیاده افکند پیل

وز دست کفت فرات و دجله

هر لحظه زنند جامه در نیل

خورشید که کمترین و شاقی ست

در موکب تو دوان به تعجیل

تحویل همی کند به برجی

کز عدل تو یافته ست تعدیل

میمون و خجسته باد بر تو

نوروز بزرگ و روز تحویل