سر ملوک جهان شهریار روی زمین
تویی که از تو بنازد کلاه و تخت مهی
همیشه کار تو این است و کار توست خود این
که کشوری بستانی و عالمی بدهی
تو از کرم شده ای سرخ روی چون گلنار
ز ممسکی دان گر زرد روی ماند بهی
ز توست دولت و محنت مگر که روز و شبی
تو راست رتبت و رفعت مگر که مهر و مهی
من آن مشعبدم ای شاه در ستایش تو
که چرخ شعبده بازم بود کمینه رهی
صفیر ها زده ام بر سر بساط سخن
چو بلبلان به سحرگه فراز سرو سهی
نهاده مهره معنی به زیر حقه لفظ
به صنعتی که ز سحرش تفاوتی ننهی
شکسته بیضه خورشید در کلاه سپهر
به دولت تو که داری افسر و کلهی
ز نقلدان خرد نقلها بر آورده
سزای مجلس آزادگی و بزم شهی
برفت مهره عیشم ز دست حقه دل
ز دُرِ لفظ تهی ماند بر امید بهی
فلک به عشوه استادیم چو بد شاگرد
به کاج کرد قفا همچو روزم از سیهی
کنون منم که چو بازیگران چابک دست
نشسته ام ز جهان دست پاک و حقه تهی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره ویژگیهای یک شهریار و مقام او در جهان است. شاعر شهریار را توصیف میکند که نسبت به تخت و کلاه خود میبالد و مسئولیتهای مهمی بر عهده دارد، از جمله رفاه و خوشبختی مردم. او به رنگ سرخ گلنار اشاره میکند که نشاندهنده کرم و بزرگواری است. شاعر بر بلبلگونهای سخن میگوید و از هنر خود در بیان معانی با استفاده از کلمات و صنایع ادبی یاد میکند. در نهایت، شاعر به وضعیتی اشاره دارد که او در آن احساس بیپناهی و خالی بودن میکند و از دست رفتههای خود میگوید. این متن به ستایش قدرت و عظمت شهریار و همچنین به تأمل در وضعیت خود شاعر اختصاص دارد.
هوش مصنوعی: ای شهریار و پادشاه زمین، تو کسی هستی که ملوک و پادشاهان به خاطر تو به شکوه و عظمت خود میبالند و به زینتهای خود یعنی کلاه و تخت مینازند.
هوش مصنوعی: همواره وظیفه تو این است که کشوری را بگیری و جهانی را به دیگران بدهی.
هوش مصنوعی: تو به خاطر مهربانی و لطفی که داری، به زیبایی و ظرافتی چون گلنار میمانی. اما اگر روزی رنگت به زردی گراید، نشان از بیماریات خواهد بود.
هوش مصنوعی: دولت و خوشبختی و همچنین مشکلات و رنجها از تو ناشی میشود، مگر اینکه روز و شب مقام و جایگاه تو را تعیین کنند، و مگر اینکه خورشید و ماه در درخشش تو نقش داشته باشند.
هوش مصنوعی: من آن شعرباز و هنرمند هستم که در ستایش تو مشغولم، زیرا توانایی چرخاندن و نمایش هنرها در دست من است.
هوش مصنوعی: من مانند بلبلان در صبح زود، بر سر میز سخن، آوازهایی زیبا و دلنشین سر دادهام.
هوش مصنوعی: در اینجا بیان میشود که معنا و مفهوم واقعی کلمات به زیر قاعده و قید لفظی قرار گرفته است، به گونهای که با ظرافتی خاصی، کلمات به شکلی زیبا و فریبنده بیان شدهاند و این چنان ماهرانه است که نمیتوان هیچ تفاوتی در آن مشاهده کرد.
هوش مصنوعی: در آسمان، خورشید به گونهای ناپدید شده و گویی از شکاف کلاهی در آسمان، به خاطر خوشبختی تو که تاج و کلاه ویژهای داری، کمنور و شکسته به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: از دل خرد و اندیشه، داستانهایی برمیخیزد که مناسب جلسهای از آزادی و جشنهای شاهانه است.
هوش مصنوعی: عشق و لذت از دستم رفته و دل من از زیبایی کلمات خالی مانده است، اما هنوز امیدوارم به خوشبختی.
هوش مصنوعی: ما با ظرافت و فریبندگی در زیر آسمان زندگی میکنیم، مانند شاگردی که به معلمش مینازد، اما در دل تاریکی، روزی روشن از وجود ما به چشم میآید.
هوش مصنوعی: اکنون من مانند بازیگران ماهر و چابک نشستهام و از دنیا دست کشیدهام و ترفندها و حقهها را رها کردهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلیت باید پر عقل و سر ز جهل تهی
اگرت آرزوست امر و نهی و گاه و شهی
هنرت باید از آغاز، اگر نه بیهنری
محال باشد جستن بهی و پیش گهی
کجاست جای هنر جز به زیر تیغ و قلم؟
[...]
پیام داد به من هاتف سحرگاهی
که نیم شب به حمل رفت شمس از ماهی
هنوز اوّلِ شعبان به رسمِ برغندان
ز دست رویِ نکو می چرا نمی خواهی
ثواب می کن و از جاده ی صواب مگرد
[...]
به ماه وسرو تو رانسبتی نبودگهی
نه سرو راست قبائی نه ماه را کلهی
مگر که چشم تو دارد به عاشقان سرجنگ
که صف کشیده ز مژگان به گرد اوسپهی
بیا معافر بدار این دل خراب مرا
[...]
خوشا دمی که لبم را به لب چو جام نهی
لبت به بوسم و قالب کنم زشوق تهی
رخ نکوی تو دیدن بود صباح الخیر
از آن که خرم و خندان چو گل به صبح گهی
از آن زمان که عیان شد، چه زنخدانت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.