خسروا ،وقت می گل فام است
رونق عیش درین ایام است
باغ پر مطرب خوش الحان است
دشت،پرشاهد سیم اندام است
در جهان نکهت انفاس صبا
همچو انعام شهنشه عام است
لاله را سوز دل اندر سینه است
غنچه را شادی جان در کام است
شاخ بید از گذر موسم باد
چون دل خصم تو بی آرام است
همه اسباب طرب جمع شده ست
این چه خوش وقت وچه خوش هنگام است
یار در مجلس وگل در چمن است
عود در مجمر و می در جام است
بخت یاری ده و اقبال مطیع
آسمان بنده و گیتی رام است
بر سر نامه دولت عنوان
نصرة الدین ،عضد الاسلام است
شاه بوبکر محمد تویی آن
که شعارت کرم و انعام است
پخته شد نان جهانداری تو
طمع خصم سراسر خام است
وقت احسان وگه عنف تو را
دست برجیس و دل بهرام است
کامران باش و زشادی برخور
که بداندیش تو دشمن کام است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فیض مهرش که جهان را عام است
حصر بر خود نه حد هر خام است
این چه فردوس طرب فرجام است
که در آن خاک سیه گلفام است
چون سموم از غم او باد بهشت
رنجه دایم ز تب سرسام است
بی سبب مرغ صفیری زد دوش
[...]
باغ پیروز و چمن پدرام است
یار در مجلس و می در جام است
فال فرخنده و گیتی بمراد
بخت بیدار و جهان بر کام است
اختر میمون ما را یار است
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.