با ادب در پیش قانون هرکه زانو میزند
چرخ نوبت را به نام نامی او میزند
وآنکه شد تسلیم عدل و پیش قانون سر نهاد
پایه قدرش به کاخ مهر پهلو میزند
تا بود سرمایه بهر درهمی سرمایهدار
خویشتن را از طمع زین سو بدان سو میزند
گر ندیدی حمله مالک به دهقان ضعیف
گرگ را بنگر، چسان خود را به آهو میزند
شه اگر مستعصم و ایران اگر بغداد نیست
دشمن اینجا پس چرا بانگ هلاکو میزند
در غزل گفتن غزال فکر بکر فرخی
طعنه بر گفتار سعد و شعر خواجو میزند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون ز تاب می رخت بر لاله پهلو میزند
غنچه در پیش گل روی تو زانو میزند
چون شود از عارضش آب طراوت موج زن
از خجالت دست خود آیینه بر رو میزند
از شبیخون خزان سنگش به مینا میخورد
[...]
گه نگاهش کاروان چشم آهو میزند
گاه چشمش راه یک بتخانه جادو میزند
گریه کردم راه طعن دوستداران بسته شد
از شکایت زخم شمشیر زبان بو میزند؟
گرچه پُر طفل است پُر داناست در سنگیندلی
[...]
هر کجا آن شوخ گر صیدی به ابرو میزند
بسملش چون ماه نو بر چرخ پهلو میزند
دی به گلگشت چمن نخلش خرام آورد بار
قمری با یاد قدش امروز کوکو میزند
نرگس مست خدنگانداز افسونساز او
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.