چون ز تاب می رخت بر لاله پهلو میزند
غنچه در پیش گل روی تو زانو میزند
چون شود از عارضش آب طراوت موج زن
از خجالت دست خود آیینه بر رو میزند
از شبیخون خزان سنگش به مینا میخورد
باغ کز بادام خواب چارپهلو میزند
در خلاف وعده ابرویت سرآمد گشته است
در کجیها این ترازو راستی مو میزند
کیست تا همچشم یار شوخ چشم ما شود؟
هر نگاهش بر صف صد دشت آهو میزند
پاکطینت از حدیث سرد از جا کی رود؟
آب گوهر از صبا کی چین بر ابرو میزند؟
صائب از بس سینه را از مهر صیقل دادهایم
پیش ما صافیدلان آیینه زانو میزند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و لطافت معشوقهای اشاره دارد که زیباییاش در طبیعت تأثیری عمیق میگذارد. در هر بیت، شاعر از تأثیر جذابیت و طراوت معشوق بر گلها و زیباییهای طبیعت سخن میگوید. معشوقی که نه تنها بر لالهها تأثیر میگذارد بلکه خجالت زده از زیباییاش مثل آینه به خود مینگرد. در نهایت، شاعر از صافی دلان و احساس عمیق خود نسبت به معشوق میگوید که نتیجه عشق و دلدادگی است. خلاصه اینکه شعر، تمجید از زیبایی معشوق و احساسات عاشقانهای است که در دل شاعر وجود دارد.
هوش مصنوعی: زیبایی چهرهات باعث میشود که لالهها از تابش تو به وجد بیایند و غنچهها در برابر گل روی تو، سر تسلیم فرود میآورند.
هوش مصنوعی: زمانی که به خاطر زیباییاش، اشک شوق از چشمانش میریزد، به خاطر شرم و حیا، دستش را به سوی آیینه میبرد تا خود را تماشا کند.
هوش مصنوعی: در پاییز، باغی که بادامهایی دارد، به خاطر سردی و تغییرات فصل دچار آسیب میشود و درختان آن با وزش باد به حالت خواب میروند.
هوش مصنوعی: در اوضاع فراوانی از ناهماهنگی و بیعدالتی، زیبایی ابرویت که قرار بود بر اساس وعدهای مشخص باشد، حالا به گونهای تغییر کرده که حقیقت و راستی به خاطر ناهنجاریها زیر سؤال رفته است.
هوش مصنوعی: کیست که بتواند مانند چشمان معشوقه باداب را نگاه کند؟ هر بار که به او نگاه میکند، گویی بر صد دشت پر از آهو مینگرد.
هوش مصنوعی: انسانی با روح و دل پاک چگونه میتواند در میان حرفهای بیپایه و مضر زندگی کند؟ آیا ممکن است که زیبایی و ارزشهایی مانند آبِ گوهر، به سادگی از بادی که میوزد بر روی ابرو قرار بگیرند؟
هوش مصنوعی: ما به سبب محبت و صفا، قلب خود را به خوبی پالایش کردهایم به طوری که افراد صادق و پاکدل در حضور ما خجالتزده میشوند و گویی در برابر ما، همچون آینهای زانو میزنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شانه چون بر زلف خود آن عنبرینمو میزند
در بیابان داغهای لاله را بو میزند
در تپیدنهای دل عاشق ندارد اختیار
بال و پر در شیشه دل آن پریرو میزند
همچو مژگان هر که را دل میدهد آن چشم مست
[...]
گه نگاهش کاروان چشم آهو میزند
گاه چشمش راه یک بتخانه جادو میزند
گریه کردم راه طعن دوستداران بسته شد
از شکایت زخم شمشیر زبان بو میزند؟
گرچه پُر طفل است پُر داناست در سنگیندلی
[...]
هر کجا آن شوخ گر صیدی به ابرو میزند
بسملش چون ماه نو بر چرخ پهلو میزند
دی به گلگشت چمن نخلش خرام آورد بار
قمری با یاد قدش امروز کوکو میزند
نرگس مست خدنگانداز افسونساز او
[...]
با ادب در پیش قانون هرکه زانو میزند
چرخ نوبت را به نام نامی او میزند
وآنکه شد تسلیم عدل و پیش قانون سر نهاد
پایه قدرش به کاخ مهر پهلو میزند
تا بود سرمایه بهر درهمی سرمایهدار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.