هیچ چیزی نیست کاندر قبضه اشراف نیست
گر وکالت هم فتد در چنگشان انصاف نیست
شاه و دربار و وزارت عز و جاه و ملک و مال
هیچ چیزی نیست کاندر قبضه اشراف نیست
عاقلان دیوانهام خوانند و چون مجنون مرا
از جنون خود، به حکم عقل استنکاف نیست
بس که از سرمایهداران، مجلس ما گشته پر
اعتبارش هیچ کم از دکه صراف نیست
پوستش با داس برکن با چکش مغزش بکوب
هر توانگر را که با ما قلب قلبش صاف نیست
حرفه و زحمت چو اوصاف وکیل ملت است
بگذر از هرکس که او دارای این اوصاف نیست
فرخی از بندگی لاف خداوندی زند
گرچه میداند که مردان خدا را لاف نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به انتقاد از وضعیت اجتماعی و سیاسی جامعه پرداخته و تاکید دارد که همه چیز در اختیار اشراف است و حتی عدالت نیز زیر سایه قدرت آنها قرار دارد. شاعر به توصیف بیتفاوتی و فساد در دربار و دولت میپردازد و میگوید که افراد باهوش به او دیوانه میگویند، اما او از واقعیتهای جامعه آگاه است. علاوه بر این، انتقادهایی به ثروتمندان و وکلا وارد میکند که تنها به دنبال منافع خود هستند. در نهایت، شاعر اشاره میکند که اگرچه برخی از انسانها به خود میبالند و از قدرت خود سخن میگویند، اما در واقعیت، مقام و بزرگی در دست خداوند است و مردان واقعی خدا از خود لاف نمیزنند.
هوش مصنوعی: هیچ چیزی وجود ندارد که در تسلط و کنترل افراد با نفوذ و قدرت نباشد. حتی اگر وکیلی هم به کمک آنها بیاید، انصاف و عدالتی در کارشان نیست.
هوش مصنوعی: شاه و دربار و مقامهای عالیهی دیگر و ثروت و قدرت هیچ کدام ارزش ندارند اگر تحت کنترل و تسلط اشراف نباشند.
هوش مصنوعی: من را عاقلان دیوانه میدانند و همانطور که مجنون از دیوانگیاش شرمنده نیست، من هم بر اساس عقل، از دیوانگیام دستبردار نیستم.
هوش مصنوعی: مجلس ما به اندازهایی از سرمایهداران پر شده که هیچ تفاوتی با یک دکه صرافی ندارد و به همین دلیل اعتبارش افزایش یافته است.
هوش مصنوعی: با داس پوستش را بکن و با چکش مغزش را خرد کن؛ زیرا هر ثروتمندی که دلش با ما صاف نیست، ارزش ندارد.
هوش مصنوعی: اگر کسی ویژگیها و تلاشهای یک وکیل ملت را ندارد، از او دوری کن و با او کار نکن.
هوش مصنوعی: فرخی به خاطر شجاعت و اعتماد به نفسش از مقام و عظمت خدا سخن میگوید، حتی اگر بداند که انسانهای واقعی و خداترس هرگز به خودخواهی نمیبالند و لاف نمیزنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آب کن در شیشه ساقی گر شراب صاف نیست
کشتی ما را به خشکی بستن از انصاف نیست
می توانست از زر گل کرد ما را بی نیاز
حیف گوش باغبان را پرده انصاف نیست
گوهر نایاب را بتوان به شیرینی خرید
[...]
خجلت الفت کشد هر دل که با ما صاف نیست
نسخه ای رنگین تر از مجموعه انصاف نیست
سینه صافم دوست از دشمن نمی داند دلم
می زنم داد محبت با دو عالم لاف نیست
صید معنی گشته ام پیشش گواه حال من
[...]
وضع ترتیب ادب در عرصهگاه لاف نیست
قابل این زه کمان قبضهٔ نداف نیست
از عدم میجوشد این افسانههای ما و من
گر به معنی وارسی جز خامشی حراف نیست
غفلت دلها جهانی را مشوش وانمود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.