خجلت الفت کشد هر دل که با ما صاف نیست
نسخه ای رنگین تر از مجموعه انصاف نیست
سینه صافم دوست از دشمن نمی داند دلم
می زنم داد محبت با دو عالم لاف نیست
صید معنی گشته ام پیشش گواه حال من
باطنم چون ظاهر آیینه صورتباف نیست
نقد هستی صرف یغمای محبت کرده ام
گر شود صد عمر صرف یک نگه اسراف نیست
مهربانی با تغافل دوستی با دشمنی
بی مروت عالم بیداد را اعراف نیست
گرمی بازار دل را عیبپوشیهاست تنگ
هر که قلب خلق رایج نشمرد صراف نیست
چون اسیر خاکسار از جام عشرت سر خوشم
شکرها دارم که قدرم صید استخفاف نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آب کن در شیشه ساقی گر شراب صاف نیست
کشتی ما را به خشکی بستن از انصاف نیست
می توانست از زر گل کرد ما را بی نیاز
حیف گوش باغبان را پرده انصاف نیست
گوهر نایاب را بتوان به شیرینی خرید
[...]
وضع ترتیب ادب در عرصهگاه لاف نیست
قابل این زه کمان قبضهٔ نداف نیست
از عدم میجوشد این افسانههای ما و من
گر به معنی وارسی جز خامشی حراف نیست
غفلت دلها جهانی را مشوش وانمود
[...]
هیچ چیزی نیست کاندر قبضه اشراف نیست
گر وکالت هم فتد در چنگشان انصاف نیست
شاه و دربار و وزارت عز و جاه و ملک و مال
هیچ چیزی نیست کاندر قبضه اشراف نیست
عاقلان دیوانهام خوانند و چون مجنون مرا
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.