آنچه را با کارگر سرمایهداری میکند
با کبوتر پنجه باز شکاری میکند
میبرد از دسترنجش گنج اگر سرمایهدار
بهر قتلش از چه دیگر پافشاری میکند؟
سال و مه در انتظار قرص نان شب تا به صبح
دیده زارع چرا اخترشماری میکند؟
تا به کی، ارباب یارب بر خلاف بندگی
چون خدایان بر دهاقین کردگاری میکند؟
خاکپای آن تهیدستم که در اقلیم فقر
بینگین و تاج و افسر، شهر یاری میکند
بر لب دریاچههای پارک، ای مالک مخند
بین چسان از گریه دهقان آبیاری میکند!
نیشهای نامه طوفان به قلب خائنین
راست پنداری که کار زخم کاری میکند
نوک کلک حقنویس تیز و تند فرخی
با طرفداران خارج ذوالفقاری میکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گرد قهرت، دیده ی خورشید تاری میکند
زانکه روزکار، تیغت، روزگاری میکند
جان که چون تو دشمنی را دوستداری میکند
دشمن خود را به خون خویش یاری میکند
دل که مهمان خواند بر جانم بلا و فتنه را
کارداران غمت را حقگزاری میکند
یک دل آبادان نپندارم که ماند در جهان
[...]
بر عزیزان غمزهٔ شوخ تو خواری میکند
غمزهٔ تو خواری و زلف تو باری میکند
در ملاک عاشق بیچاره چشم و زلف تو
این یکی بیصبری و آن بیقراری میکند
اگر نماید خوبرو جور و کند صد دشمنی
[...]
باد صبح از بوی زلفت بیقراری میکند
میرود در خاک کویت جان سپاری میکند
میکند مشک تتاری بوی از زلف تو وام
زلف تو خون در دل مشک تتاری میکند
میزند هر لحظه بر سوز دل عشاق تیر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.