گنجور

 
فرخی یزدی

باز گویم این سخن را گرچه گفتم بارها

می‌نهند این خائنین بر دوش ملت بارها

پرده‌های تار و رنگارنگی آید در نظر

لیک مخفی در پس آن پرده‌ها اسرارها

مارهای مجلسی دارای زهری مهلکند

الحذر باری از آن مجلس که دارد مارها

دفع این کفتارها گفتار نتواند نمود

از ره کردار باید دفع این کفتارها

کشور ما پاک کی گردد ز لوث خائنین

تا نریزد خون ناپاک از در و دیوارها

مزد کار کارگر را دولت ما می‌کند

صرف جیب هرزه‌ها، ولگردها، بیکارها

از برای این همه خائن بود یک دار کم

پر کنید این پهن میدان را ز چوب دارها

دارها چون شد به پا با دست کین بالا کشید

بر سر آن دارها سالارها، سردارها

فرخی این خیل خواب‌آلود مست غفلتند

این سخن‌ها را بباید گفت با بیدارها