گنجور

 
یغمای جندقی

شماره ۱: پری چهری از پرده دامغان - نه دیرینه روز و نه تازه جوان

شماره ۲: کهن راهرو پیری از برزرود - چهل چله تن کاست بر جان فزود

شماره ۳: شکر گفتی از خرگه خسروی - که پذرفت از او شور شیرین نوی

شماره ۴: زنی پارسا پیشه در مرز کاش - به پرهیز آوازه در پرده فاش

شماره ۵: زنی از بزرگان سامان ری - شناسند هر جا برم نام وی

شماره ۶: زکلکت یکم ناله آمد به گوش - کزآنم پراکنده شد رای و هوش

شماره ۷: زنی بود سرباز قلبیک را - که بر آسمان رگ زدی کیک را