گنجور

حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۹

 

دادگرا تو را فلک جرعه کش پیاله باد

دشمن دل سیاه تو غرقه به خون چو لاله باد

ذروهٔ کاخ رتبتت راست ز فرط ارتفاع

راهروان وهم را راه هزار ساله باد

ای مه برج منزلت چشم و چراغ عالمی

[...]

۶ بیت
حافظ
 

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۲

 

سروِ چَمانِ من چرا میلِ چمن نمی‌کند؟

همدمِ گل نمی‌شود، یادِ سَمَن نمی‌کند

دی گِلِه‌ای ز طُرِّه‌اش، کردم و از سرِ فُسوس

گفت که «این سیاه‌کج، گوش به من نمی‌کند»

تا دلِ هرزه‌گَردِ من، رفت به چینِ زلفِ او

[...]

۱۰ بیت
حافظ
 

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶

 

طالع اگر مدد دهد، دامَنَش آوَرَم به کف

گر بِکَشَم زهی طَرَب، ور بِکُشَد زهی شرف

طَرْفِ کَرَم ز کَس نَبَست، این دلِ پُر امیدِ من

گر چه سخن همی بَرَد، قصهٔ من به هر طرف

از خَمِ ابرویِ توام، هیچ گشایشی نشد

[...]

۹ بیت
حافظ
 

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۲

 

فاتحه‌ای چو آمدی بر سر خسته‌ای بخوان

لب بگشا که می‌دهد لعل لبت به مرده جان

آن که به پرسش آمد و فاتحه خواند و می‌رود

گو نفسی که روح را می‌کنم از پِیَش روان

ای که طبیبِ خسته‌ای، رویِ زبان من ببین

[...]

۸ بیت
حافظ
 

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۱

 

تاب بنفشه می‌دهد طرّهٔ مشک‌سای تو

پردهٔ غنچه می‌درد خندهٔ دلگشای تو

ای گل خوش‌نسیمِ من بلبلِ خویش را مسوز

کز سر صدق می‌کند شب همه شب دعای تو

من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان

[...]

۸ بیت
حافظ
 

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۴

 

گلبن عیش می‌دمد ساقی گل‌عذار کو؟

باد بهار می‌وزد بادهٔ خوش‌گوار کو؟

هر گل نو ز گل‌رخی یاد همی کند ولی

گوش سخن‌شنو کجا؟ دیدهٔ اعتبار کو؟

مجلس بزم عیش را غالیهٔ مراد نیست

[...]

۷ بیت
حافظ
 

حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲۱

 

مطرب خوش‌نوا بگو تازه به تازه نو به نو

باده دلگشا بجو تازه به تازه نو به نو

با صنمی چو لعبتی خوش بنشین به خلوتی

بوسه ستان به آرزو تازه به تازه نو به نو

بر ز حیات کی خوری گر نه مدام می خوری

[...]

۵ بیت
حافظ
 

حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲۷

 

نور خدا نمایدت آینهٔ مجردی

از در ما در آ اگر طالب عشق سرمدی

باده بده که دوزخ ار نام گناه ما برد

آب زند بر آتشش معجزهٔ محمدی

شعبده باز می کنی هر دم و نیست این روا

[...]

۵ بیت
حافظ
 

حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۶۹

 

حسن و جمال تو جهان جمله گرفت طول و عرض

شمس و فلک خجل شده از رخ خوب ماه ارض

دیدن حسن و خوبیت بر همه خلق واجبست

رویت روت بلکه بر جمله ملایک است فرض

از رخ تست مقتبس خور زچهارم آسمان

[...]

۵ بیت
حافظ
 

حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۷۰

 

گرد عذار یار من تا بنوشت گرد خط

ماه ز حسن روی او راست فتاد در غلط

از هوس لبش که آن ز آب حیات خوشتر است

گشته روان ز دیدام چشمه آب همچو شط

گر به غلامی خودم شاه قبول می کند

[...]

۵ بیت
حافظ