حسن و جمال تو جهان جمله گرفت طول و عرض
شمس و فلک خجل شده از رخ خوب ماه ارض
دیدن حسن و خوبیت بر همه خلق واجبست
رویت روت بلکه بر جمله ملایک است فرض
از رخ تست مقتبس خور زچهارم آسمان
همچو زمین هفتمین مانده بزیر بار قرض
جان که فدای او نشد مرده جاودان بماند
تن که اسیر او نشد لایق اوست قطع و برض
بوسه به خاک پای او دست کجا دهد تو را
قصه شوق حافظا باد رساندت به عرض
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حرف وجود او جهان جمله گرفت طول و عرض
رفع نمیشود بلی حجت حق ز روی ارض
مهر محبت شما بر همه خلق واجب است
بلکه ولای آل بر جمله ملائک است فرض
نور شماست منتشر در همه جرم آسمان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.