خدایگانا ، آنی که دشمنان ترا
دریده نیزه و تیر تو سینه و حدقه
نجاح تو بمعالی هزار چون جراح
رباح تو ببزرگی هزار چون صدقه
منم ، که رقت احوال من بدان درجه است
که مانده ام متحیر در انده نفقه
طمع بریده ام از جامگی ، از آن امروز
مرا نکایت دشمن فگند ازان طبقه
تبارک الله ! از جامگی چو در گذری
نه عادت صله ماند و نه سنت صدقه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر با زبان پر معنی و احساسات عمیق، از اوضاع دشوار خود سخن میگوید. او به خداوند متعال اشاره میکند و میگوید که دشمنان او سعی در آسیب رساندن به او دارند. او همچنین از ناامیدی خود و مشکلات مالی که باعث تردید و اندوهش شده، سخن میگوید و به قطع امیدش از کمکهای دیگران اشاره میکند. نهایتاً، شاعر بیان میکند که در شرایط فعلی نه عادت به کمک و خیرخواهی وجود دارد و نه سنتهای گذشته برقرار است.
هوش مصنوعی: ای خداوند، تو کسی هستی که دشمنان تو با نیزه و تیر بر سینه و چشمانت حمله کردهاند.
هوش مصنوعی: برنامهریزی برای موفقیت تو به گونهای است که هزار برابر ارزشمندتر از یک جراح ماهر به نظر میرسد، و بزرگیت همچون صدقهای با ارزش و محترم است.
هوش مصنوعی: من همانی هستم که حال و روزم به حدی غمانگیز است که در اندیشه تأمین هزینههای زندگی ماندهام و حیرانم.
هوش مصنوعی: من از طمع و آرزوهای دنیا جدا شدهام و حالا دیگر نمیخواهم به حرفهای دشمنان گوش دهم، چون نمیخواهم از طبقهای که در آن قرار دارم، پایین بیایم.
هوش مصنوعی: خداوند درود باد! وقتی از کنار من عبور میکنی، نه عادت وصل و دوستی باقی میماند و نه سنت و رسم صدقه و کمک.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.