|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به یاد گذشتههایی میافتد که فردی محبوب و پرشور در زندگیاش حضور داشت. او از لحظات زیبای وصال و محبت سخن میگوید که در آن زمانها، همه چیز شیرین و دلپذیر به نظر میرسید. اما اکنون به یاد میآورد که آن وعدههای زیبا تنها فریبنده بودند و روزگار وصال به سرعت گذشت و به نوعی به یک خواب فراموش شده تبدیل شد.
هوش مصنوعی: رفتی و دیگر آن کسی که برای من آبی بود یا به سلامم پاسخی میداد، دیگر وجود ندارد.
هوش مصنوعی: با ناز و ظرافت هر لحظه با لطف و بخششی همراه بود.
هوش مصنوعی: در دستان من، به خاطر بادهنوشی ساقی، هر لحظه یک جام شراب وجود داشت.
هوش مصنوعی: تو به من وعدههای شیرینی میدادی، اما در حقیقت آن وعدهها فقط یک حس توهم و ناامیدی بودند.
هوش مصنوعی: زمانی که در کنار هم بودیم، به سرعت گذشت؛ انگار که همه آن لحظات زیبا، خواب و خیال بودهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رفت آن کم بر تو آبی بود
یا سلام مرا جوابی بود
از سر ناز وز سر خوبی
هر دمی با منت عتابی بود
وعدههای خوشم همی دادی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.