جهان ظفر پادشا بو المظفر
که رایت اسلام ازو شد مظفر
سپهدار اسلام ، اتسز ، که نامش
بیافزود آرایش مهر و منبر
خداوند دین و خداوند دولت
خداوند فضل و خداوند گوهر
ستوده به باطن ، گزیده بظاهر
خجسته بمخبر ، همایون بمنظر
همه محض بخشش ، همه صرف دانش
همه نفس حکمت ، همه عین مفخر
شده پست بار رفعتش هفت گردون
شده تنگ بابسطتش هفت کشور
سپهر سیادت بجاهش مزین
جهان سعادت ز خلقش معطر
ز اوصاف او حیرت چرخ و گیتی
ز اخلاق او غیرت مشک و عنبر
کرامات گیتی به ذاتش مبین
مقامات تیغش بعالم مشهر
شده لعل از شادی روی او گل
شده زرد از هیبت جود او زر
کرم از کف راد او گشته پیدا
ظفر در سر تیغ او گشته مضمر
نماید از ایادی دست جوادش
نه در بحر لؤلؤ ، نه در کوه گوهر
سر نیزه نصرت افزای او را
سر سرکشان جهان گشته افسر
جهان گیر شاها ، عدو بند گردا
ترا چرخ و گیتی غلامست و چاکر
کشیدی ز بحر نظام ممالک
سوی قلعهٔ دشمن ملک لشکر
سپاهی ز هیبت چو امواج دریا
گروهی بکثرت چو اعداد اختر
بنیزه همه حافظ عهد رستم
بخنجر همه وارٍث رسم حیدر
در ایوان ریاحین عشرت یکایک
بمیدان شیاطین غیرت سراسر
گه وقفه باشند صفدار ، لیکن
چو در حمله آیند گردند صفدر
نجویند در عمر از صف هیجا
جدایی ز اعراض لازم چو جوهر
گهت بوده اقبال ایام همره
گهت بوده تأیید افلاک رهبر
شده همچو هامون اغبر بصورت
ز گرد سوارانت گردون اخضر
زدی بر حصاری ، که چرخ معظم
نماید ز بالاش چاهی مقعر
بن خندق او رسیده بمرکز
سر بارهٔ او گذشته ز محور
همه خاک اکناف او منشأ کین
همه سنگ اطراف او منبع شر
ز آسیب چنبر صفت چرخ گردون
برو دیدبان چفته رفته چو چنبر
در آن قلعه ای باک قومی ، که بودی
فنا و بقا نزد ایشان برابر
که طعنه نوک سنان را برغبت
و تن ساختندی چو معشوق در بر
همه تن بتن عاشق تیر و نیزه
همه سربسر آفت درع و مغفر
نه شیران ، و لیکن چو شیران بقوت
نه پیلان ، و لیکن چو پیلان بپیکر
حسد برده بر وقفه شان کوه بابل
خجل گشته از حمله شان باد صرصر
سوی مشرب مرگ تازان بهیجا
چو از موقف حشر مومن بمحشر
سر اندر زوایا کشیدند جمله
چو از چشم نامحرمان اهل معجر
ز نام تو کردند یکسر هزیمت
چو خیل شیاطین ز الله اکبر
بماند ندا ز خواب و خور همچو نقشی
که بر روی دیوار بینی مصور
همه از خیال قبول تو حیران
همه از نهیب نهاب تو مضطر
دماری برآوردی از حصن دشمن
بیک لحظه چون حیدر از حصن خیبر
بتازنده خیل و ببازنده نیزه
ببرنده تیغ و بدرنده خنجر
گرفتی بداندیش و بدکیش خود را
بخاری بی حد ، بزاری بی مر
ز کوهش بصحرا فگندی و آنگه
بخنجر بریدیش آنگاه حنجر
اگر کافر نعمتت گشت ، اینک
ز آسیب شمشیر تو برد کیفر
و گر کرد احمر بکین تو رخ را
بدید از سر تیغ تو موت احمر
و گر اصطناع ترا گشت منکر
عذابی کشید از جناب تو منکر
فگندیش در فرغر مرگ زیرا
که ماوی گه ماهیان گش فرغر
پلنگان حربند جیش تو و آن به
که سازند مسکن بکهسارها بر
ز مار و ز ماهی و کردار ایشان
مثلهاست مشهور در بحر و در بر
و لیکن ندانست دانا کزین دو
کدامین بود وقت کوشش فزونتر؟
یقین شد چو دشمن ز زخمت نگون شد
که در پیش مارست ماهی محقر
یکی نخوتی داشت در سر حسودت
که از کبر بر آسمان زد همی سر
بیک خطه قانع نگشت از ممالک
دو خطه شد اکنون مرو را میسر
سرش هست در دام یک خطه از تن
تنش هست بردار یک بقعه از سر
چو مخرج نبود از دیار تو او را
بگرد دیار تو برگشت یکسر
سری داشت ، او ، لیکن از کاه فربه
تنی داشت ، او ، لیکن از نیزه لاغر
ازین فتح خواهند کردن حکایت
بزرگان آفاق تا روز محشر
ترا باد هر لحظه فتحی بدین سان
که مؤمن نوازی و اسلام پرور
بجز تو چنین فتح را کیست لایق ؟
بجز تو چنین نام را کیست در خور؟
چو یزدان بگسترد فرش جلالت
تو اندر جهان فرش نیکی بگستر
همه عدل ورز و همه مکرمت کن
همه مال بخش و همه محمدت خر
بپرور تو در کار گیتی درختی
که در دار عقبی ثوابت دهد بر
الا تا بود در فلک ماه و زهره
الا تا بود در چمن سرو و عرعر
لوای تو بافتح بادا مقارن
نهاد تو در ملک بادا معمر
تن تو ز راحات پوشیده کسوت
لب تو ز لذات نوشیده ساغر
ز تأیید ایام و اقبال گردون
ترا باد هر لحظه ای فتح دیگر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره پادشاهی به نام ظفر و صفات برجسته او نوشته شده است. او به عنوان سپهدار اسلام و قهرمان بزرگی توصیف شده که در میدان جنگ با شجاعت و کرامت مبارزه میکند. این پادشاه نهتنها در عرصه جنگ قوی است، بلکه دارای دانش و حکمت نیز میباشد. شعر به تجلیل از روحیهی عادلانه و مهربان او پرداخته و او را سبب سعادت و پیروزی مسلمانان میداند. در نهایت، از او خواسته میشود که در کارهایش پایدار باشد و همواره در راه نیکی و عدل گام بردارد.
هوش مصنوعی: جهان سرشار از پیروزی و موفقیت پادشاهی است که پرچم اسلام به وسیله او به پیروزی رسیده است.
هوش مصنوعی: سپهدار اسلام، که به نامش زیبایی مهر و منبر افزوده شده است.
هوش مصنوعی: خداوند حاکم بر دین و حاکم بر حکومت، خداوند بخشش و خداوند ارزشها است.
هوش مصنوعی: این بیت به تمایز بین صفات درونی و ظاهری اشاره دارد. آن کسی که در باطن نیکو و شایسته است، با ظاهری زیبا و مناسب خود را نشان میدهد. همچنین، خبری خوش و دلپذیر از او به گوش میرسد که او را در چشم دیگران بزرگ و با عظمت جلوهگر میکند.
هوش مصنوعی: تمامی چیزها به خاطر بخشش هستند، تمام تمرکز بر دانش است، هر نفس حاکی از حکمت است و همه چیز برای افتخار و بزرگی است.
هوش مصنوعی: به خاطر دستاوردهای بزرگ او، آسمانها به پایین آمدهاند و به خاطر وسعت وجودش، هفت سرزمین به تنگی درآمدهاند.
هوش مصنوعی: آسمان مقام و رهبری به زیبایی آراسته شده و جهان خوشبختی به واسطه وجود او معطر شده است.
هوش مصنوعی: از ویژگیهای او آسمان و زمین حیرتزدهاند و از اخلاق او غیرت مشک و عنبر نمایان است.
هوش مصنوعی: نیکوکاران و بزرگان دنیا ویژگیهای بارز خود را به خوبی نمایان میکنند و قدرت و شجاعت آنها در جهان شناخته شده و قابل احترام است.
هوش مصنوعی: به خاطر شادی چهره او، گل به رنگ قرمز تبدیل شده و به خاطر بزرگواری و شخصیتش، زر به رنگ زرد در آمده است.
هوش مصنوعی: کرم از درون راد او نمایان شده و پیروزی در نوک شمشیرش مخفی شده است.
هوش مصنوعی: دست جوانمردی او را نشان میدهد، نه در دریاهای مروارید و نه در کوههای جواهرات.
هوش مصنوعی: سر نیزه او، به پیروزی و نصرت او کمک میکند و باعث شده که او بر سر سرکشان جهان تاج و مقام داشته باشد.
هوش مصنوعی: ای پادشاه بزرگ، دشمنانت همچون بندگانی در دست تو هستند و جهان و کیهان به خدمت تو آمدهاند و در واقع زیر دست تو هستند.
هوش مصنوعی: از دل دریا نظام و ترتیب پادشاهیها را به سوی قلعهٔ دشمن کشیدهای.
هوش مصنوعی: سپاهی به قدری بزرگ و با شکوه است که مانند امواج دریا به نظر میرسد و گروهی آنقدر زیاد است که همچون تعداد ستارهها در آسمان میباشد.
هوش مصنوعی: نسبت به هر کس که مانند رستم است، به عنوان قهرمان و نیرومند، میتوان گفت که او همچون حرکتی قاطع و تأثیرگذار در تاریخ باقی مانده است. همینطور، نسل هر کسی که به روش حیدر (علی) پیروی کند، با نیرویی شجاعانه، به انجام کارهای مهم میپردازد.
هوش مصنوعی: در گلستان شادی، هر لحظهای که میگذرد، در میدان وسوسهها و چالشها، غیرت و شجاعت کاملاً نمایان است.
هوش مصنوعی: در زمانهایی ممکن است که نیروها با تأخیر و توقف روبرو شوند، اما وقتی به میدان جنگ وارد میشوند، دوباره به شکلی هماهنگ و منظم ظاهر میشوند.
هوش مصنوعی: در طول عمر، از صف هیجانی که در آن هستیم جدا نشوید، زیرا دوری از چیزهایی که لازم است، مانند دور شدن از جوهر و ذات واقعی است.
هوش مصنوعی: گاههایی بوده که خوششانسی و اقبال تو به یاریات آمده و زمانی هم بوده که ستارهها و نیکبختی، هدایتگر تو بودهاند.
هوش مصنوعی: چهرهات مانند هامون غبارآلود شده است، از آنرو که آسمان سبز رنگ سواران تو را پوشانده است.
هوش مصنوعی: تو بر دیواری زدی، که اگر روزی بخواهد، چرخ روزگار از بالای آن، چاهی عمیق و توخالی حفر خواهد کرد.
هوش مصنوعی: در اینجا به تصویر کشیده شده که میخی در مرکز جایی فرو رفته و سر آن میخ از محور آن نقطه عبور کرده است. به عبارتی دیگر، عمق و وسعت مکانی را نشان میدهد که به مرز خود رسیده و از حد خود فراتر رفته است.
هوش مصنوعی: همه جاهایی که دور او هست، منبع دشمنی و کینه هستند و همه سنگهایی که در اطراف او وجود دارند، منبع شر و بدی به حساب میآیند.
هوش مصنوعی: از آسیبها و وقایع تلخ زندگی، دور شو و به دقت مراقب باش، چرا که مانند چنبرهای که به دور کسی میپیچد، میتواند تو را در بر بگیرد و گرفتار کند.
هوش مصنوعی: در آن قلعهای که قومی از ترس و شجاعت در آنجا زندگی میکردند، مفهوم فنا و بقا برای آنها به یک اندازه معنی داشت.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف حالتی میپردازد که انسانی بیقرار و مشتاق به سوی معشوق خود میرود، حتی اگر خطراتی در پیش باشد. در اینجا، فرد به دلخواه خود آماده است که با مشکلات و چالشها مواجه شود، همانطور که معشوقش در آغوشش است. به نوعی، این تصویرگر شجاعت و آرزو در عشق است.
هوش مصنوعی: تمام وجود عاشقان به تیر و نیزه آلوده است و همه به نوعی تحت تأثیر خطرات و چالشهای جنگی قرار دارند.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف افرادی میپردازد که از نظر ظاهری معمولی هستند، اما در درون، از قوت و قدرتی شگرف برخوردارند. آنها مانند شیران قدرت دارند، همچنین همانند فیلها از استحکام و شکوه برخوردارند. به عبارت دیگر، ممکن است ظاهرشان نیرومند نباشد، اما از نظر روحی و باطنی قدرتمند و استوارند.
هوش مصنوعی: حسادت به تأخیر افتادن کوه بابل، باعث شده که باد سرد و تند از حمله آنها شرمنده شود.
هوش مصنوعی: به سوی چشمه مرگ با شوق و شور میشتابم، همانطور که مؤمن در روز قیامت به سوی جمع مؤمنان میآید.
هوش مصنوعی: همه به گوشهها و زوایا نگاه کردند، مانند کسانی که از چشم نامحرمان به چهره اهل معجر مینگرند.
هوش مصنوعی: به سبب نام تو، همه به طور کامل شکست خوردند، مانند انبوه شیاطینی که از ندا و فریاد "الله اکبر" فرار میکنند.
هوش مصنوعی: صدای زندگی، مانند تصویری که بر دیوار نقش بسته، همیشه باقی میماند و از خواب و خورشید فراتر میرود.
هوش مصنوعی: همه به خاطر انتظار قبول تو سردرگم هستند و همه به خاطر تأثیر قدرت تو در وضعیت اضطراب قرار دارند.
هوش مصنوعی: با یک لحظه قدرت و شجاعت، دشمن را به زانو درآوردی، همچنان که حیدر در لحظهای قلعه خیبر را فتح کرد.
هوش مصنوعی: نظامی در حال توصیف جنگی است که در آن افراد زیادی در حال حمله و نبرد هستند. برخی با نیزه، برخی با تیغ و برخی با خنجر میزنند و برندهای در این میانه وجود دارد.
هوش مصنوعی: اگر به شخص بداندیش و بد کردار خود دل ببندی، مانند شعلهای بزرگ و بیپایان میشوی که هیچگاه خاموش نمیشود.
هوش مصنوعی: تو از کوه به دشت آمدهای و سپس با خنجر او را زدی و اینک حنجرهاش را بریدهای.
هوش مصنوعی: اگر کسی به نعمتهای تو کفر ورزد و به آنها بیاعتنایی کند، حالا میبیند که به خاطر اعمالش دچار عذاب و مجازات تو شده است.
هوش مصنوعی: اگر صورت تو را احمر سازد به اشک و آه، از سر تیغ تو مرگ هم احمر خواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر تو از نیت خوب من پیروی نکنی، عذابی از جانب تو بر من فرود خواهد آمد.
هوش مصنوعی: به او بیندیش که مرگ مانند زندگی است و در حقیقت، منزلی را که ماهیان در آن میزیند، نمیتوان از یاد برد.
هوش مصنوعی: جنگاوران همگی در تلاش و نبرد هستند و بهتر است که در مکانهای امن و مناسب زندگی کنند.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که رفتار و ویژگیهای موجودات زنده مانند مار و ماهی در دریا و محیطشان به شکلهای مختلف و شناختهشدهای معروف است.
هوش مصنوعی: با این حال، دانای فرزانه نمیداند که از این دو، کدام یک زمان تلاش و کوشش بیشتری میطلبد.
هوش مصنوعی: وقتی دشمن به خاطر زخمهایش به شکست افتاد، مشخص شد که در مقابل او، یک موجود کوچک و بیقدر مانند ماهی وجود دارد.
هوش مصنوعی: شخصی به خاطر حسادت، خود را آنچنان بزرگ و برتر احساس میکرد که خود را از دیگران بالاتر میدانست و طوری برخورد میکرد که گویی بر آسمانها است.
هوش مصنوعی: در یک سرزمین نمیخواهد قانع باشد و از کشورهای دیگر بیشتر اکراه دارد؛ اکنون میتواند به مرو برود.
هوش مصنوعی: سرش در دام یک ناحیه از بدنش قرار دارد و آن بدنش، یک قسمت از سرش را در بر گرفته است.
هوش مصنوعی: اگر از سرزمین تو کسی نتواند خارج شود، او هم به طور کامل به سرزمین تو بازخواهد گشت.
هوش مصنوعی: او دارای سری بود، ولی بدنی چاق از کاه داشت و در عین حال، بدنی لاغر مانند نیزه.
هوش مصنوعی: از این پیروزی، داستان بزرگان دنیا تا روز قیامت را خواهند گفت.
هوش مصنوعی: هر لحظه نسیم تو توفیق و پیروزی به همراه میآورد، زیرا که تو با لطف و محبت به مؤمنان و پرورشدهنده اسلام هستی.
هوش مصنوعی: غیر از تو، هیچ کس لیاقت چنین پیروزیای را ندارد. غیر از تو، هیچ کس شایستگی این نام بزرگ را ندارد.
هوش مصنوعی: وقتی که خداوند فرش عظمت و بزرگیاش را گسترانید، تو نیز در این جهان زمینههای نیکی و خوبی را فراهم کن.
هوش مصنوعی: همه باید عدل و انصاف را رعایت کنند و مهربانی و خوبی را در پیش بگیرند. همچنین باید ثروت و دارایی خود را با دیگران تقسیم کنند و از دل و جان برای کمک به یکدیگر تلاش کنند.
هوش مصنوعی: در دنیای تلاش و کوشش، همچنان که درختی را پرورش میدهی، بکوش تا به ثمرات پایداری دست یابی که در دنیا و آخرت برایت فایده داشته باشد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که در آسمان ماه و زهره وجود دارند، و تا زمانی که در باغ سرو و درختان عرعر به چشم میخورد، این وضعیت ادامه خواهد داشت.
هوش مصنوعی: پرچم تو همواره با پیروزی همراه است و جایگاه تو در سرزمین، همیشگی و پایدار خواهد بود.
هوش مصنوعی: بدن تو پوشیده از آرامش و راحتی است، و لبهای تو از لذتها و خوشیها پر است.
هوش مصنوعی: به خاطر حمایت روزگار و خوششانسی، امیدوارم در هر لحظه برایت موفقیت جدیدی به ارمغان بیاید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کسی را که باشد به دل مهر حیدر
شود سرخ رو در دو گیتی به آور
ایا سروبن، در تک و پوی آنم
که: فرغند آسا بپیچم به توبر
چه چیزست رخساره و زلف دلبر
گل مشگبوی و شب روز پرور
گل اندر شده زیر نور سته سنبل
شب اندر شده زیر خورشید انور
همانا که خورشید رنگ لبش را
[...]
بفرخنده فال و بفرخنده اختر
به نو باغ بنشست شاه مظفر
بروز مبارک، ببخت همایون
به عزم موافق، به رای منور
بباغی خرامید خسرو که او را
[...]
قوی قلعه او که خاکش به پاکی
چو قلعی ولیکن از او عاجز آذر
پر از زرکانی و تیغ یمانی
پر از شیر جنگی و ببر دلاور
ز ماهی فروترش بنیاد لیکن
[...]
یکی خانه کردند بس خوب و دلبر
درو همچنو خانه بیحد و بیمر
به خانهٔ مهین درنشاندند جفتان
به یک جا دو خواهر زن و دو برادر
دو زن خفتهاند و دو مرد ایستاده
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.