گنجور

 
وطواط

مراست عشقی افتاده با تو، لم یزلی

غزل تو گویم، که لایق غزلی

ز حکم لم یزلی عشق تو رسید به من

چگونه دفع توان کرد حکم لم یزلی؟

منم که در همه عالم به عاشقی مثلم

تویی که در همه گیتی به دلبری مثلی

به چهره چون قمری، بلکه حسرت قمری

به بوسه چون عسلی، بلکه بهتر از عسلی

اگر شکوفه نماند به رخ ازو عوضی

و گر بنفشه نپاید به زلف ازو بدلی

گهی به طرهٔ طرار صبر من ببری

گهی به غمزهٔ غماز جان من بخلی

بتو بنازد خوبی، چنانکه مجد و علو

به شمس دین پیمبر محمدبن علی

اجل نظام معالی، جمال ملت و دین

که اوست خسرو آفاق را صفی و ولی

کریم طبع بزرگی، که فرع خدمت اوست

کرامت ابدی و سعادت ازلی

بنای دین هدی را دلش عماد و اساس

قضای دین کرم را کفش وفی و مَلی

بزرگوارا، دریا دلا، به علم و به حکم

ستودهٔ اممی و گزیدهٔ مللی

شعار شرع ز تو گشت ظاهر و در دهر

ز هیبت تو نه زنار ماند و نه عسلی

ز روی فضل و کرامت خزانهٔ حکمی

به وقت جود و سخاوت نشانهٔ املی

چو نکته گویی در بزم ناشر درری

چو خامه گیری در دست ناشر حللی

نه آفتابی و مر اعتدال عالم را

چو آفتاب فروزان به نقطهٔ حملی

ضمیر پاک تو داند چگونه می‌باید

همه علوم جهان سر به سر خفی و جلی

بقای مدت تو باد در حریم دول

که تو به دولت شایسته زینت دولی

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
سوزنی سمرقندی

جلال دین نبی پادشاه شرق علی

که از شجاعت و از جود چون علی مثلی

ز نسل شاه حسین بن ذوالفقاری و هست

سر حسام ترا سهم ذوالفقار علی

بنور عدل تو آراسته است ملکت شرق

[...]

ادیب صابر

زهی زقد و رخت سرو و لاله را خجلی

به سرو عقل ربایی به لاله دل گسلی

به سرو برگذری سرو را بود خواری

به لاله در نگری لاله را بود خجلی

به باغ اگر نرسد سرو، سرو را عوضی

[...]

مولانا

اگر دمی بگذاری هوا و نااهلی

ببینی آنچ نبی دید و آنچ دید ولی

خدا ندانی خود را و خاص بنده شوی

خدای را تو ببینی به رغم معتزلی

اگر تو رند تمامی ز احمقان بگریز

[...]

حکیم نزاری

بر آن سری که دل مستمند ما بخلی

اگر به دل برهم از تنم به جان بحلی

تو را رسد که اگر که بر قبیله ی آدم

به حسن ناز کنی حق به دست توست بلی

به بوسه ای ز تو راضی نبوده ایم بیار

[...]

خواجوی کرمانی

خوشا شراب محبت ز ساغر ازلی

قدح بروی صبوحی کشان لم یرلی

ز دست ساقی تحقیق اگر خوری جامی

شراب را ابدی دان و جام را ازلی

بزیر جامه چو زنّار بینمت چون شمع

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه