ای در مصاف رستم دستان روزگار
با باس تو هدر شده دستان روزگار
مقهور دستبرد تو اجرام آسمان
مجبور پای بند تو ارکان روزگار
پیش براق و هم تو هنگام کر و فر
تنگ آمده مسافت میدان روزگار
نقل عطیت تو شکسته بگاه وزن
درهم عمود و کفهٔ میزان روزگار
روی ولیت کعبهٔ تأیید ایزدی
چشم عدوت جعبهٔ پبکان روزگار
در قبهٔ جلال تو تحویل آفتاب
در عرصهٔ کمال تو جولان روزگار
اندک بر بنان تو بسیار مکرمت
پیدا بر بیان تو پنهان روزگار
سیارگان چرخ نهاده چو دایگان
در دولت مراد تو پستان روزگار
از نسج دولت تو خرامنده هر زمان
با گونه گون نوا تن عریان روزگار
در بارگاه حادثه از سفرهٔ عنا
حسرت خورد عدوی تو بر خوان روزگار
تیزست از خصال تو بازار محمدت
کندست با جلال تو دندان روزگار
اندر سداد سیرت و اندر جلال قدر
سلمان عالمی و سلیمان روزگار
گر روزگار سر بکشد از هوای تو
آن را شناس غایت خذلان روزگار
ای طالع تو رایت تمکین مشتری
وی طلعت تو آیت امکان روزگار
آن کس که در سفینهٔ اقبال تو نشست
شد ایمن از بلیت توفان روزگار
دور از تو مدتی من مسکین، نه از خرد
بودم بخوان حادثه مهمان روزگار
گاهی کشیده ضربت دندان مستخف
گاهی چشیده شربت زندان روزگار
اخوان من، که بود بر ایشان امید من
گشتند بر جفای من اخوان روزگار
دل تنگم از جنایت اجرام آسمان
رخ زردم از خیانت اعیان روزگار
با این همه چو من دگری پشت کی نهد
بر مسند کمال در ایوان روزگار
در صد هزار سال بتأثیر آفتاب
لعلی چون من نخیزد از کان روزگار
آثار من ستارهٔ گردون مفخرت
و اخبار من شکوفهٔ بستان روزگار
از فضل من فزوده عدد ذات اختران
وز نثر من گرفته مدد جان روزگار
با این همه فضیلت، از آنجا که راستیست
باشم دریغ در کف احزان روزگار
غبنی بود، اگر بکساد اندر اوفتد
این پربها متاع بد کان روزگار
آخر هم پس از مضرت و حرمان بی قیاس
آید بمن مبرت و احسان روزگار؟
روزی کند سپهر مفوض برای من
تدبیرحل و عقد بدیوان روزگار ؟
گردم بدان صفت که نباشد بشرق و غرب
بی یاد من مجالس اعیان روزگار
تا هست از شرایط سامان آدمی
تا هست بر طبایع بنیان روزگار
بادا بمهر همه میثاق آسمان
بادا بحکم تو همه پیمان روزگار
قسم عدوت محنت انواع حادثات
بخش ولیت نعمت الوان روزگار
این رفته در حدیقهٔ افضال ایزدی
و آن مانده در مفازهٔ حرمان روزگار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به وصف رستم دستان، قهرمان اسطورهای، و تأثیر او بر جهان میپردازد. او از سلطه و قدرت رستم بر اجزای آسمان و زمین سخن میگوید و به تأثیر او بر زمان و روزگار اشاره میکند. شاعر به جلال و مقام رستم پرداخته و به خصایص و فضایل او اشاره دارد.
او بیان میکند که در نبود رستم، بر دیگران چه سخت خواهد گذشت و از حسرت دشمنانش بر نعمتها و برکات او مینالد. همچنین، به مشکلات و مصائبی که بر او گذشته، اشاره شده و احساس تنهایی و رنج او از عدم حمایت دیگران نیز مشهود است.
شاعر در انتها، با اشاره به اینکه رستم به عنوان یک نماد فضیلت و قدرت باید در یادها بماند، تأکید میکند که وجود چنین شخصیتی در تاریخ بشریت ضروری است و از او به عنوان یک الگوی اقبال یاد میکند که در برابر بلاها و مشکلات استوار میماند.
هوش مصنوعی: ای که در میدان نبرد با رستم، توانایی تو در برابر روزگار به هدر رفته است.
هوش مصنوعی: تو بر جهان سلطه داری و اجرام آسمان به خواست تو حرکت میکنند؛ همه جوانب زندگی و روزگار به قدرت تو وابسته است.
هوش مصنوعی: در برابر براق و در زمانی که کر و فر به هم نزدیک شدهاند، فاصله مدت زمان زندگی به تنگی رسیده است.
هوش مصنوعی: هدیه و لطف تو در روزگار مانند ترازویی است که در آن ارزشها و وزنها به درستی سنجیده نمیشوند. اینجا به نوعی به ناپایداری و بیثباتی اوضاع اشاره شده است.
هوش مصنوعی: چهرهی ولی تو مانند کعبهای است که نشانههای تأیید الهی را به همراه دارد، در حالی که چشم دشمن تو مانند جعبهای است پر از زشتی و ناپسندیهای زمانه.
هوش مصنوعی: در زیر گنبد باشکوه تو، آفتاب به کمال خود میرسد و در میدان تمام زیباییها، روزگار به حرکت و زندگی ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: مهارتها و خوبیهای تو که در دستانت نمایان است، در کلام و بیان تو کمتر به چشم میآید. زندگی و زمانه بسیاری از این ویژگیها را زیر سایه خود پنهان کرده است.
هوش مصنوعی: سیارهها همچون دایگان در گردشاند و در زمان خوشبختی تو، روزگار به تو شیر میدهد.
هوش مصنوعی: از بافت خوشبختی تو، هر لحظه با آهنگهای مختلف، بدن برهنه زمانه به حرکت درآمده است.
هوش مصنوعی: در درگاه وقایع، تمام حسرتها و مشکلاتی که از سفرهٔ سرنوشت میآید، برای دشمن تو در زندگی به وجود میآید.
هوش مصنوعی: ویژگیهای تو باعث شده که بازار محمدت پررونق و شگفتانگیز باشد و جلال و شکوه تو چنان است که روزگار را همچون دندانی تیز و آماده برای عمل کرده است.
هوش مصنوعی: سلمان به خاطر ویژگیهای نیکویی که دارد و به خاطر مقام و قدر والایی که دارد، به مانند یک دانشمند و فرمانروای زمان خود به شمار میرود.
هوش مصنوعی: اگر روزگار به خاطر تو به پایان برسد، آن را بشناس که نشان از نهایت بیحوصلگی و یأس روزگار است.
هوش مصنوعی: ای سرنوشت تو نماد قدرت سیاره مشتری هستی و چهرهٔ تو نشانهٔ امکانها و فرصتهای زندگی است.
هوش مصنوعی: کسی که سوار بر کشتی خوشبختی تو شد، از بلا و خطرات روزگار در امان ماند.
هوش مصنوعی: مدت زمانی دور از تو، من در فقر و بیچارگی به سر بردم و این وضعیت ناشی از نادانی من نبود. اکنون باید داستان مهمی از زندگی را برایت بگویم.
هوش مصنوعی: گاهی به شدت ضربهای از دندان کسی خوردهام و گاهی طعم تلخ زندگی در زندان روزگار را چشیدهام.
هوش مصنوعی: دوستان من که به آنها امیدوار بودم، در نهایت نسبت به من بیوفا و جفا کردند.
هوش مصنوعی: دل من بخاطر کارهای ظالمانه آسمان، دچار حزن و اندوه شده و چهرهام به خاطر خیانت و رفتار نامناسب بزرگترها و شخصیتهای زمان تیره و نابود شده است.
هوش مصنوعی: با وجود همه این موارد، آیا کسی غیر از من میتواند بر جایگاه برتری در عرصه زندگی تکیه بزند؟
هوش مصنوعی: در طول صد هزار سال، تحت تأثیر آفتاب، سنگ قیمتی مثل من از دل زمین به وجود نمیآید.
هوش مصنوعی: آثار من مانند ستارهای در آسمان به من افتخار میدهد و روایتهای من مانند گلهای شکوفه در باغ زندگی است.
هوش مصنوعی: علم و دانش من به تعداد ستارهها افزوده شده و نثر من، کمکگر زندگی و روح روزگار است.
هوش مصنوعی: با وجود تمام این ویژگیهای خوب، اما به خاطر راستی و صداقت که دارم، از اینکه در سختیهای زندگی دچار غم و اندوه شوم، افسوس نمیخورم.
هوش مصنوعی: اگر این کالا ارزشمند و گرانبها به دست کسی بیفتد که شایستگی آن را نداشته باشد، واقعاً زیان بزرگی است.
هوش مصنوعی: به هر حال، بعد از تمام ضررها و کمبودیهای بینظیری که تجربه کردهام، آیا روزی خواهد رسید که برکت و خوبیها به سراغ من بیایند؟
هوش مصنوعی: روزی آسمان تدبیری خوب برای من میاندیشد که مشکلها و سختیهای زندگیام را حل کند؟
هوش مصنوعی: من به چنین ویژگیای گرد آمدهام که در شرق و غرب، مجالس بزرگمردان زمان بدون یاد من وجود نداشته باشد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که شرایط لازم برای پیشرفت و ساماندهی انسان وجود دارد، روزگار بر اساس طبیعت و ویژگیهای انسانها پایهگذاری میشود.
هوش مصنوعی: باشد که با مهر و محبت، تمامی عهد و پیمانهای آسمان برقرار بماند و به حکم تو، همه قراردادها و توافقات زمان نیز پابرجا باشد.
هوش مصنوعی: تو قسم خوردهای که سختیها و مشکلات مختلفی به من میچشانی، اما نعمتهای روزگار هم به من هدیه دادهای.
هوش مصنوعی: این شخص به مقام و فضیلتهای الهی دست یافته و به جایی پر از نعمتها رسیده است، در حالی که آن فرد دیگر در مشکلات و سختیهای زندگی گرفتار مانده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای در هنر مقدم اعیان روزگار
در نظم و نثر اخطل وحسان روزگار
آسان بر نفاذ تو دشوار اختران
پیدا بر ضمیر تو پنهان روزگار
نامانده چو تو اختر در برج شاعری
[...]
ای همچ جان خلاصه ارکان روزگار
سر دفتر و سر آمد دوران روزگار
زین عمر سست پای چو پیمان روزگار
وین حادثات سخت چو زندان روزگار
اندیشه میکنم، نه همانا توان ربود
گوی مراد در خم چوگان روزگار
یک رنگی از نهاد زمانه طمع مدار
[...]
ای باد صبحدم گذری کن ز راه لطف
بر خاک آستانه سحبان روزگار
آن افصح زمانه که نفس نفیس اوست
سر دفتر اماثل و اعیان روزگار
حاجی شاعر آنکه بصد قرن گوهری
[...]
ای آفتاب حسن به دوران روزگار
چون مه بر آر سر ز گریبان روزگار
بگشا چو غنچه پرده ز رویت که کس ندید
یک گل به رنگ تو ز گلستان روزگار
بنشین بر آب چشمهٔ چشمم که بر نخاست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.