گنجور

 
وحشی بافقی

شرح پریشانی: دوستان! شرح پریشانی من، گوش کنید - داستان غم پنهانی من، گوش کنید

گله یار دل‌آزار: ای گل تازه که بویی ز وفا نیست تو را - خبر از سرزنش خار جفا نیست تو را

در ستایش میرمیران: سال نو و اول بهار است - پای گل و لاله در نگار است

در ستایش شاه غیاث‌الدین و شهزادگان: ای حریم خوش نسیم و ای فضای خوش هوا - رشک باغ حبتی هم درهوا، هم درفضا

در هجو ملا فهمی: لازم شده کسر حرمت تو - ملا فهمی به رخصت تو

در سوگواری حضرت حسین«ع»: روزیست اینکه حادثه کوس بلازده‌ست - کوس بلا به معرکه کربلا زده‌ست

در سوگواری قاسم‌بیگ قسمی: پشت من بشکست کوه درد جان فرسای من - باز افزاید همان این درد کار افزای من

سوگواری بر مرگ دوست: دیده گو اشک ندامت شو و بیرون فرما - دیدن دیده چه کار آیدم از دوست جدا

سوگواری بر مرگ شاه: از چه رو خاک سیه گردون به فرق ماه کرد - مشعل خورشید را گردون چرا پر کاه کرد

سوگواری بر مرگ شرف‌الدین علی: دوستان چرخ همان دشمن جان است که بود - همه را دشمن جان است ، همان است که بود

سوگواری بر مرگ برادر: آه ای فلک ز دست تو و جور اخترت - کردی چو خاک پست مرا، خاک بر سرت