فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیه آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.
مثلا برای پیدا کردن شعری که مصرع «ازدیده ز رفتن تو خون میآید» مصرع اول یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیه آنها «د» است.
حرف آخر قافیه
رباعی شماره ۱: یارب که بقای جاودانی بادا
رباعی شماره ۲: عشرت بادا صبح تو و شام ترا
رباعی شماره ۳: شد یار و به غم ساخت گرفتار مرا
رباعی شماره ۴: جان سوخت ز داغ دوری یار مرا
رباعی شماره ۵: از بهر نشیمن شه عرش جناب
رباعی شماره ۶: اندر ره انتظار چشمی که مراست
رباعی شماره ۷: آن سرو که جایش دل غم پرور ماست
رباعی شماره ۸: پیوستن دوستان به هم آسان است
رباعی شماره ۹: شاها سربخت بر در دولت تست
رباعی شماره ۱۰: اکسیر حیات جاودانم بفرست
رباعی شماره ۱۱: شوخی که خطش آیه فرخ فالی است
رباعی شماره ۱۲: جز فکر جدا شدن ز دلدارم نیست
رباعی شماره ۱۳: مجنون که کمال عشق و حیرانی داشت
رباعی شماره ۱۴: شاها سر روزگار پامال تو باد
رباعی شماره ۱۵: شاها چو کمان قدر به فرمان تو باد
رباعی شماره ۱۶: صید افکنی مراد آیین تو باد
رباعی شماره ۱۷: شاها در جهان عرصه در گاه تو باد
رباعی شماره ۱۸: جرم است سراپای من خاک نهاد
رباعی شماره ۱۹: کوی تو که آواره هزاری دارد
رباعی شماره ۲۰: وحشی که همیشه میل ساغر دارد
رباعی شماره ۲۱: گر کسب کمال میکنی میگذرد
رباعی شماره ۲۲: فریاد که سوز دل عیان نتوان کرد
رباعی شماره ۲۳: تیرت چو ره نشان پران گیرد
رباعی شماره ۲۴: دل زان بت پیمان گسلم میسوزد
رباعی شماره ۲۵: یارب که زمانه دلنوازت باشد
رباعی شماره ۲۶: میخواست فلک که تلخ کامم بکشد
رباعی شماره ۲۷: شاها به عداوت توکس یار نشد
رباعی شماره ۲۸: آنان که به کویی نگران میگردند
رباعی شماره ۲۹: آن زمره که از منطق ما بیخبرند
رباعی شماره ۳۰: مجنون به من بی سر و پا میماند
رباعی شماره ۳۱: ای چرخ مرا دلی ست بیداد پسند
رباعی شماره ۳۲: یا صاحب ننگ و نام میباید بود
رباعی شماره ۳۳: در کوی توام پای تمنا نرود
رباعی شماره ۳۴: تا پای کسی سلسله آرا نشود
رباعی شماره ۳۵: در صید گهت که جان طرب ساز آید
رباعی شماره ۳۶: ازدیده ز رفتن تو خون میآید
رباعی شماره ۳۷: خوش آن که ره عشق بتی پیماید
رباعی شماره ۳۸: تا شکل هلال گردد از چرخ پدید
رباعی شماره ۳۹: نوروز شد و بنفشه از خاک دمید
رباعی شماره ۴۰: آهنگ سفر میکند آن ماه عذار
رباعی شماره ۴۱: یارب که در این دایره دیر مدار
رباعی شماره ۴۲: دانی شاها که مهر فرخنده اثر
رباعی شماره ۴۳: ای صیت معالجات تو عالم گیر
رباعی شماره ۴۴: آن شمع که دوش بود تب تا سحرش
رباعی شماره ۴۵: ای منشاء دانایی و ای مایه هوش
رباعی شماره ۴۶: ای جان و تنم مطیع و شوق تو مطاع
رباعی شماره ۴۷: فن تو و سد هزار برهان کمال
رباعی شماره ۴۸: در نامه رقم ز خانهای یافتهام
رباعی شماره ۴۹: تا کار جهان به کام کس نیست مدام
رباعی شماره ۵۰: تا در ره عشق آشنای تو شدم
رباعی شماره ۵۱: امشب همه شب ز هجر نالان بودم
رباعی شماره ۵۲: از آبلهای تازه گل باغ ارم
رباعی شماره ۵۳: ای آنکه به یکرنگی تو متصفم
رباعی شماره ۵۴: تا کی ز مصیبت غمت یاد کنم
رباعی شماره ۵۵: رخسار تو ای تازه گل گلشن جان
رباعی شماره ۵۶: تا بود چنین بود و چنین است جهان
رباعی شماره ۵۷: خورشید که هست شمسه هفت ایوان
رباعی شماره ۵۸: در نفی رخت شمع شبی راند سخن
رباعی شماره ۵۹: ای مدت شاهی جهان مدت تو
رباعی شماره ۶۰: ای رفعت و شان فروترین پایه تو
رباعی شماره ۶۱: خوش آن که شود بساط مهجوری طی
رباعی شماره ۶۲: گر درخور مهرم احترامی بودی
رباعی شماره ۶۳: ای کاش برات من براتی بودی
رباعی شماره ۶۴: در عهد معالجات تو بیماری
رباعی شماره ۶۵: گر با تو گهی نظر کنم پنهانی
رباعی شماره ۶۶: ای درگه تو عید گه روحانی