طایر بستان پرستم لیکنم پر باز نیست
گلشنم نزدیک اما رخصت پرواز نیست
در قفس گر ماند بلبل باغ عیشت تازه باد
رونق گلزار از مرغ نواپرداز نیست
دهشتم در سنگلاخ هجر فرماید درنگ
ورنه شوقم جز به راه وصل توسن تاز نیست
صعوهٔ کم زهرهام من وین دلیری از کجا
رخصت پروازم اندر صیدگاه باز نیست
میر مجلس راچه بگشاید ز من جز دردسر
زانکه چنگ من به قانون حریفان ساز نیست
آنکه ده من شیشه دارد بار، سود آنگه کند
کو بساط خود نهد جایی که سنگانداز نیست
در بیان حال خود وحشی سخن سربسته گفت
نکتهدان داند که هر کس محرم این راز نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از حسرت و محدودیتهای خود در زندگی سخن میگوید. او به پرندهای میماند که گرچه نزدیک به باغ گل است، اما نمیتواند پرواز کند. او به بلبل قفسی اشاره میکند که اگرچه در قفس است، ولی نمیتواند از زیبایی باغ بهرهمند شود. شاعر از شوق و yearning خود برای وصال محبوب سخن میگوید، اما از عدم توانایی در رسیدن به او احساس ناامیدی میکند. همچنین، به ناتوانی در بیان احساساتش در برابر دیگران اشاره میکند و بیان میدارد که تنها افراد خاصی میتوانند این راز را درک کنند. به طور کلی، این شعر به موضوعاتی مانند عشق، حسرت و محدودیتهای زندگی میپردازد.
هوش مصنوعی: من مرغی از باغ پرستش هستم، اما نتوانم پرواز کنم. باغم نزدیک است، اما اجازه پرواز ندارم.
هوش مصنوعی: اگر بلبل در قفس بماند، لذت و شادابی باغ تو تازه نخواهد بود، زیرا رونق گلزار به وجود آواز پرندهای که برای زندگی میخواند، وابسته است.
هوش مصنوعی: من در دشواریهای جدایی تحمل میکنم، اما اگر این صبر را نداشته باشم، جز شوق تو نمیتوانم به هیچ راه دیگری بروم.
هوش مصنوعی: من پرندهای هستم که زدن بال و پرم کم است و نمیدانم از کجا جرات پرواز کردن پیدا کنم، چون در این دامگاه آزادی برای پرواز ندارم.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که من نتوانم مشکل خود را با دیگران در میهمانیها حل کنم، زیرا احساسات و دردهای من آنقدر عمیق است که هیچ فرهنگی یا قانون اجتماعی نمیتواند به من کمک کند. در واقع، توانایی من برای ارتباط با دیگران و حل مسائل از سوی دیگران محدود است و فقط به چالشها و دردهایی که دارم، اشاره میکند.
هوش مصنوعی: کسی که بارش از شیشه است و بسیار سنگین، باید دانسته و با احتیاط رفتار کند و آن را در جایی قرار دهد که خطر شکستن نداشته باشد و کسی نتواند به آن آسیب بزند.
هوش مصنوعی: وحشی در بیان حال خود به طور غیر مستقیم صحبت کرده است. کسی که با معانی و ظرائف آشنا باشد، میداند که هر کس نمیتواند به این راز پی ببرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
با بد آموزت مگر قانون الفت ساز نیست
که امشب تیر تغافل در کمان ناز نیست
مرغ دل کامد به سویت چون کنم ضبطش که هیچ
رشتهای برپای این گنجشک نوپرواز نیست
ای اجل چندان که خواهی کامرانی کن که هست
[...]
فکر جانسوز مرا یک نقطه بی انداز نیست
یک سپند بزم من بی شعله آواز نیست
در سر کویی که من بر اطلس خون می تپم
خضر اگر آید، در فیض شهادت باز نیست
ذره و خورشید گلبانگ اناالحق می زنند
[...]
محفل صهباپرستان بی نوای ساز نیست
گرمیی با بزم ما بی شعلهٔ آواز نیست
رنگم از حیرانی دیدار برجا مانده است
طائر تصویر را بال و پر پرواز نیست
اینقدر صوت مغنی چون زند ناخن به دل
[...]
عالمان را علم هست و ره به اوج راز نیست
هست مرغِ خانه را بال و پرِ پرواز نیست
کار قانون محبت آنقدر بیساز نیست
هیچ آهنگی درین محفل به از آواز نیست
لیک غیر از خاموشی کس محرم این راز نیست
در تماشایت همین مژگان تحیرساز نیست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.