به دست آور بتی جان بخش و عیش جاودانی کن
حیات خضر خواهی فکر آب زندگانی کن
ز اهل نشأه حرفی یاد دارم جان من بشنو
نشین با شیشه همزانو و می را یار جانی کن
دل مینای میباید که باشد صاف با رندان
دگر هرکس که باشد گو چو ساغر سرگرانی کن
به آواز دف و نی خاکبوس دیر میگوید
بیا خاک در میخانه باش و کامرانی کن
ز رنگ آمیزی دوران مشو غافل ز من بشنو
می رنگین به جام انداز و عارض ارغوانی کن
نصیحت گوش کن وحشی که از غم پیر گردیدی
صراحی گیر و ساغر خواه و حظی از جوانی کن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به مسائل زندگی، عشق و جوانی میپردازد. شاعر از شنونده میخواهد که برای داشتن عمر جاودان و خوشی پا به دنیای عشق و خوشی نهند و از فرصتها بهرهبرداری کنند. او به شنونده توصیه میکند که با دوستان خود در میخانه نشسته و از لحظهها لذت ببرند. در این شعر، به شفافیت دل و اهمیت آن در زندگی اشاره شده و بر این نکته تأکید میشود که نباید از رنگ و زیباییهای زندگی غافل شد. در نهایت، شاعر به جوانی و لذت بردن از آن تأکید کرده و نصیحت میکند که با نوشیدن و شادی، از غمها فاصله بگیرند.
هوش مصنوعی: دست به کار شو و یک معشوقهی جانپرور پیدا کن تا زندگیات را جاودانی و ماندگار کند. اگر میخواهی مانند خضر، زندگیای باطلنیابنده و بهشتی داشته باشی، به فکر آب حیات باش.
هوش مصنوعی: از افراد دنیای دیگر سخنی در ذهن دارم، جانم، به صحبتهای من گوش کن. بنشین کنار من و با شیشه (جام) هم صحبت شو و می را دوستِ جانت قرار بده.
هوش مصنوعی: برای اینکه با دیگر رندان و دلهای شاد همنشینی کنی، باید دلی خالص و پاک داشته باشی. هر کسی که میخواهد از آن لذت ببرد، باید مانند کاسهای پر از شادی باشد.
هوش مصنوعی: صدای دف و نی به ما میگوید که بیایید در میخانه از خاک و زندگی لذت ببریم و خوش باشیم.
هوش مصنوعی: از زیباییهای زندگی غافل نشو و به صدای من گوش بده. میتونی با رنگهای زیبا، می را در جام بریزی و چهرهات را به رنگ ارغوانی درآوری.
هوش مصنوعی: به سخنان مشهود و مفید دیگران توجه کن. ای وحشی، تو به خاطر غم و اندوه پیر شدهای. حال وقت آن است که میخوارگی را آغاز کنی و از خوشیها و لذتهای جوانی بهرهمند شوی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
به عالم از سر کلک وزارت درفشانی کن
بر اوج قدر دائم کار فیض آسمانی کن
بزرگان را به قدر کاردانی کار میافتد
دل بیدار داری مملکت را پاسبانی کن
رضای خلق و خالق چون عنان هرگه به دست آید
[...]
بپوش از هستی خود چشم و عیش جاودانی کن
نشین در کنج خلوتخانه خود کامرانی کن
مده ره در حریم خاص دل وسواس شیطان را
بهر جا پا نهی اطراف خود را پاسبانی کن
رخ خود مهر وقت شام سازد از شفق گلگون
[...]
ز جا خیز و علم بردار و با من هم عنانی کن
به دور خیمه ها اهل حرم را پاسبانی کن
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.