روم به جای دگر ، دل دهم به یار دگر
هوای یار دگر دارم و دیار دگر
به دیگری دهم این دل که خوار کردهٔ تست
چرا که عاشق تو دارد اعتبار دگر
میان ما و تو ناز و نیاز بر طرف است
به خود تو نیز بده بعد از این قرار دگر
خبر دهید به صیاد ما که ما رفتیم
به فکر صید دگر باشد و شکار دگر
خموش وحشی از انکار عشق او کاین حرف
حکایتیست که گفتی هزار بار دگر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر بیان میکند که احساساتی جدید نسبت به یک معشوق دیگر پیدا کرده و تصمیم دارد دلش را به او بسپارد. او از معشوق قبلیاش میگوید که احساس خوار کردگی نسبت به او دارد و برای همین به سمت دیگری رفته است. همچنین، به معشوق قبلیاش تأکید میکند که بین آنها دیگر ناز و نیاز وجود ندارد و باید به وضعیت جدید عادت کند. شاعر در انتها به صیاد (عاشق) خود پیشنهاد میدهد که به دنبال شکار جدیدی برود و از انکار عشق قدیمیاش خموش باشد، زیرا این احساسات و تغییرات قابل تکرار نیستند.
هوش مصنوعی: به جایی دیگر میروم و قلبم را به کسی دیگر میسپارم. به یاد و خیال محبوب جدیدی هستم و به دیاری دیگر میاندیشم.
هوش مصنوعی: من این دل را به کسی دیگر میسپارم که تو آن را حقیر کردهای، زیرا تنها عشق تو برای من ارزش و اعتبار دارد.
هوش مصنوعی: بین ما و تو دیگر از ناز و نیاز خبری نیست، بهتر است خودت هم بعد از این هیچ قرار دیگری نگذاری.
هوش مصنوعی: به صیاد ما اطلاع دهید که ما دیگرخواستهایم و به فکر شکار دیگری هستیم.
هوش مصنوعی: سکوت کن ای عاشق سرکش، زیرا که این بحث درباره عشق او، داستانی است که بارها و بارها گفتهای.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ترا به هرگذری هست بیقراردگر
مرابجز تو درین شهر نیست یار دگر
ترا اگر غم من نیست غم مباد ترا
که جز غم تو مرا نیست غمگسار دگر
بگیر خرده جان مرا و خرده مگیر
[...]
بصید ما نظر افکند شهسوار دگر
بشهر ما گذر آورد شهریار دگر
اگر تو پای عنایت کشیدی از سرما
کشید سرو دگر سر زجویبار دگر
وگر تو برگ تلطف ببردی از بر ما
[...]
کشیم بارز کویت به سوی یار دگر
بر تو یابد اگر غیر بار بار دگر
من از جفای تو در کار جان سپردن و تو
هنوز بهر هلاکم به فکر کار دگر
امید من ز تو امشب روا نشد گویا
[...]
مرا نشان نظر باشد از نگار دگر
چرا ورای خیال تو نیست کار دگر
به یادگار تو زخمم به دل رسید و خوشم
که ماند تیر تو درسینه یادگار دگر
به یک خدنگ شکار افکنی که چون تو شنید
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۶ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.