محمدرضا زارعی جلیانی
تاریخ پیوستن: ۲۶م بهمن ۱۴۰۰
آمار مشارکتها: | |
---|---|
حاشیهها: |
۳ |
محمدرضا زارعی جلیانی در ۱ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۸ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۲۰ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۳:
گفتا من آن ترنجم کاندر جهان نگنجم
گفتم به از ترنجی لیکن بدست نایی
من فکر می کنم این بیت شاید به این معنا باشه که: گفتا من آن تو رنجم کاندر جهان نگنجم.
من رنج تو هستم که از شدت بزرگی در جهان نمی گنجم. که حدیث عشق در دفتر نگنجد و حساب عشق در محشر نگنجد.و من گفتم تو بهتر از رنجی اما به دست نمی آیی.
البته ارزش شعر به همینه که هر کس از دید خودش معنای جدیدی ازش برداشت میکنه و شاید فقط خود شاعر باشه که بتونه بگه چی مدنظر بوده. ولی چی قشنگ تر از رنج عشق کشیدن و پا پس نکشیدن. گفتم زمانِ عِشرت دیدی که چون سر آمد/گفتا خموش حافظ کاین غصّه هم سر آید
محمدرضا زارعی جلیانی در ۵ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۰۷ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۲:
به نظر میرسه عاشق تو معنای متناسب تری داره. چون تو ابیات اول خطاب شعر به معشوقه. به نظر من میرسه که معنای دگر به اعتبار برمیگرده. بدان که کسی که عاشق تست اعتباری جز از طرف تو هم داره.
معنای این شعر خیلی خیلی قشنگه. شاعر تو چهار بیت داره به خودش دروغ میگه. بر خلاف چیزی که ته دلشه داره میگه من میرم. اما تو بیت آخر شاید یک ندای قدسی یا عمق وجود و قلبش بهش میگه ساکت باش و انکار نکن عشقی که تو دلت داری و تو این حکایت رو هزار بار دیگه هم گفتی اما دل نبریدی. این شاید محک عشق حقیقی نسبت به عشق ظاهری و سطحی باشه. به قول رهی معیری:
از عشق نرنجیم و گر مایه رنج است
با نیش بسازیم اگر نوش ندارد
محمدرضا زارعی جلیانی در ۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۳۰ در پاسخ به الهام ملک محمدی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۳: