ترا به هرگذری هست بیقراردگر
مرابجز تو درین شهر نیست یار دگر
ترا اگر غم من نیست غم مباد ترا
که جز غم تو مرا نیست غمگسار دگر
بگیر خرده جان مرا و خرده مگیر
که در بساط ندارم جز این نثار دگر
به کوچه باغ بهشتم زکوی او مبرید
که وا نمی شودم دل ز رهگذار دگر
ز آستان تو چون نا امید برگردم؟
که هست هر سرمویم امیدواردگر
بغیر عشق که از کاربرده دست ودلم
نمی رود دل و دستم به هیچ کاردگر
مراازان گل بی خار، خارخاری بود
زیاده شدزخط سبز خار خاردگر
ز طوق فاخته درخاک دامها دارد
ز شوق صید توهر سروجویبار دگر
غبار خط نشدامسال هم عیان ز رخش
افتاد مشق جنونم به نوبهار دگر
گرفته ام زجهان گوشه ای که دل می خواست
چه دام پهن کنم از پی شکاردگر
مرا بس است سویدای خال اوصائب
که مهرکوچک شه راست اعتبار دگر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق عشق و دلبستگی شخص به محبوبش میپردازد. شاعر به وضوح بیان میکند که در این شهر هیچ یاری جز محبوب خود ندارد و غم او را تنها غم قابل توجه میداند. او از محبوبش میخواهد تا جانش را بگیرد، اما در عین حال به او توصیه میکند که به احساساتش آسیب نرساند. شاعر تأکید میکند که در مسیر زندگیاش، تنها امیدش به محبوب است و هیچ کار دیگری نمیتواند او را خوشحال کند. همچنین، او به زیبایی و درد ناشی از عشق اشاره میکند و بیان میکند که عشق برایش تنها موضوع مهم زندگی است. در پایان، شاعر به وفاداری و ارزش عشق خود به محبوبش اشاره میکند و تأکید میکند که هیچ چیز دیگری به اندازه عشق او برایش اهمیت ندارد.
هوش مصنوعی: هر جا که میروم، دلم برای تو تنگ است و جز تو در این شهر هیچ دوست دیگری ندارم.
هوش مصنوعی: اگر تو به فکر غم من نیستی، پس نگران نباش، زیرا من جز غم تو دغدغهای دیگر ندارم.
هوش مصنوعی: جان مرا بگیر ولی به اندازه کم، چون چیزی جز این نذر ناچیز ندارم.
هوش مصنوعی: از باغ بهشت به کوچهاش پا نگذارید، زیرا دلم از هیچ راه دیگری باز نمیشود.
هوش مصنوعی: اگر از درگاه تو ناامید برگردم، چه کنم؟ که هر مشکل و درد من، امیدی به تو دارد.
هوش مصنوعی: جز عشق هیچ کار دیگری نمیتواند دل و دستم را مشغول کند.
هوش مصنوعی: من از آن گل بدون خار، بیشتر از خار و خاری دارم که بر خط سبز خار به آن اضافه شده است.
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده که پرنده فاخته با شادی و شوق به دنبال شکار توست و از روی زمین و دامها در جستجوی توست. او برای جستجوی تو از هر سرابی عبور میکند و در دامها به دنبال تو میگردد.
هوش مصنوعی: قرار است در فصل بهار دوباره نشانههایی از عشق و جنون را در چهرهام ببینی که همچنان در من وجود دارد، هرچند که غبار خاطرات و احساسات سال گذشته بر آن نشسته است.
هوش مصنوعی: در گوشهای از جهان که دل خواسته، منزوی شدهام و حالا فکر میکنم چه ترفندی برای رسیدن به خواستهام بچینم.
هوش مصنوعی: من از عشق و زیبایی او به قدری پر هستم که دیگر به هیچ چیز نیاز ندارم، چرا که عشق کوچک او برای من بسیار ارزشمند و معتبر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روم به جای دگر ، دل دهم به یار دگر
هوای یار دگر دارم و دیار دگر
به دیگری دهم این دل که خوار کردهٔ تست
چرا که عاشق تو دارد اعتبار دگر
میان ما و تو ناز و نیاز بر طرف است
[...]
بصید ما نظر افکند شهسوار دگر
بشهر ما گذر آورد شهریار دگر
اگر تو پای عنایت کشیدی از سرما
کشید سرو دگر سر زجویبار دگر
وگر تو برگ تلطف ببردی از بر ما
[...]
کشیم بارز کویت به سوی یار دگر
بر تو یابد اگر غیر بار بار دگر
من از جفای تو در کار جان سپردن و تو
هنوز بهر هلاکم به فکر کار دگر
امید من ز تو امشب روا نشد گویا
[...]
مرا نشان نظر باشد از نگار دگر
چرا ورای خیال تو نیست کار دگر
به یادگار تو زخمم به دل رسید و خوشم
که ماند تیر تو درسینه یادگار دگر
به یک خدنگ شکار افکنی که چون تو شنید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.